فرضیه دلاری‌سازی و منطق بازارها

۱۴۰۱/۱۲/۰۷ - ۰۲:۰۶:۲۸
کد خبر: ۱۹۹۶۱۲
فرضیه دلاری‌سازی  و منطق بازارها

علیرضا توکلی

همزمان با افزایش نرخ ارز، افکار عمومی ایرانیان می‌خواهند بدانند که تاثیر این نوسانات ارزی در نظم و نظام بازارها (از جمله بازار سرمایه) چگونه نمود پیدا می‌کند؟ آیا این رشد ادامه پیدا می‌کند یا در نقطه و جایی به پایان و نزول می‌رسد؟ به‌طور کلی معتقدم وضعیت اقتصادی این روزهای ایران به گونه‌ای است که ارایه تحلیل درباره آن بسیار دشوار است.

بنابراین در حال حاضر بازارهای ایران، تحلیل‌پذیر نیستند. بیشتر به دنبال کلمه‌ای باید بگردیم که بتواند ارزیابی درستی از وضعیت بازارها هویدا کند. به نظر می‌رسد در حال حاضر در ایران به‌شدت با نوع خاصی از ظهور پول داغ مواجهیم. مردم ایران دوست ندارند و مایل نیستند ریال در اختیار داشته باشند؛ مردم حاضرند هر کالا و دارایی داشته باشند به جز ریال. این روند در شرایطی که اخیرا برخی افراد سیاسی هم بحث دلاری‌سازی در اقتصاد را مطرح کرده‌اند، بیشتر نمود دارد. باید بدانیم، هر کشوری که ارزش پولی ملی‌اش به اندازه‌ای کاهش یابد که بحث پول داغ در آن مطرح شود به یک چنین وضعیتی که ایران به آن مبتلا شده، دچار می‌شود. نشانه ظهور پول داغ هم تورم‌های لجام‌گسیخته است. نشانه‌اش این است برای عرضه هزار خودرو، حدود 8میلیون نفر! ایرانی ثبت‌نام می‌کنند.

یا گروهی سکه را در شرایطی که نرخ دلار 57هزار تومان است با نرخ دلار 75هزار تومانی خریداری می‌کنند. تمام این نمونه‌ها وقتی رخ می‌دهند، اقتصاد خواه‌ناخواه دلاری‌سازی می‌شود.چرا که پول ملی بی‌ارزش می‌شود و مردم تلاش می‌کنند هر دارایی به جز پول در اختیار بگیرند. حتی اگر این دارایی، سهام باشد آن هم با ریسک‌های بسیار بالا، ‌مردم اقدام به خریداری آن می‌کنند.جالب اینجاست، وضعیتی که امروز در بازار سهام کشور رخ داده، قبلا در سال99 هم تجربه شده بود. در آن سال هم افرادی که تلاش می‌کردند، سهام بخرند، به این فکر نبودند که در حال خرید چه نوع دارایی‌هایی هستند، فقط می‌خواستند دارایی بخرند. این روند باعث شد تا برخی از سهم‌ها (نمی‌گویم همه سهم‌ها، فقط برخی سهم‌ها) قیمت‌های نجومی پیدا کنند.

 قیمت‌هایی که تا مدت‌ها نمی‌توان توقع داشت، دوباره تجربه شوند. در آن تجربه خاص، برخی سهم‌ها که قیمت‌های منطقی داشتند و رشد منطقی را تجربه کردند، پس از مدتی به قیمت قبلی بازگشتند. امروز هم مردم هجوم آورده‌اند تا فقط دارایی غیر از پول (به دلیل نزول ارزش پول ملی) خریداری کنند. برای خریداران مهم نیست چه تحولاتی ممکن است در چشم‌انداز آینده اقتصاد رخ دهد. فقط می‌خواهند دارایی‌های جایگزین داشته باشند. در این فضا بسیار دشوار است که تحلیلی از بازار داشت، ارزیابی کرد که چه دورنمایی را ممکن است تجربه کنند و موارد دیگری از این دست. تا زمانی که ارزش پولی ملی کشور این اندازه نزول می‌کند و اعتماد مردم به پول ملی کشور هم مدام کاهش پیدا می‌کند، اوضاع همین است و قیمت‌ها به سمت رشد خواهند رفت. بنابراین مهم‌ترین وظیفه دولت و تصمیم‌سازان تقویت ارزش پول ملی و افزایش اعتماد عمومی است. پرسش این است که این افزایش قیمت‌ها و نوسانات فزاینده تا کجا ادامه خواهند یافت و آیا می‌توان حد توقفی برای آن تعیین کرد؟ تا جایی این رشد ادامه خواهد داشت که به سطوحی ناپایدار برسند و مانند تیرماه 99 بازارها به سمت یک سقوط عظیم حرکت کنند.

این روند تحلیلی را همچنین در خصوص دلار و سکه هم می‌توان مطرح کرد. من با اظهارات فرزین رییس کل بانک مرکزی موافقم که قیمت دلار این نرخ نیست، اما در شرایطی که اوضاع اقتصادی اینقدر ناپایدار است و انتظارات تورمی وجود دارد، نمی‌توان از مردم توقع داشت که به فکر حفاظت از دارایی خود نباشند. در این شرایط همانطور که گفتم مهم‌ترین وظیفه نهادهای تصمیم‌ساز، ایجاد فضایی است که در آن ارزش پول ملی تقویت شود و اعتماد عمومی به پول ملی تقویت شود. در غیر این صورت نوسانات فزاینده همچنان ادامه خواهد داشت و گرانی‌ها به تاخت و تاز خود ادامه می‌دهند تا زمان ظهور یک سقوط بزرگ که سرانجام روز و روزگاری از راه می‌رسد.