پاسخ مومنی به اظهارات غنینژاد
تعادل| واکنشها به مناظره تلویزیونی موسی غنینژاد و مسعود درخشان درباره اقتصاد ایران، همچنان مباحث طرح شده در این مناظره را داغ نگه داشته است. در تازهترین واکنش، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بدون ذکر نامی از دکتر غنینژاد و بدون اشاره به آن مناظره تلویزیونی گفته است: «یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر میگویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی میگویند چندده اسلامشناس برجسته ما آلت دست حزب توده بودهاند.این بازیها را راه انداختهاند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانی مورد توصیهشان چه بوده است. ما نباید فریب این جریانسازیها را بخوریم.»
نشست تخصصی ارزیابی «تجربه سیاستهای اقتصادی سه دهه گذشته و پیشنهادهایی برای آینده» با سخنرانی فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) برگزار شد. استاد دانشگاه علامه در بخشی از این سخنرانی، با بیان اینکه امور حاکمیتی در زمینه نیازهای مردم، مانند چسب عمل میکند، گفت: صندوق بینالمللی پول در سال 2022 گفته است از میان 188 کشور جهان که دادههای در دسترس داشتهاند، اندازه تعهدپذیری دولت ما در زمینه آموزش، مسکن، تغذیه، سلامت، امنیت و زیرساختهای ضروری 12.5 درصد است یعنی حتی از آن دولت شبگرد مدنظر آدام اسمیت هم تعهدات کمتری نسبت به مردم دارد اما یک عده شیادانه میگویند همین مقدار هم زیاد است و باید کمتر شود. شوک درمانی، چنین اقتصاد سیاسی وحشی و بیتمدنی به بار میآورد. همان گزارش میگوید تنها 5 کشور وضع بدتری از ایران دارند. فاصله ایران با بدترین کشور دنیا که هاییتی نام دارد، تنها 2 درصد است. کاش من هم میتوانستم مانند بعضی روضهخوانها روضهای متناسب با این ماجرا بخوانم چراکه با این سیاستها در حال رها کردن مردم هستند. مهمترین فلسفه هر حکومت، عرضه خدمات امنیت و عدالت است.
وی با اشاره به روند تحولات رابطه مبادله اقتصاد کشور، افزود: بدترین سال عملکرد اقتصادی ایران در 10 ساله اول انقلاب، در سال 1367 بوده است. شاخص رابطه مبادله در سال 1389 نسبت به سال 1367، 30 درصد سقوط داشته و از سال 1390 تا 1399 حدود 34 درصد سقوط جدید توسط وزارت صمت گزارش شده است چون صنعت رانتی- معدنی را به صورت دوپینگی باد کردند. همه جای دنیا صنعت بار کل سیستم را میکشد و اصلا انگار نه انگار چنین اتفاقی برای صنعت ما رخ داده و وابستگی ما به خارجیها را افزایش میدهید.
گرایش به ارایه گزارش دستکاری شده
به گزارش جماران، عضو هیات علمی دانشگاه علامه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه گرایش مشکوکی در حیطه ارایه گزارشهای دستکاری شده، مشاهده میشود، گفت: اگر کسی نسبت به پروژه نفوذ حساس است بداند که نفوذ اندیشهای مهلکتر از نفوذ تشکیلاتی و مزدورانه است.
نسخه شوک درمانی در ایران به نام ترویج بازارگرایی پیچیده شد. اگرچه برخی بازارگرایی را هم لجنمال کردهاند چراکه شفافیت، امنیت حقوق مالکیت و برابری از اصول حیثیتی بازارگرایی است اما ما نمیبینیم اینها که در 30 سال گذشته مرتب میگفتند نرخ ارز را بالا ببرید و همزمان نرخ حاملهای انرژی را هم افزایش دهید، یک کلمه در مورد این مسائل حرفی بزنند و به جای توضیح در مورد توصیههای اشتباهشان بازیهای تبلیغاتی و هیجانانگیز راه میاندازند و با کیفیتترین چهرههای اندیشمند و سیاسی ما اهانت میکنند و دروغ نسبت میدهند.
شیوه روسی برچسبزنی
وی به اظهارات اخیر برخی افراد درباره برخی شخصیتهای انقلابی و قانون اساسی کشور نیز واکنش نشان داد و افزود: خیلی توصیه میکنم مقدمه کتاب ماتریالیزم در ایران شهید مطهری را بخوانید. ایشان بهشدت از یک شیوه روسی برچسبزنی به متفکران اسلامی ابراز نگرانی میکنند و بهطور مشخص میگویند آکادمی علوم شوروی سابق در انتشارات خود، حافظ و ملاصدرا را به چپگرایی و ماتریالیست نسبت دادهاند. الان هم میبینیم یک کسانی یکباره کشف و شهود کردهاند که شهید بهشتی چپگرا و تحت تاثیر چپگراها بودهاند.
