عبور از شعار به نفع واقعیت
اقتصاد علم محاسبه و بررسی دقیق شرایط و جزییات و سپس تصمیمگیری بر اساس واقعیتها و تجارب گذشته است. در واقع امروز بسیاری از کشورهای جهان اگر توانستهاند از معضلات و چالشهای خود عبور کنند، به این دلیل بوده که واقعیتها را دیدهاند و سپس بر همان اساس برنامهریزی کردهاند. در ایران اما به نظر میرسد هنوز در بسیاری از مواقع، شعار بر واقعیت غلبه دارد و همین موضوع باعث میشود که دستیابی به اهداف کلان بعضا غیر ممکن و دشوار شود.
استفاده از حداکثر ظرفیت داخلی در اقتصاد نیاز به آن دارد که ما یک برنامهریزی دقیق برمبنای واقعیتها را در دستور کار قرار بدهیم. در واقع ما باید تلاش کنیم که در برنامهریزی طوری نگاه کنیم که انگار بناست تحریمها برای مدت طولانی باقی بماند و باید اقتصاد ایران در دل محدودیتها برای خود برنامهریزی کند.
در چنین شرایطی میتوان انتطار داشت که رسیدن به برخی از اهداف اقتصادی کشور در زمانی کوتاهتر ممکن شود و در صورتی که تحریمها کنار بروند نیز بستر مناسبتری برای فعالیت اقتصادی وجود خواهد داشت. در عین حال ما باید راهی را پیدا کنیم که شرایط اقصادی به شکل بلندمدت بهبود پیدا کند. یعنی اینکه ما بخش زیادی از جامعه را نیازمند حمایت میبینیم باید به این سمت حرکت کنیم که نیاز آنها برآورده شود. در چنین فضایی همانطور که تجربه بسیاری از کشورهای توسعهیافته نشان داده، نهایی کردن حمایتهایی که بهطور مستقیم اقشار کمدرآمد را پوشش میدهد، اهمیت فراوانی خواهد داشت. در چنین چارچوبی از سویی حمایتهایی که دولت انجام میدهد و البته هزینه فراوانی را نیز در بودجه به وجود میآورد هدفمند خواهد شد و بهطور مستقیم اقشار هدف را مورد اصابت قرار میدهد و از سوی دیگر هزینههایی مانند ایجاد رانت و فساد و کاهش شفافیت در اقتصاد ایران را به پایینترین حد خود میرساند.
در واقع ما باید در ابتدا ببینیم که با چه ظرفیت و چه هزینههایی مواجه هستیم، برای عبور از مشکلات چه راهکار و وسایلی داریم، چگونه میتوان هزینه را به حداقل رساند و البته در عین حال چه حمایت فوری از مردم و البته فعالان اقتصادی مورد نیاز است. با در کنار هم قرار دادن این شرایط میتوان انتظار داشت که بهترین فرصتها به مرحله اجرا برسد و در غیر این صورت چالشها و معضلات به جای خود باقی خواهند ماند.