سفره‌ها کوچک‌تر شده و سبد خرید‌ها خالی‌تر

۱۴۰۱/۱۰/۰۸ - ۱۰:۰۰:۵۲
کد خبر: ۱۹۵۸۹۰
سفره‌ها کوچک‌تر شده و سبد خرید‌ها خالی‌تر

گلی ماندگار| این روزها گرانی امان خیلی‌ها را بریده است، از خرید مایحتاج روزانه بگیر تا هزینه اجاره‌بهای مسکن و ... در این بین اما مسوولان هر وقت فرصتی پیدا می‌کنند از پیشرفت و توسعه داد سخن سر می‌دهند در حالی که قشر محروم جامعه همچنان چشم انتظار بهبود شرایط به دنبال جراحی اقتصادی است که رییس دولت ماه‌هاست در مورد آن صحبت می‌کند.

به هر حال مسوولان در هر جایگاهی که قرار دارند باید باور کنند که شرایط اقتصادی مردم خوب نیست، گرانی دلار این روزها بیشتر از آنکه باعث افزایش قیمت کالاها شود، باعث بروز فشارهای عصبی بر قشری شده که تا قبل از این هم برای تامین مایحتاج زندگی‌شان با مشکل مواجه بودند. این بی‌توجهی به وضعیت اکثریت جامعه از سوی دولتمردان چه پیغامی می‌تواند به همراه داشته باشد. حالا دیگر نه ترمیم دستمزد کارگران دردی را دوا می‌کند، نه یارانه‌های 300 تا 400 هزار تومانی، هر چه هست سبدهای مایحتاجی است که هر روز خالی‌تر می‌شود، فشار فقری است که هر روز بر تعداد بیشتری از مردم وارد می‌شود در این بین هیچ کدام از سیاست‌گذاران و سیاستمداران در راستای بهبود اوضاع گامی بر نمی‌دارند.

طبقه کارگر در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار دارد، بسیاری از آنها به دلیل افزایش اجاره‌بهای مسکن مجبور شده‌اند به حاشیه شهرها مهاجرت کنند، از سوی دیگر امنیت شغلی برای بسیاری از آنها با توجه به قراردادهای یک ماه و سه ماهه از بین رفته است، در واقع هم باید فشار اقتصادی را تحمل کنند و هم فشار ناشی از امکان از دست دادن شغل را. فشارهای روحی و روانی می‌تواند بنیان جامعه را از هم بگسلد. نمی‌توان به این وضعیت بی‌توجه بود و از کنار آن گذر کرد. هیچ کس منتظر معجزه نیست و توقع معجزه هم از دولت ندارد، اما توقع مردم و به خصوص قشر محروم جامعه داشتن حداقل امکانات برای ادامه حیات است. 

اقتصاد مولد ثروت تولید می‌کند نه دلالی

رییس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری با توجه به شرایط اقتصادی کنونی می‌گوید: ما از این دم می‌زنیم که در حال پیشرفت و توسعه هستیم اما اقتصادی مولد است که زایش ثروت را به همراه دارد نه دلالی. اقتصادی که کارگر در آن عزت و ارزش دارد. اما ما در حوزه اقتصاد مولد چه کردیم که در ظرف یک سال و نیم باید تورم در برخی کالاهای اساسی ۴۰۰ درصد رشد داشته باشد؟

حسن صادقی می‌افزاید: فعل و انفعالاتی که در بخش تورم، اقتصاد و سیاست‌گذاری دولت در حوزه‌های مختلف اتفاق افتاد که اثرات خاص و ناخوشایندی را بر اقتصاد خانوار و طبقه کارگر گذاشت و دست‌اندازی‌ها به اموال جامعه هدف توسط رانت‌خواران و افرادی که به دنبال دست‌اندازی به اموال مردم هستند، ما را بر این داشت در اقدام شتاب زده و فاقد برنامه در یک مقطع زمانی بسیار محدود و در تحت شرایط ویژه اردوی سال ۱۴۰۱ را در دستور کار قرار دهیم.

