دست فقر را کوتاه کنید
مصطفی اقلیما| مساله اینجاست که دیگر نمیتوان با اما و اگر بر مشکلات این روزها غالب شد، تورم به صورت غیرقابل باوری در حال افزایش است و هر روز تعداد بیشتری از مردم قربانی فقر میشوند. در این بین اما مسوولان به گمان اینکه میتوانند با گفتن حرفهای امیدوارکننده این حجم از گرفتاری را در جامعه خنثی کنند، بدون توجه به شرایطی که بر جامعه حاکم است دم از آینده روشن و پیشرفت و ... میزنند. کلماتی که اصلا با آن چیزی که مردم در کف جامعه با آن دست به گریبان هستند، هیچ سنخیتی ندارد.
اینکه مسوولان باید به مردم امید بدهند، بخشی از ماجرا است و اینکه موظف هستند، دست فقر را از زندگی مردم کوتاه کنند بخش بسیار مهمتری است که باید به آن بپردازند. مگر میشود شما قیمتها را ببینی و افزوده شدن هر روز تعداد بیشماری از افراد را به جمعیت زیر خط فقر به نظاره بنشینی و آن وقت از روزهای درخشان پیش رو صحبت کنی؟
روزهای درخشان پیش رو با کنترل قیمتها، با اقدامات اقتصادی به موقع، با کاهش میزان فقر در جامعه و در یک کلام با شایستهسالاری امکانپذیر است. نه با شعار و وعده که دیگر مردم هیچ کدام این شعارها و وعدهها را قبول ندارند. اتفاقاتی که به دلیل افزایش فقر زیر پوست این سرزمین در جریان است اصلا خوب نیست. ما با افزایش فحشا مواجهایم. مسالهای که شاید برای خیلی از خانوادهها و افراد آخرین و ناممکنترین راه برای تامین معاش بود حالا دیگر کم کم به یکی از راههای فرار از فقر تبدیل شده است. ما چطور میتوانیم از مادری که گرسنگی فرزندش را میبیند، بیماری فرزندش را میبیند و هیچ چاره دیگری برای تامین هزینههای زندگی ندارد توقع داشته باشیم باز هم در چارچوب اخلاقیات عمل کند؟
دزدی یکی دیگر از مواردی است که باید به آن توجه کرد. افزایش تعداد افرادی که برای اولینبار دست به سرقت زدهاند حقیقت تلخی را برای ما بیان میکند، اینکه دیگر چارهای نداشتند و باید برای نجات زندگی شان دست به هر کاری میزدند. پدری که بیکار شده، هزینههای سرسام آور زندگی را چطور باید تامین کند، اصلا آماری از نیروهایی که در طی کرونا و بعد از آن از کارهایشان تعدیل شدهاند داریم؟ دولت چه برنامهای برای این افراد داشته و دارد؟ پرداخت همان حقوق بیکاری چقدر میتواند گره از مشکلات این افراد باز کند؟چرا باید ما ناگهان با موجی از افرادی مواجه شویم که برای اولینبار دست به سرقت زدهاند؟ این دیگر مساله هیجان و سرگرمی و عادت کردن به کارهای خلاف و... نیست، این احتیاج است که باعث بروز چنین آسیبهایی در جامعه میشود.
نگاهی به آمار خودکشی افراد به خصوص کارگران در همین سال جاری بیندازید، نشان میدهد که فقر چگونه میتواند جان آدمها را هم بگیرد. فقر چگونه میتواند انگیزه بسیار محکمی برای مرگ خود خواسته افراد شود. این فقر شتابنده در جامعه ما میتواند بنیان اخلاقی و... را از هم بگسلد. میتواند هر روز بیشتر از روز قبل باعث افزایش آسیبهای اجتماعی در جامعه شود. جامعه آسیبدیده نمیتواند متعادل و معقول رفتار کند.
فردی که برای امرار معاش دست به دزدی میزند، دست به فحشا میزند دیگر نمیتواند به انسانی عادی بدل شود. او مرزهای اخلاقی زندگیاش را برای لقمهای نان زیر پا گذاشته و حالا دیگر آماده انجام هر رفتار نابهنجاری هست. مساله اینجاست که مسوولان باید تمام فعالیتهای خود را معطوف به کوتاه کردن دست فقر از زندگی مردم بکنند. باید با شایستهسالاری با استفاده از نخبگان و کارشناسان کاری کنیم که این اقتصاد آفت زده دوباره سر پا شود.
باید از هر آنکه میتواند در این میان گرهای از مشکلات باز کند طلب یاری کرد، باید از تجربههای موفق دیگر کشورها استفاده کنیم، نباید بگذاریم مردم بیش از این در چنبره فقر و نداری اسیر شوند و مرزهای اخلاقی خود را نابود کنند. باید هر روز این کلام حضرت امیر (ع) را با خود تکرار کنیم، «فقر که از دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج میشود» این واقعیت تلخی است که امروز ما به آن دچار شدهایم و باید هر چه زودتر مانع از آن شویم.