مکانیسمهای دفاعی ناکارآمد
اعظم صالحی
مکانیسمهای دفاعی شکلهایی از راهکارهای تنظیم هیجانی برای جلوگیری یا به حداقل رساندن احساساتی است که تحمل آنها بسیار دشوار است. معمولا هنگامی که امکان ترک شرایط در دنیای واقعی وجود ندارد، افراد از مکانیسمهای دفاعی ناکارآمد که غالبا شکل فرار از واقعیت به خود میگیرند استفاده میکنند تا بدین طریق حداقل از لحاظ ذهنی از واقعیت فرار کرده باشند. اما این مساله تنها پنهان کردن بخش آسیب زای هیجانات، افکار و احساسات از حیطه آگاهی است. مثل این است که یاد میگیریم از دست خودمان پنهان شویم. رشد روانشناختی مستلزم «پذیرش خود» است، «پذیرش خود» پایان بخش کشمکشهای طاقت فرسایی است که بهطور معمول برای تبدیل شدن خود به شخصی که آرزویش را داریم، به کار میگیریم. بسیاری از افراد ۴ راهکار و روش برای فرار از مشکلات یا موقعیتهایی دارند که تحمل آنها برایشان دشوار است.
فرافکنی، تجزیه، خود درمانی و انکار. هر سه این ۴ روش برای رسیدن به آن چیزی که ما میخواهیم اشتباه است. در واقع ما به جای اینکه با مشکلات مواجه شده و راهکاری مناسب برای حل آنها پیدا کنیم، دست به مبارزهای اشتباه و خطرناک میزنیم، در زمینه فرافکنی که کاملا مشخص است، فرافکنی یک رفتار دفاعی است که با نسبت دادن احساسات یا انگیزههای غیرقابل قبول فرد به شخص دیگر از او محافظت میکند.
وقتی احساسات خود را به فرد دیگری فرافکنی میکنیم، در واقع با این کار احساسات ترسناک خود را بر روی دیگری تخلیه میکنیم. از منظری دیگر، عمل فرافکنی ایجاد نوعی حواس پرتی است که به فرد اجازه میدهد مقصر واقعی مساله موجود را نادیده بگیرد. مصداق بارز فرافکنی در ادبیات ما این ضربالمثل معروف است: «کافر همه را به کیش خود پندارد.» مساله دوم تجزیه است، تجزیه یا گسستگی عبارت است از ناتوانی در بیان جنبههای خاصی از تجربه فرد به زبان کلامی، چرا که فرد خودش را یک موجود واحد و یکپارچه تصور نمیکند.
بلکه با استفاده از مکانیسم تجزیه، خود را فردی متشکل از تکههای جدا و گسسته میداند، احساسات غیر قابل قبول خود را از حیطه آگاهی دور نگه میدارد. اما خود درمانی میتواند تا حد زیادی خطرناک باشد. مثلا ممکن است اعتیاد به عنوان یک راهکار دفاعی برای جلوگیری از احساس عجز یا ناتوانی استفاده شود در این وضعیت فرد سعی میکند با رفتارهای اعتیادآور، احساسات دردناک از جمله احساس تنهایی، استرس، شک و اضطراب را جبران کند. استفاده از مواد اعتیاد آور احساس پذیرش و احساس اعتماد به نفس موقتی را ایجاد میکند.
با این حال، اعتیاد مانع از این میشود که فرد پریشانی خود را درک کند و ظرفیت عاطفی لازم برای تسکین خود را ایجاد کند. اما مورد آخر هم انکار است. اصطلاح انکار (یا سرکوب) را میتوان به عنوان نادیده گرفتن انتخابی اطلاعات تعریف کرد. انکار میتواند یک دفاع محافظتی در برابر اخبار غیرقابل تحمل برای ایجاد احساس امنیت کاذب باشد، مانند تشخیص قطعی سرطان. در وهله اول پذیرش این واقعیت برای فرد میتواند به حدی غیرقابل تحمل باشد که جواب آزمایشش را نپذیرد و دکتر خود را تغییر دهد. انکار نوعی خودفریبی است که فرد را از واقعیت جدا میکند. در نهایت انکار در دراز مدت ناموفق عمل میکند. زیرا با تحمیل افکار آسیب زا به بخش ناخودآگاه ذهن، موجب ایجاد اضطراب میشود.
معمولا افراد برای حفظ دیدگاه مثبت نسبت به خود، در برابر خبرهای خوب و وقایع مثبت، اعتقادات خود را اصلاح میکنند اما خبرهای بد را نادیده میگیرند. این روش میتواند در برخی موارد خطرناک هم باشد و فرد را تا مرز جنون و از خود بیگانگی بکشاند. به هر حال بهترین راهحل برای جلوگیری از گرفتار آمدن به این روشهای خطرناک مقابله با مشکلات روحی و روانی، قبل از هر چیز پذیرش موقعیتهای ناراحتکننده و بعد از آن کمک گرفتن از افرادی است که در این زمینه تخصص دارند و در نهایت اعتقاد به این موضوع که هر فردی میتواند با هر حجمی از غم و اندوه و اتفاقات ناراحتکننده کنترل ذهن و روان خود را به دست بگیرد.