دولت مصمم به جراحی اقتصادی است

او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: چه بخواهیم چه نخواهیم دولت در جراحی اقتصادی مصمم به این است که اهدافی را در چهارچوب برنامه هفتم و در بودجه ۱۴۰۲ مد نظر قرار دهد که این اهداف بخشی با اقتصاد کلان مواجه است به لحاظ تغییراتی که در شاخص‌های اقتصادی رخ خواهد داد و بخشی هم به اقتصاد خرد برمی‌گردد که خانواده‌ها با آن مواجهه هستند. اما برای مواجهه با این وضعیت نیازمند یک انسجام فکری، هم‌افزایی و هم‌پوشانی در همه حوزه‌ها هستیم و باید خود را به اطلاعات روز تجهیز کنیم و بدانیم اگر جراحی اقتصادی اتفاق بیفتد، آثارش بر اقتصاد خانوار طبقه بازنشسته چه خواهد بود و باید بدانیم برای پیشبرد جراحی اقتصادی نیازمند اصلاح قوانین حمایتی هستیم که در حوزه کار و تامین اجتماعی باشد.

حسن صادقی می‌افزاید: اگر وضعیت با این فرمان پیش برود شاهد ریزش این طبقه در سبد طبقه محروم هستیم و اکثریت آنها به طبقه ضعیف سقوط کرده و جامعه به دو قطب فرادستان و فرودستان تبدیل می‌شود و کار هم برای ما سخت خواهد شد چون فرودستان مقابل اتفاقاتی که افتاده سکوت نخواهند کرد و این جریان از شورش و اغتشاش عبور خواهد کرد.

از دست رفتن مولفه‌های طبقه متوسط

رییس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری اظهار می‌کند: اگر چنانچه مولفه‌هایی که طبقه متوسط را حفظ می‌کند، از دست برود، قواعد را به زندگی خفت‌بار تبدیل می‌کند و وقتی این بخش از جامعه تبدیل به طبقه فرودست شد، گریبان فرادستان را می‌گیرد و تبدیل به شورشی خواهد شد که نظام سیاسی را با چالش مواجه می‌کند. به‌نظر می‌رسد برنامه هفتم با فرمانی که دولت آن را می‌برد، این امر اتفاق می‌افتد. به هر حال باید دید چه مولفه‌هایی باعث شده ما به این سمت برویم. آیا سیاست‌های ما غلط بوده که همه اینها را جمع و به بحران تبدیل کرده است. این مولفه‌ها باعث شده اقتصاد مولد بی‌رنگ و رو شده و اقتصاد غیرمولد و خدماتی و دلالی پر رونق شود. در این اقتصاد در ظرف یک شب ثروت عده‌ای خاص که دارای املاک فروانی هستند از میلیارد به تریلیارد می‌رسد و کسی هم که 500 میلیون تومان سپرده گذاشته تا بهره اندکی را ببرد، دارایی‌اش به نصف و زیر نصف کاهش پیدا کند.

اقتصاد در حال کوچک‌تر شدن است

حسن صادقی می‌گوید: ظرف یک سال گذشته وقتی خط کش را روی ساختار اقتصاد و تورم می‌گذاریم، می‌بینیم اقتصاد ما درحال کوچک‌تر شدن است، ما از این دم می‌زنیم که در حال پیشرفت و توسعه هستیم اما اقتصادی مولد است که زایش ثروت را به همراه دارد نه دلالی. اقتصادی که کارگر در آن عزت و ارزش دارد. اما ما در حوزه اقتصاد مولد چه کردیم که در ظرف یک سال و نیم باید تورم در برخی کالاهای اساسی 400 درصد رشد داشته باشد؟ در حال حاضر دلار 42 هزار تومان شده، سکه 21 میلیون تومان و پراید 257 تومان، کجای این اقتصاد درست است؟ کجای این روش اقتصادی درست است؟

