چرا حسرت می‌خوریم

۱۴۰۱/۱۰/۱۴ - ۱۱:۴۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۶۱۲۲
چرا حسرت می‌خوریم

هدی نداف| همیشه پشت حسرت خوردن یک احساس ناکامی وجود دارد؛ یک احساس مثل‌اینکه من از خودم رضایت ندارم یا من ناکام از رسیدن به خیلی از خواسته‌های خودم هستم. درواقع، یک‌چیز پنهانی پشت این ماجرا وجود دارد؛ مثل حسادت؛ اما حسادت و حسرت یک تفاوتی با یکدیگر دارند.

حسرت ورزیدن یک وجه بهتری از حسادت کردن است اما در پنهانش حسادتی وجود دارد؛ یعنی من احساس رضایت از خودم ندارم، من از شرایط خودم راضی نیستم، من به خواسته‌های خودم نرسیدم اما دیگری به این خواسته‌ها رسیده است. درواقع حسرت، یک مقایسه کردن نامتقابل و ناعادلانه است که فرد دائم با مقایسه زندگی خود با دیگران حسرت می‌خورد که ای‌کاش من در جایگاه آن فرد بودم یا کاش من از امکانات او برخوردار بودم.

حسرت خوردن ممکن است یک مقدار باعث ایجاد انگیزه و تلاش فرد شود اما ازآنجایی‌که فاکتور پنهان حسادت در زیر حسرت نهفته است و فرد نسبت به شرایط خود احساس نارضایتی می‌کند، حسرت زندگی دیگران می‌خورد اما حسرت زندگی دیگران را خوردن یک‌بار منفی دارد.

درواقع، من به‌جای آنکه غرق زندگی خودم باشم، داشته‌ها و نکات مثبتی که در زندگی‌ام وجود دارد را نمی‌بینم و با یک منفی نگری به زندگی دیگران نگاه می‌کنم. بنابراین با این رویکرد منفی، حسرت خوردن نه‌تنها نمی‌تواند باعث پیشرفت شود بلکه زمینه بی‌انگیزگی، ناامیدی و نادیده گرفتن خود را فراهم می‌آورد.

حسرت خوردن به‌نوعی مقایسه کردن خود با دیگران است اما برای مقایسه کردن، ما باید از اعتبار و یکسانی و برابری برخوردار باشیم؛ آیا ما می‌توانیم در جامعه افرادی را پیدا کنیم که از همه جهات با یکدیگر برابر باشند؟! خیر، انسان‌ها همه منحصربه‌فرد و دارای توانایی‌ها و ویژگی‌های متفاوتی هستند لذا مقایسه کردن غلط‌ترین رفتار است.حسرت خوردن هم اینگونه است. درواقع ما با حسرت خوردن، خودمان را با دیگرانی مقایسه می‌کنیم که از شرایط و اعتبار یکسانی نسبت به ما برخوردار نیستند، بنابراین آن مقایسه اشتباه و آسیب‌زننده است. حسرت زندگی دیگران را خوردن باعث می‌شود تا فرد خودش، توانمندی‌هایش و ویژگی‌های مثبتش را نادیده بگیرد و دچار خودکم‌بینی شود.

تمرکز به خارج از وجود خود نیز منجر به این می‌شود تا ما به کسانی که از زندگی‌شان دقیق اطلاعی نداریم و فقط ظاهر زندگی‌شان را می‌بینیم، توجه کنیم و حسرت بخوریم؛ این احساس طبیعتاً منجر به احساس یأس و ناامیدی، دلسردی، بی‌انگیزگی و کاهش اعتمادبه‌نفس خواهد شد.

اما فراموش نکنیم تأثیر شبکه‌های اجتماعی در ایجاد این احساس بی‌تأثیر نخواهد بود، خصوصاً اینستاگرام که فضای نمایشی دارد. شما به‌ندرت می‌بینید کسی عکس ناخوشایند مثلاً تصویری از دعوای با همسر، اعلام ورشکستگی‌ یا عدم رضایت از شغلش را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارد؛ اکثر مردم نسخه ویرایش شده از زندگی‌شان را به نمایش می‌گذارند، در حالی که ما نمی‌دانیم در زندگی فردی که وسایل زندگی‌اش را نمایش می‌دهد، چه اتفاقی می‌افتد.

به نظر می‌آید که ما باید کمی عاقلانه‌ترو واقع بینانه‌تر به این فضاها نگاه کنیم؛ همانطور که از اسمش پیداست فضا، فضای مجازی است و واقعی نیست. در فضایی که واقعی نیست ما می‌توانیم زندگی‌مان را به گونه‌ای نمایش دهیم که وجود ندارد. طبیعتاً نمایش غیرواقعی از سفرها، امکانات، ماشین و خانه و زندگی فرد منجر به احساس حسرت در مخاطب خواهد شد لذا ما باید نسبت به زندگی نمایشی این افرادمنطقی‌تر نگاه کنیم و هرگاه در این فضاها نسبت به زندگی دیگری حسرت خوردیم، به یاد داشته باشیم که این فقط بخشی از داستان است، بخشی که او می‌خواهد شما آن را ببینید.

اینکه ما برای بهبود شرایطمان تلاش کنیم هیچ اشکالی ندارد اما حسرت زندگی دیگران را خوردن باعث می‌شود که بسیاری از احساسات منفی ازجمله بی‌انگیزگی، ناامیدی و دلسردی در ما رشد کند و به خواسته‌های خودمان هم نرسیم و از اهداف و برنامه‌های خودمان نیز دور بمانیم. بنابراین، ما باید با توجه به خود، روان و حتی نقطه ضعف‌هایمان را تقویت کنیم و برای رسیدن به اهدافمان در زندگی تلاش نماییم، تا از حسرت زندگی دیگران را خوردن رهایی یابیم.