نسخههای بیفایده برای مهار تورم
بیماری را تصور کنید که سالهای متمادی است گرفتار درد و رنج نارساییهای جسمی را تحمل میکند. هر سال به پزشک مراجعه میکند، نسخهای دریافت میکند و به آن عمل میکند، اما این نسخهها نه تنها دردی از او دوا نمیکند، بلکه بر درد و رنج او میافزاید. چرخهای تکراری که هر سال تجربه میشود بدون اینکه نتیجهای حاصل شود. اما دلیل تداوم بیماری این فرد چیست؟ این مثال در خصوص اقتصاد ایران هم بهعینه صدق میکند. مشکل تورم در اقتصاد ایران، یکی از مشکلاتی است که بیش از 4 دهه است، اقتصاددانها و تحلیلگران درباره آن صحبت کرده و راهکار ارایه میکنند، اما همچنان اقتصاد ایران با رشد تورم افسار گسیخته مواجه است.
امری که نشاندهنده آن است که دولتها در تمام دهههای گذشته، نتوانستهاند نسخهای مطلوب برای عبور از چالش تورم ارایه کنند. سالهاست که خبرنگاران از ما میخواهند ریشههای تورم را بررسی کرده و راهکار عملی برای برون رفت از مشکلات ارایه کنیم، اما همین رسانهها هرگز از مسوولان و متولیان اقتصادی نمیپرسند چرا طی همه این سالها نتواستهاند، ریشه تورم در اقتصاد ایران را بخشکانند. برخی معتقدند تورم ریشه پولی دارد. یعنی بیمار اقتصادی ما نقدینگی زیادی خورده که دچار مشکل شده است! اما چه کسی از این ناپرهیزیها خبر دارد و عامل آن است؟ پاسخ در عملکرد بانک مرکزی و دولت نهفته است. دولت برای جبران کسری بودجهاش استقراض یا اقدام به چاپ پول کرده و این روند باعث بدحال شدن اقتصاد ایران شده است.
بنابراین طبیعی است که ابتدا دولتیها باید توضیح بدهند که چه بر سر اقتصاد آوردهاند. من به عنوان یک اقتصاددان تنها میتوانم حدس بزنم، اما این دولتها هستند که به دادههای اطلاعاتی دسترسی دارند و ریشه مشکلات را میدانند. طبیعی است که رشد نقدینگی با رشد تورم همبستگی نزدیکی با هم دارند. اما هر عامل که با هم همبستگی داشته باشد که عامل ایجاد آن نمیشود. دولت باید توضیح بدهد چرا مشکل کسری بودجه را حل نمیکند تا مشکل نقدینگی و استقراض و... حل شود.
امروز اگر از راننده تاکسیهای محترم کشور ما هم بپرسید، میدانند که برای حل مشکل تورم، دولت باید روند استقراض را متوقف کند. میداند که نباید اقدام به چاپ پول کند، نباید دستوری بخشنامه صادر کند و... یعنی تیم اقتصادی دولت نمیداند که باید این روند را متوقف کند. وقتی از دولت درباره کسری بودجه سوال میکنیم، میگوید درآمدهایش کم شده است. میگوید، قبلا 2 میلیون و 800 هزار بشکه نفت میفروخت و دلارهایش را نقدی دریافت میکرد، اما امروز یک چنین صادرات نفتی ندارد. بنابراین یکی از مهمترین ریشههای بروز مشکلات در تحریمهای اقتصادی نهفته است. دولت به اقتصاد نفتی آلوده شده است، تحریمها باعث شده تا نتواند نفت بفروشد و درآمدهایش کاهش مییابد. برای جبران این کاهش درامد ناچار است، استقراض کند یا مستقیما با افزایش تورم دست در جیب مردم کند.
فراموش کنید که برخی افراد به تلویزیون میآیند و اعلام میکنند، تحریمها هیچ مشکلی در بروز مشکلات اقتصادی از جمله تورم و رکود تولید ندارد. اقتصادی نفتی ایران وقتی با تحریم مواجه شود وارد یک چرخه خسارتبار از رشد تورم میشود. وقتی تورم رخ داد چه شرایطی برای تولید شکل میگیرد؟ وقتی تورم بالا میرود، قیمت تمام شده تولید در ایران بیشتر میشود. وقتی هزینههای تولید بالا برود، سرمایهگذاران ترجیح میدهند به جای سرمایهگذاری در بخشهای مولد راهی بازارهای سوداگرانهای چون ارز، سکه و... شوند. بنابراین تولید با مشکل روبهرو میشود. مردم این روزها که بحث شورای رقابت و قیمت خودرو حسابی داغ است، ردپای این مشکلات را بهعینه میتوان دید.
وقتی تولید دچار مشکل شود، عرضه با تاخیر صورت میگیرد، بنابراین تقاضا بالا رفته اما عرضهای متناسب با آن صورت نگرفته است، قیمتها بالا میرود و نهایتا تورم با رشد مواجه میشود. تولید و تورم دو گزاره مهم اقتصادی هستند که هر کدام از دیگری تاثیر میپذیرد. من به عنوان یک اقتصاددان حق ندارم جانبدارانه درباره واقعیتهای اقتصادی صحبت کنم، متاسفانه برخی مشاوران دولتی هستند که اظهارات عجیب و غریبی درباره ریشههای تورم مطرح میکنند. از دیدگاه آنان سرکوب ارزی باعث مهار تورم میشود. ایدهای که به هیچ وجه مبتنی بر علم اقتصاد نیست و تاثیر مثبتی هم بر مهار تورم و رونق تولید ندارد.
اما تریبون صدا و سیما در اختیار یک چنین افرادی قرار میگیرد. از همین امروز میتوان پیشبینی کرد که دولت به مشورتهای این دوستان گوش فرا میدهد و نتیجه آن باز هم منجر به تورم بیشتر و مشکلات افزونتر میشود. این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت تا زمانی که رویکردی شفاف و علمی در بحثهای اقتصادی در پیش گرفته شود.