وعده 4میلیون مسکن روی هوا!
زمانی که وزیر مرحوم سابق وزارت راه و شهرسازی در ابتدای زعامت بر راس وزارت راه و شهرسازی اعلام کرد که هر سال 1میلیون مسکن و طی 4سال، 4میلیون مسکن قرار است، ساخته شود، بسیاری از تحلیلگران اعلام کردند، این وعده متناسب با شرایط و ظرفیتهای کشور نیست. اما مانند بسیاری از هشدارهای دیگر، این تذکار کارشناسان نیز با بیاعتنایی مسوولان دولتی مواجه شد و مدام بر این وعده پافشاری کردند. نهایتا زمان عمل به وعدهها از راه رسید و بیش از 1سال از عمر دولت گذشت، اما خبری از ساختوساز میلیونی مسکن نبود. وزیر قبلی، استعفا داد و جای خود را به چهره دیگری داد. وزیر تازه راه و شهرسازی، اما در مجلس، واقعگرایانهتر با موضوع مسکن برخورد کرد. او اعلام کرد که اجرای یک چنین پروژهای در 1سال نیازمند، حداقل 2برابر بودجه سالانه کشور (2800هزار میلیارد تومان) است. او خطاب به نمایندگان گفت، این پول را بدهید تا این میزان مسکن ساخته شود! اما باید دید چرا این پروژه امکان عملیاتی شدن نداشته و همچنان نیز ندارد؟
1) دلیل نخست امکانپذیر نبودن این پروژه یکی مساله نقدینگی است که کمبود آن در کشور احساس میشود. کشور در شرایط تحریمی قرار دارد و دامنه وسیعی از پیمانکاران کشور از دولت طلبکار هستند، بنابراین نقدینگی کشور به جای پروژههای مسکن میبایست صرف این امور ضروریتر میشد.
2) مساله بعدی که اجرای پروژه ساخت 4میلیون مسکن را غیرممکن میکرد، فقدان زیرساختها و البته نبود مصالح لازم بود. در واقع امکان اینکه صنایع کشور بتوانند حجم مصالح مورد نیاز این طرح را تامین کنند، ممکن نبود.
3) مشکل نیروی کار متخصص، مساله بعدی بود که این پروژه را در زمره وعدههای بر زمین مانده دولت قرار میداد. ساخت مسکن در این حجم و اندازه نیازمند نیروی انسانی متخصص، مهندسان و... فراوان است و این حجم از نیرو در کشور برای این حجم ساخت و ساز تربیت نشده است.
اما با این توضیحات آیا باید از حوزه مسکن و صنعت ساختوساز ناامید شویم. بدون تردید عقبنشینی از مسوولیتها راهکار درستی نیست. مردم به مسکن نیاز دارند و باید زمینه پاسخگویی به این ضرورتها فراهم شود. برای این منظور لازم است، دولت باید از تصدیگری اجتناب بورزد و بخش خصوصی را کمک کند. باید زمینهای فراهم شود که موضوع تولید، در اولویت قرار بگیرد. در حال حاضر سرمایههای عمومی در حال خروج از کشور به سمت بازارهای ترکیه، امارات و... است. از سوی دیگر طبقه متوسط و محروم هم دارایی خود را صرف خرید دلار، طلا، خودرو و... میکنند. دولت باید زمینه سرمایهگذاری عمومی در حوزه مسکن را فراهم سازد. برای این منظور باید زمینه مشارکت بخش خصوصی فراهم شود. شرکتهای مردمنهاد باید تشکیل شود و مشارکتهای عمومی افزایش یابد. باید توجه داشت که شهرهای ایران مملو از بافتهای فرسوده است. ابتدا باید این بافتهای فرسوده اصلاح شوند. یعنی به جای اینکه زمین در حاشیه شهرها تخصیص داده شود و بدون زیرساختهای رفاهی، آموزشی، حمل و نقل، درمانی، اقتصادی و... اقدام به ساخت پروژههایی از جنس مسکن مهر شود، باید زمینه اصلاح بافتهای فرسوده فراهم شود. یعنی در وهله نخست باید بافتهای فرسوده در کشور اصلاح شود. بافتهای فرسوده ظرفیت تازهای را برای کشور ایجاد میکند. بسیاری از این بافتهای فرسوده یک یا دو طبقه هستند. میتوان ظرفیتهای ساخت را در این بافتها افزایش داد. اول باید خیابان و کوچه وجود داشته باشند، بعد ساخت و ساز انجام شود، اما در ایران ابتدا خانه میسازند بعد به دنبال آماده شدن، زیرساختها میروند. تجربههای سالهای اخیر نشان میدهد که ایران از طریق بافتهای فرسوده است که میتوان روند تقاضای مسکن در کشور را کنترل کند. نسلهای آینده ایران باید در محیطهای مطلوبی زندگی کنند و از امکانات لازم بهرهمند باشند. در ایران مدام به دنبال گسترش شهرها و افزایش حاشیه شهرها هستند. این حاشیهها به جز اینکه باعث افزایش مشکلات در کشور شود هیچ فایدهای ندارد. ایکاش اعتراف وزیر جدید راه و شهرسازی، این واقعیت را برای مسوولان عیان کرده باشد که با وعدههای بزرگ نمیتواند نیازهای مردم را پاسخ داد. بلکه حل مشکلات مردم به افکار بزرگ، ارادههای جدی و تخصص بالا نیاز دارد. البته بعد از اظهارات وزیر جدید راه و شهرسازی شاهد تکرار وعدههای قبلی از سوی مقامات دولتی هستیم. این نشان میدهد که گوش برخی مسوولان نسبت به واقعیات شنوا نیست.