فروپاشی اقتصادی به فروپاشی اجتماعی می‌انجامد

بی توجهی به معیشت مردم و وضعیت اقتصادی کشور می‌تواند باعث از هم گسیختگی اجتماعی شود، مصطفی اقلیما، پدر مددکاری ایران در این باره به تعادل می‌گوید: شرایط بحرانی است، نمی‌توانیم منکر این شویم که مردم هر روز بیشتر از روز قبل به فقر دچار می‌شوند، این وضعیت نباید ادامه پیدا کند، اگر نتوانیم فکری به حال این شرایط بکنیم باید منتظر اتفاق‌های اجتماعی آن باشیم، افزایش فقر به افزایش آسیب‌های اجتماعی می‌انجامد. ما نمی‌توانیم به فقری که در جامعه در حال گسترش است توجه نداشته باشیم و از سوی دیگر توقع داشته باشیم که مردم همچنان بر مدار تاب آوری باشند.

او می‌افزاید: بارها و بارها در مورد تاثیرات فقر بر مسائل اجتماعی صحبت شده است، این دو به هم وابسته‌اند، هر چه شرایط اقتصادی بدتر شود، آسیب‌های اجتماعی هم افزایش پیدا می‌کند، در حال حاضر آمار سرقت، فحشا و ... قابل توجه است، ما وقتی با افرادی مواجه هستیم که برای اولین‌بار دست به سرقت زده‌اند، در واقع این زنگ خطر آسیب‌های اجتماعی است که به صدا در آمده است. 

آرامش روحی در جامعه از بین رفته است

شهره میرولی، روانشناس نیز درباره تاثیرات فقر در جامعه به تعادل می‌گوید: این افزایش فقر آرامش روحی جامعه را دستخوش تغییر و تحولات بسیاری کرده است، ما وقتی از فقر صحبت می‌کنیم باید به عواقب آن هم فکر کنیم، افرادی که توانایی مالی خود را از دست می‌دهند، بیش از همه دچار تنش‌های روحی و روانی می‌شوند، آستانه تحمل این افراد بسیار پایین می‌آید، بروز هر اتفاق کوچکی می‌تواند به فوران شعله خشم بیانجامد. افزایش خشونت و بیماری‌های روحی و روانی در جامعه می‌تواند سلامت تمامی افراد جامعه را در معرض خطر قرار بدهد.

او می‌افزاید: افراد کم بضاعت در بسیاری از موارد نگاه خوبی نسبت به افرادی که ازوضعیت مالی نسبتا خوبی برخوردارند، نگاهی پر از بعض و کینه است، برای همه این طور نیست ولی کسانی که خود را مستحق داشتن شرایط بهتر می‌دانند اما به هر دلیلی از آن محروم هستند این حس را بیشتر در خود احساس می‌کنند، حال اگر قرار باشد تعداد این افراد بسیار بیشتر از افرادی باشد که برخورداری نسبی دارند، چه اتفاقی ممکن است به دلیل خشم تلنبار شده در وجود افراد کم برخوردار جامعه رخ بدهد. 

این روانشناس در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه متاسفانه در حال حاضر آرامش روحی و روانی در جامعه ما از بین رفته است می‌گوید: مساله این است که باید هر چه سریعتر بر این وضعیت فکری اساسی از سوی دولتمردان صورت بگیرد. شما نمی‌توانید اجازه بدهید که فقر بیش از حد و در سطح وسیعی در جامعه جولان بدهد، از بین رفتن آرامش روحی و روانی افراد می‌تواند پیامدهای مخربی برای جامعه داشته باشد. فردی که مدام در کشمکش برای تامین نیازهای اولیه زندگی است، امنیت مالی و شغلی ندارد، قطعا نمی‌تواند از نظر روحی و روانی هم فردی سالم باشد و هر لحظه ممکن است دست به کاری بزند که تنها به دلیل قرار گرفتن در شرایط بغرنج است و عواقب ناراحت‌کننده‌ای به همراه دارد.