شوک درمانی نکنید
«صمیمانه از حکومتگران میخواهیم در هیچ زمینهای سراغ شوک درمانی و کاربست زور نروند. این موارد ما را از هم دورتر میکند و امکان تعامل داخلی را از ما میگیرد. هر کوششی که از طریق شوک درمانی بخواهد مسائل را حل کند، جامعه را با فاجعه روبرو میسازد.» این جملات بخشی از اظهارات دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان است. این اقتصاددان از حذف ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی که در اردیبهشت سال جاری از سوی دولت انجام شد به عنوان یکی از نمونههای شوک درمانی یاد میکند. از منظر او، افزایش نرخ دلار از سوی دولت نیز نوعی شوک درمانی به شمار میرود.
مومنی در نشست موسسه دین و اقتصاد با موضوع «احوال فعلی ما و چشمانداز آینده ایران از منظر طبیعت، تاریخ و فرهنگ» اظهار کرد: امسال سال تصویب برنامه میانمدت توسعه در ایران است و ما در همه عرصههای حیات جمعی با بحرانهای چندوجهی مواجه هستیم. بحرانهای اقتصادی به خاطر ملموس بودن، خیلی راحتتر درک میشوند و برای آنهایی که نفعشان در پنهان کاری است، کار دشوارتری در این زمینه وجود دارد. در این دوراهی بنا بر راهنمایی متفکران بزرگ باید به بنیادهای اندیشهای برگردیم.
به گزارش پایگاه خبری جماران، وی افزود: رقابت بین کشورها و رقابت بین شرکتها شکل تجسد یافته رقابت بین اندیشهها است، بنابراین شاید فوریترین مساله ما دامن زدن به تلاشهای علمی و اندیشهای برای ارتقای فهممان است. ما به شناخت وضع موجود نیاز داریم. این کار بزرگ در چارچوب مناسبات رانتی با موانع بسیار بزرگی روبرو است. در این نقطه عطف ظرفیتهای بزرگی وجود دارد که میتواند بالفعل شود، از اینرو، صمیمانه از حکومتگران میخواهیم در هیچ زمینهای سراغ شوک درمانی و کاربست زور نروند. این موارد ما را از هم دورتر میکند و امکان تعامل داخلی را از ما میگیرد. هر کوششی که از طریق شوک درمانی بخواهد مسائل را حل کند، جامعه را با فاجعه روبرو میسازد.
مومنی با اشاره به دو تجربه متفاومت توسعهای در چین و روسیه، گفت: چین با پرهیز از شوک درمانی نجات پیدا کرد و اعتلا یافت، اما روسیه با شوک درمانی به انواع خباثتها آلوده شد و الآن در باتلاقهایی گیر افتاده که میخواهند ما را هم به داخل آن بکشانند. ما باید بستر را برای خلاقیت و مشارکت همه ظرفیتهای انسانی و مادیمان فراهم کنیم.
بحران مشارکت در چارچوب مناسبات رانتی
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: در چارچوب مناسبات رانتی ما با بحران مشارکت روبرو هستیم. ما آنقدر بیچاره شدهایم که خلاقیت و تولید دیگر نشانه زرنگی محسوب نمیشود و شارلاتانی، فساد و مفتخوارگی نشانه زرنگی است. حکومتی که متقاضی فضیلت است، باید بستر را برای مشارکت مردم و امنیت اقتصادی فراهم کند. در هیچ کجای دنیا وقتی انگیزه برای ساخت صنعتی کمتر از انگیزه برای ساخت و ساز باشد توسعه رخ نمیدهد. ما به دولت فعلی گفتیم با آن سندی که برای بودجه سال 1401 تدوین کردهاند، یک نیمه دوم آشوبناک خواهیم داشت اما گوشی برای شنیدن نبود. عنصر محوری قانون بودجه سال 1401 شوک درمانی بود. این سیاست مشارکتزدا است و همه را به سمتی میکشد که حس گم کردن موقعیت را برای آنها ایجاد میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه بیان کرد: در عصر شتاب تاریخ، خودشناسی و فهم اقتضائات زمان دو مساله مهم است. برقرار کردن نسبت خلاق و هوشمندانه و از موضع استقلال و عزت نفس همراه با مشارکت مفید، یک موضوع حیاتی است. متاسفانه مشاهدات ما از این الزاامات نشان میدهد که عملکردها خیلی از آنچه که باید باشد، دور است. به تازگی یکی از مسوولان کشور گفته است میخواهند تعطیلات رسمی را هفتگی افزایش دهند.ای کاش در مورد این تصمیم و سایر تصمیمات، مسوولان ما به این بلوغ میرسیدند که قبل از ابلاغ هرچیزی، آن را به بحث بگذارند. آنها که تعطیلات طول هفته را افزایش میدهند، کسانی هستند که از مرحله تولید انبوه عبور کرده و به قابلیتهای تولیدی سطح بالا رسیدهاند. ما که فاصلهای بزرگ با این مناسبات داریم، نباید آنقدر غیرمحتاط باشیم.
او افزود: یکی از جذابترین خاطرات از سفرها برای مطالعه چین، این بود که هیات ایرانی، فرد چینی که راهنمای ما بود را مورد استهزاء قرار میدادند که چرا چین که داعیه کمونیستی دارد بسیاری از مقاولهنامههایی که سازمان بینالمللی کار داده را نپذیرفته است. او گفت، اجداد ما در خواب سنگینی فرو رفته بودند و ما دیر بیدار شدیم و هزاران کار انجام نشده برای توسعه خود داریم. آن فرد، محاسباتی نشان داد که اگر انگیزههای خلاقیت، کار و تلاش را با انگیزههای خوشگذرانی جایگزین کنند، نمیتوانند سری در سرهای دنیا داشته باشند، از این رو، میگفت به جبران خواب ماندن گذشتگان باید چندبرابر زحمت بکشند. از این رو است که میگوییم اگر حکومتگران ما سازههای ذهنی خود را تغییر ندهند اوضاع ما پرهزینهتر خواهد شد. از این زاویه ما حتی تعطیلات موجودمان را باید مورد بازبینی قرار دهیم نه اینکه 52 روز دیگر به تعطیلاتمان اضافه کنیم. این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود گفت: ما در ساحت اندیشه کارهای برزمین مانده زیادی داریم. کالچر (فرهنگ) به معنای خلاقیت و تولید در امور بنیادین معنا میشود. چرا باید در جامعه ما فرهنگ در نقش موعظهگری ظاهر شود و رابطه آن با عمل قطع شود؟ همه ما در این زمینه مسوولیت داریم. راه نجات ما بازگشت به سنت برخورد پرستارانه در همه عرصههای حیات اجتماعی است.