ازدواج را دستوری نکنیم
امانالله قرایی
این که نمایندگان مجلس در این وضعیت آشفته به جای اینکه به فکر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی باشند، سعی دارند به تمام ارکان زندگی افراد ورود کرده و با تصویب بخشنامه و ابلاغ دستور آن را به هدایت و کنترل خود در آورند مساله است که یک بار برای همیشه باید در مورد آن چارهای اندیشیده شود. در حال حاضر وضعیت اقتصاد بیمار کشور به حدی بحرانی است که حتی دستگاههای بیربط به اقتصاد هم باید تمامی کارهای خود را رها کرده برای سامان دادن به این وضعیت دست به کار شوند. در واقع نیاز به یک عزم تمام و کمال برای سامان بخشیدن به شرایط اقتصادی و معیشتی مردم وجود دارد، اما اینکه یک نماینده مجلس ناگهان به این فکر میافتد که باید کاری کنیم تا دهه شصتیها با هم ازدواج کنند، کمی دور از انتظار به نظر میرسد. ما نمیتوانیم ازدواج را دستوری کنیم، همانطور که هیچ یک از مشکلات و بحرانها را با دستور نمیتوانیم حل کنیم، مساله جوانی جمعیت هم با ارایه چنین راهکارهایی و ابلاغ اینگونه دستورها به سر منزل مقصود نمیرسد. اگر میخواهیم آمار ازدواج در کشور را افزایش دهیم که به طبع آن فرزند آوری نیز افزایش پیدا کند، به جای دستور و بخشنامه نیازمند فراهم آوردن زیرساختهای موجود در این رابطه هستیم.
زیر ساختهایی که قبل از هر چیزی رفاه و حقوق شهروندی را برای افراد جامعه فراهم کند. اینکه توقع داشته باشیم جوانان ازدواج کنند، اما شرایط ازدواج از جمله شغل، مسکن، معیشت و... را برای آنها فراهم نکنیم خب این انتظار و توقع ما هم نمیتواند به جایی برسد، از سوی دیگر اگر انتظار داریم که افراد فرزند آوری کنند، باید حداقلهای یک زندگی امن و آرام را برای افراد جامعه در نظر بگیریم. حداقلهایی مثل آموزش رایگان، درمان، امنیت شغلی و غذایی و ... به این ترتیب میبینیم کسانی که باید بیش از همه برای رسیدن مردم به این مطلوب تلاش کنند، مسوولان هستند. در واقع مسوولان و دولتمردان موظف هستند زیر ساختهای لازم را فراهم کنند و در نهایت از مردم انتظار داشته باشند که برنامههای آنها برای افزایش جمعیت را اجرایی کنند، وگرنه نمیشود که با ابلاغ و دستور به مردم گفت ازدواج کنند و بعد فرزند بیاورند و.... مساله اینجاست که در مسائل اجتماعی از این دست مسوولان عموما یکراست به سراغ مرحلهای میروند که به مردم ربط پیدا میکند و از آنها انتظار همکاری و مساعدت دارند، در حالی که مراحل قبلی را که باید خودشان به ثمر نشانده و فراهم کنند را فراموش میکنند. در حالی که ما نمیتوانیم یک وضعیت را از آخر به اول بررسی کنیم. مساله پیری جمعیت کشور مشکلی است که تمامی کارشناسان به آن اذعان دارند. اکثر مردم هم بر این باور هستند که پیری جمعیت جامعه را از پویایی باز میدارد. اما آیا برای اینکه بخواهیم جامعه را در مسیر پویایی و حرکت قرار بدهیم باید فقط از مردم بخواهیم که به این حرکت کمک کنند یا در این بین مسوولان هم باید به وظایف خود جامه عمل بپوشانند. وظیفه مسوولان فقط تصویب قانون و صدور بخشنامه نیست. آنها وظیفه دارند، حداکثر امکانات را در جامعه فراهم کنند تا مردم بتوانند با اطمینان به آینده پیش روی خود به فکر تعالی جامعهای که در آن زندگی میکنند باشند. پس نمیتوانیم مسائلی مثل ازدواج و فرزند آوری
را به دستورات و بخشنامهها و ابلاغیهها گره بزنیم و انتظار داشته باشیم که نتیجه دلخواه و مطلوب را کسب کنیم. در جامعهای که به گفته نهادهای دولتی بیش از نیمی از مردم زیر خط فقر زندگی میکنند، ارایه راهکارهایی مثل ازدواج دهه شصتیها با هم یا ارایه وام فرزند آوری به خانوادهها نمیتواند موثر باشد. ما ابتدا باید فقر را از بین ببریم باید کاری کنیم که افراد رفاه نسبی در جامعه داشته باشند، در واقع رفاه نسبی به دنبال خود تمامی آنچه را که ما برای افزایش جمعیت و جوانی جمعیت و... در جامعه نیاز داریم به دنبال خود خواهد آورد.