معمای کمبود گاز در فصل زمستان
نرسی قربان| «خطر قطع گاز جدی است.» این عباراتی است که این روزها بیشتر از هر عبارت و خبر دیگری در فضای رسانهای و عمومی کشور بازتاب پیدا کرده است. کافی است دکمه تلویزیون یا رادیو را روشن کنید تا با حجم انبوهی از اخبار، گزارشها و تحلیلهایی مواجه شوید که در آنها نسبت به خطر قطع شدن گاز هشدار میدهند.
همزمان با گسترش خطر کمبود گاز در کشور و در کشاکش سوز و سرمای زمستانی، بسیاری از ایرانیان با این ابهام جدی دست به گریبانند که چرا ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی جهان، چهارمین دارنده ذخایر نفتی جهان و نخستین دارنده، ذخایر نفت و گاز توامان جهان، باید با یک چنین کمبودهایی مواجه شود؟ اساسا چرا باید کشوری در حد و اندازه ایران با یک چنین ظرفیتهایی، نگران کمبود گاز و سوخت زمستانی خود باشد؟ در این یادداشت تلاش میکنم به این ابهامها پاسخ دهم؛
1) خطر کمبود و قطع شدن گاز زمانی جدیتر میشود که بسیاری از ادارات، کارخانجات، مدارس، دستگاهها و سازمانهای ایران به دلیل کمبود گاز و ضرورت تامین شبکه گاز خانگی دچار تعطیلی شدهاند. بنابراین مقوله کمبود گاز نه فقط فضای عمومی کشور، بلکه حوزههای تولیدی، اقتصادی و صادراتی کشور را نیز تحتالشعاع قرار داده است.
همواره به این واقعیت اشاره کردهام که موضوع تامین گاز مورد نیاز کشور، تنها به ذخایر گازی بر نمیگردد، بلکه موضوع تامین انرژی شامل مثلث «تولید»، «تصفیه» و« انتقال» است. کشوری که قصد دارد در این بخشها حرفی برای گفتن داشته باشد باید هم در بخش تولید، هم در حوزه تصفیه و هم در زمینه انتقال سازماندهی درستی داشته باشد. برای تولید و استخراج گاز، نیازمند احداث پالایشگاههای مرتبط هستیم تا گاز تصفیه شود. در مرحله بعد هم باید خطوط انتقال گاز مناسب هم تعبیه شوند تا نفت تولید شده و سپس تصفیه شده به مناطق مورد نظر منتقل شود.
اما این پایان کار نیست. این ساختارسازیها نیازمند به روزآوری و ریکاوری مستمر هستند. در واقع، پالایشگاههای کشور باید به صورت مستمر به روزآوری شده و به ماشینآلات روز مجهز شوند. این به روزآوریها نیازمند سرمایهگذاریهای مستمر است. اما ایران به دلیل تحریمهای اقتصادی امکان جذب سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی را ندارد.
2) در غیاب ایران اما همسایگانمان مانند امارات و قطر و آذربایجان و... سرمایهگذاریهای فراوانی در صنایع گازی (والبته نفتی) شان صورت میدهند. این روند باعث شده تا فاصلهای زیاد میان ایران و رقبای منطقهای و بینالمللیاش فراهم شود. کسانی که تحریمهای اقتصادی را بیتاثیر در ساختارهای اقتصادی ارزیابی میکنند باید ببینند که فقدان سرمایهگذاری در حوزه انرژی چه بر سر ایران آورده است. فقدان این سرمایهگذاریهای ضروری در صنایع نفت و گاز ایران باعث شده تا هر سال با نمایان شدن نخستین نشانههای برودت هوا، فریاد «کمبود گاز» به آسمان بلند شود. وقتی این بحران جدی میشود، همه چشمها به این موضوع دوخته میشود، کارشناسان راهکار ارایه میکنند، رسانهها نقد میکنند و...
اما با پایان گرفتن موعد سرما، همه فراموش میکنند که چه ضرورتهایی باید در این بخش مورد توجه قرار بگیرد و چه بایدها و نبایدهایی میبایست لحاظ شود. این میشود که کلاسه موضوعی «گاز»، از تیررس توجه رسانهها و افکار عمومی، کنار میرود و موضوعات و بحرانهای دیگر مثل آلودگی هوا، فقر، گرانی و... جایگزین آن میشود تا سال دیگر و فصلی دوباره. چرخهای پایانناپذیر از بحرانها که راهکاری هم برای حل و فصلشان اجرایی نمیشود.
3) موضوع واردات گاز از ترکمنستان به ایران هم هر از گاهی مطرح میشود، ترکمنستان به مشکلات ما آگاه است و هر زمان که سرما میزند، طلب پول بیشتر میکند. بهطور کلی ایده خرید گاز از ترکمنستان ایده درستی است. عاقلانه است که ایران به جای انتقال گاز از شمال به جنوب یا شرق به غرب، گاز مورد نیاز خود را از کشورهای منطقه خریداری کرده و بعد گاز خود را صادر کند. اما این ایده زمانی کاربردی است که ایران در وضعیت بحرانی قرار نداشته باشد. وقتی ترکمنستان میبیند که گاز برای ایران حیاتی است، طبیعی است که قیمت را بالا ببرد. برای حل این معضل ایران باید زمینه جذب سرمایه در صنایع نفت و گاز خود را تسریع بخشد.
بنابراین باید برجام احیا شود و زمینه بازگشت ایران به قلمروی انرژی جهانی فراهم شود. در مرحله بعد باید موضوع توسعه صنایع انرژی در ایران به یک اولویت بدل شود. شرکتهای تراز اول حوزه انرژی در حوزه بینالملل باید وارد کشورمان شوند و زیرساختهای ایران را نوسازی کنند.
4) امروز قطر قراردادهای چند ده میلیارد دلاری با چین، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا و... منعقد کرده است. امارات هم یک چنین راهبردی را در پیش گرفته است. جمهوری آذربایجان هم از بزرگترین شرکتهای غربی مشاوره میگیرد و از سرمایههای آنان استفاده میکند. ایران اما در این میان گرفتار تحریمهای کمرشکنی است که امکان هر نوع ارتباط و سرمایهگذاری را سد میکند.
بنابراین مساله اساسی در کمبود گاز ایران تحریمها و فقدان سرمایهگذاریهای مولد است. ضمن اینکه میزان مصرف انرژی در ایران بسیار بالاست؛ در ایران بهرهوری درستی صورت نمیگیرد و انرژیهای پاک جایگزین سایر انواع انرژیها نشدهاند. در این شرایط طبیعی است که دمل چرکین بحران انرژی هر از گاهی سر باز کند و خطرآفرین شود. مشکلاتی که اگر برطرف نشده و فکری به حال آنها نشود، خطر کمبود و قطع شدن گاز (و گرانی بنزین و...) جدیتر از هر زمان دیگری ایران را تهدید میکند. قطع گاز هم بدون تردید باعث افزایش نارضایتیها و اعتراض میشود. خطری که نزدیکتر از آنچه که فکر میکنیم در حال بحرانسازی است...