کمبود و گرانی دارو جدی است/ دولت چرا به تعهدات خود عمل نمیکند؟
گلی ماندگار| خیلیها شاید وقتی خبری را در مورد کمبود، گرانی یا نبود دارو میخوانند، چندان با آن همذات پنداری نداشته باشند، چرا که یا خدا رو شکر صحیح و سالم هستند یا به هر دلیلی اگر نیاز به دارویی داشته باشند، خیلی زود برایشان تامین میشود، اما وقتی پای مردم عادی به میان میآید، آن وقت است که هر بیماری حتی سرماخوردگی هم به معضلی تبدیل میشود. باید مریض شوی تا بدانی در به در دنبال دارو بودن از این داروخانه به آن داروخانه چه بلایی به سرت میآورد.
باید مریض باشی تا بدانی تهیه یک نسخه وقتی نیاز به مبلغی نجومی دارد یعنی چه؟ البته باید مریض باشی و جزو مردم عادی تا با این نبودها و کمبودها و گرانیها از نزدیک مواجه شوی. این روزها که موج هشتم کرونا هم به راه افتاده باز هم گرانی و کمبود دارو و حتی سرم بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید.
اینکه پزشکان اورژانس بیمارستانها مدام به افراد توصیه میکنند که از بیمار شدن اجتناب کنید چون کمبود دارو میتواند یک بار دیگر فاجعه مرگهای چند صد نفره مبتلایان به کرونا در روز را برایمان تکرار کند. آن وقت است که زنگ خطر درست بیخ گوش مان به صدا در میآید و تازه میفهمیم برای پیدا کردن یک اسپری تنفسی از 8 داروخانه جواب منفی شنیدن یعنی چه. حتی بودجه سال آینده هم با این وضعیت نمیتواند مشکلات دارویی کشور را حل و فصل کند و طرح «دارویار» هم با آن همه تبلیغات و وعدهها برای از بین رفتن کمبود دارو و کاهش هزینه تهیه دارو مطرح شد هم نتوانست این گره کور را باز کند.
تا جایی که رییس سازمان غذا و دارو در مصاحبهای با ایلنا از بدهی 30 هزار میلیارد تومانی سازمان برنامه و بودجه به طرح دارویار خبر داده است. مساله اینجاست که این طرح چه مدت اجرایی شده که حالا این میزان بدهی دارد. وقتی در همین ماههای نخستین به چنین رقم بدهی میرسد قرار است چگونه اجرای آن ادامه پیدا کند. چه کسی مسوول رسیدگی به این وضعیت است و چرا وزارت بهداشت و درمان در مقابل کاهش بودجهای این طرح در سال 1402 هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهد. اصلا چرا نمایندگان مجلس دولت را موظف به انجام تعهدات خود که زمان حذف ارز ترجیحی دارو در رابطه با آن وعده داده بود، نمیکنند.
این روزها بیمار شدن یعنی بیچارگی
مساله فقط هزینههای درمانی نیست، اینکه بیمارستانها تا جایی که بتوانند از قبول بیمه تامین اجتماعی و سلامت سر باز میزنند، خود مسالهای است که باید کسی در مورد آن تصمیمی اتخاذ کند، اما اینکه قرار است یک بیمار برای پیدا کردن داروهایی که همیشه در داروخانهها به وفور یافت میشدند و حالا به سختی میتوان آنها را پیدا کرد نشان میدهد که وضعیت دارویی کشور هر روز بدتر میشود. چرا هنوز در داروخانهها سرم پیدا نمیشود، چرا بیماری که باید سرم تزریق کند برای خرید آن باید به چندین و چند داروخانه سر بزند تا بالاخره بتواند یک سرم تهیه کند؟ چرا پیدا کردن اسپریهای تنفسی که برای برخی از بیماران حکم مرگ و زندگی را دارد آن هم در هوای آلوده این روزهای پایتخت، نایاب شده یا اگر هم پیدا شود با سه تا 4 برابر قیمت واقعی فروخته میشود. خلاصه کلام اینکه این روزها بیماری یعنی بیچارگی.
اظهارنظرهایی که اجرایی نشد
15 تیر ماه سال جاری یکی از نمایندگان مجلس بحران دارویی در کشور را پیشبینی کرده بود، روحالامینی گفت: وضعیت کمبود دارو در کشور به شرایط بحرانی نزدیک شده است و اگر همین روند ادامه پیدا کند، در ماههای آینده با مشکلات عدیدهای در این زمینه مواجه خواهیم شد. همان روزها مسوولان سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت و درمان هر کدام به صورت جداگانه این اظهارات را رد کردند و مدعی شدند که مشکل دارویی در کشور وجود ندارد و طرح دارویار برای جلوگیری از همین مشکلات راهاندازی شده است.
اما 28 آبان ماه بود که معاون وزیر بهداشت در مصاحبهای اعلام کرده بود چند هفته زمان لازم است تا کمبود دارویی در کشور جبران شود.
دارو ارزان نشد؛ کمیاب هم شد
محمد عبدهزاده؛ رییس سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی در مهر ماه سال جاری، با اذعان به اینکه با اصلاح سیاستهای ارزی صنعت دارو، گرفتاریهای ناشی از تخصیص ارز ترجیحی رفع شد، اعلام کرد که «بخش عمدهای از کمبود داروها به دلیل مشکل نقدینگی شرکتها و بالا بودن میزان مالیات بر ارزش افزوده در گمرک است.» معضلی که سازمان غذا و دارو و سایر دستگاهها پیش از اجرای طرح دارویار فکری به حال آن نکرده بودند!
در واقع با اجرایی شدن طرح دارویار نه تنها دارو ارزان نشد که کمیاب هم شد و همین بر مشکلات عدیده بیمارانی که نیازمند دارو بودند افزود.
قرصهای سرماخوردگی هم کمیاب شدهاند
نسترن شیخی، پزشک داخلی در این باره به «تعادل» میگوید: مساله دیگر فقط داروهای خاص نیست، حتی قرصهای سرماخوردگی هم کمیاب شدهاند، قرصهای شب و روز سرماخوردگی نیست و نسخههایی که مینویسیم باید حتما داروی سرماخوردگی معمولی باشد. شربت دیفن هیدرامین، استامینوفن و حتی سرم نمکی شستشویی حلق وبینی کودکان هم پیدا نمیشود. بارها و بارها نسخههایی که مینویسیم برگشت میخورد. ما میدانیم که یک سرماخوردگی ساده اگر درمان نشود به خصوص در کودکان ممکن است به مشکلات بزرگتری تبدیل شود، اما حالا پیدا کردن همین داروهای دم دستی هم برای خیلیها مشکل شده است.
او میافزاید: در بیمارستان سرم به مقدار کافی وجود ندارد، بسیاری از بیمارانی که به دلیل آنفلوآنزا به اینجا مراجعه میکنند، به دلیل کاهش فشار خون نیازمند تزریق سرم هم هستند، اما ما باید بیمار را به بیرون از بیمارستان بفرستیم تا سرم مورد نیاز خود تهیه کند، چرا که میزان سرمهای بیمارستان بسیار کم است و برای بیماران بستری و ... استفاده میشود.
رشد قارچگونه داروخانهها در وضعیت کمبود دارو
اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد وجود تعداد بیشماری داروخانه در هر محله و شهر است، داروخانه به وفور یافت میشود اما وقتی پای دارو به میان میآید مساله کمبود آن بیش از بیش احساس میشود، اما اگر قرار باشد، دنبال انواع و اقسام مکملها باشی، یا نیاز به داروهای پوست و زیبایی داشته باشی و... قطعا هیچ داروخانهای دست رد به سینهات نمیزند. تمام این اقلام با قیمتهای نجومی در دسترس است. مساله اینجاست که چه کسی مسوولیت نظارت بر داروخانهها را دارد و چرا در این موارد هیچ قانونی برای منع یا پیگیری تخلفهایی از این دست وجود ندارد.
مهران مدبر، کارشناس حوزه غذا و دارو در این باره به تعادل میگوید: فلسفه وجودی داروخانههای تامین داروهای مورد نیاز مردم است اما در حال حاضر آنها به یک فروشگاه لوکس برای سودآوری تبدیل شدهاند و همین مساله باعث شده تا کمبود داروها بیش از پیش به چشم بیاید. او میافزاید: مسوولیت نظارت بر فعالیت این داروخانهها به عهده وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو است، چرا ما باید طوری رفتار کنیم که داروخانهها به محلی برای سودآوری بیشتر بدون در نظر گرفتن مشکلات بیماران تبدیل شود.
افزایش مالیات بر ارزش افزوده داروها مشکل دیگر تولیدکنندگان
این کارشناس حوزه غذا و دارو در بخش دیگری از سخنانش میگوید: وقتی مالیات بر ارزش افزوده داروها افزایش پیدا میکند، وقتی تولیدکنندگان دارویی دیگر به دلیل بالا رفتن قیمت ارز توان تولید دارو به میزان لازم را ندارند، وقتی قیمت داروها سیر صعودی دارد و بسیاری از بیماران دیگر توان تامین این هزینههای درمانی را ندارند، داروخانهها هم دیگر آن کارایی اولیه خود را از دست میدهند و به فکر سودآوری خود هستند.
مدبر با اشاره به قیمت برخی داروهای معمولی و افزایش آن میگوید: یک بسته قرص ژلوفن، 6 ماه پیش بین 24 تا 30 هزار تومان به فروش میرسید و الان قیمت آن به 94 هزار تومان رسیده. یک بسته فلوکستین در همین بازه زمانی از 6 ماه پیش تاکنون سه برابر شده و الان به قیمت 76 هزار تومان رسیده است و البته خیلی هم سخت پیدا میشود. همین نمونههای کوچک مثل یک شیشه شربت دیفن هیدرامین که قبلا بین 2 تا 8 هزار تومان به فروش میرسید الان به 40 هزار تومان رسیده است، نشان میدهد، وضعیت دارویی در کشور اصلا خوب نیست و البته در این بین بیش از همه این بیماران هستند که آسیب میبینند، چرا که داروساز با افزایش قیمت ممکن است سرمایه از دست رفته خود را به دست بیاورد، داروخانهدار میتواند با روی آوردن به فروش محصولات دیگر سود خود را تامین کند، اما بیماری که توان تامین هزینههای درمانی خود را ندارد چطور باید با این وضعیت در سیستم درمان باقی بماند. این داروهایی که گفته شده ابتداییترین داروهایی هستند که این روزها با کمبود مواجهند و البته افزایش قیمت. مطمئنا وقتی به بحث داروهای بیماران خاص میرسیم اوضاع بسیار بغرنجتر از وضعیتی است که امروز شاهد آن هستیم.