این نسبت پوچ، مبتذل و ناروا که اساسا وجهه علمی هم ندارد، شیوه روسی چپگرا معرفی کردن برجستهترین متفکران ایرانی است که قابل تامل است. او افزود: ما در مملکتی زندگی میکنیم که گیج کردن مخاطبان برای از میان برداشتن حرکتهای اصیل سابقه دارد. در تجربه مرحوم مصدق، پدیده توده نفتیها را زیر ذرهبین بگذارید چراکه آنها رادیکالترین شعارهای حزب توده را میدادند درحالی که پولش را از سفارت انگلستان میگرفتند. از نظر من هرکس حق دارد هر جور که فکر میکند، عمل کند.
در ساحت اندیشه، حرف خوب در لیبرالیزم و اندیشه چپ کم نداریم اما بیمروتی، بیصداقتی و هتاکی خیلی بد است لذا این شیوه برچسبزنی، شیوه روسها و انگلیسها است. همینها که به دیگران برچسب چپ میزنند، در توصیههای سیاستی خود، عموما شیوههای روسی را پیشنهاد میدهند.
خصوصیسازی اسم رمز توزیع رانت
او اظهار کرد: وقتی اینها در سال 1368 شعار خصوصیسازی را دادند، خیلی شنیدند که هیچکدام از بسترهایی که از دل خصوصیسازی، برای کشور دستاورد میسازد، وجود ندارد لذا خصوصیسازی اسم رمز توزیع رانت میشود اما همین افراد درهای نهادهای تصمیمگیری کشور را از پاشنه درآوردند که باید خصوصیسازی شکل بگیرد.
حالا که انجام شده و نتایج آن عیان شده، میگویند این نتیجه، آنی نبود که ما گفتیم. ما در پاسخ میگوییم اگر شما شرافت علمی داشته باشید، باید بگویید شناختی از جامعه نداشتید و صرفا کلیشههای ترجمهای را به صورت چشم بسته توصیه میکردید. البته خدا را شکر یکی از اینها اخیرا گفته است من مسوولیت باز کردن پای بانکهای خصوصی در ایران را میپذیرم.
ما میگوییم بسیار خوب، شما کارنامه بانکهای خصوصی ایران را نشان دهید تا بخش بزرگی از فجایع مسیر میان تهی کردن حکومت، مردم و تولیدکنندهها و... که توسط بانکهای خصوصی رخ داده است را ببینیم. مومنی افزود: ما مثل اینها سراغ برچسبزنی نمیرویم اما میپرسیم شما در این 30 ساله گذشته مرتب میگفتید به نرخ ارز، حاملهای انرژی، نرخ بهره و... شوک وارد کنید تا کار درست شود اما بعد از فجایعی که به بار آمد، گفتید اصل این ایده درست است اما آن را بد اجرا کردهاند. من در کتاب اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری مستنداتی آوردهام که نشان میدهد این توجیه، جزو آموزشهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به هیات اعزامی خود به کشورهای در حال توسعه است که اگر توصیههای شما به بحران منجر شد، مسوولیت نپذیرید و همهچیز را به گردن اجرا بیندازید.
این اقتصاددان، در مناظرهای که با یکی از همین بازارگراها داشتم، بعد از آنکه گفت سیاست توصیه شده ایشان بد اجرا شده، پاسخ دادم که در دوره مرحوم هاشمیرفسنجانی بیسابقهترین حمایت سیاسی از شما صورت گرفت، بیسابقهترین اندازه درآمدهای ارزی هم در اختیارتان قرار گرفت و بیسابقهترین اتفاق نظر بین مدیران اقتصادی کشور وجود داشت پس اگر طراحیهای شما در آن شرایط بد اجرا میشود، به ما بگویید در چه شرایطی خوب اجرا میشود؟ من نمیخواهم بگویم این رفتار مسوولیت گریزانه مشکوک است، اما واقعا نرمال نیست.
کتاب شهید بهشتی زودتر از مقاله مالینوفسکی چاپ شد
دکتر فرشاد مومنی گفت: اکنون یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر میگویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی میگویند چندده اسلامشناس برجسته ما آلت دست حزب توده بودهاند. شهید مطهری که یکی از سرآمدان نقد مارکسیسم بود، فرموده بودند که کسی به عمق آقای بهشتی در شناخت اندیشه مارکسیستی نداریم، اما برخی جوری حرف میزنند که انگار شهید بهشتی با یکی، دو نفر دیگر توانستهاند، آن مجموعه که هرکدام برای خود رجلی بودند را تحت تاثیر قرار بدهند. اولین بار که چنین مسالهای از سوی یک فرد دیگر مطرح شد، او را به کتاب «بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام» شهید بهشتی ارجاع دادم که در دهه 1340 نوشته شده بود سپس گفتم اگر مشکل شما با ادعاهای تودهایها است، باید بدانید مالینوفسکی در آن موقع کتابی ننوشته که حالا بخواهید بگویید شهید بهشتی تحت تاثیر این افراد بوده است.
بیش از 75 درصد جهتگیری بخش اقتصادی قانون اساسی، در آن کتاب دیده میشود. لذا این حرفها که گفته شد، دروغپردازیهای خلاف اخلاق است. این بازیها را راه انداختهاند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانی مورد توصیهشان چه بوده است. ما نباید فریب این جریانسازیها را بخوریم. از میان تهی کردن مفاهیم توسط این افراد یک مساله مجزایی است که باید جداگانه به آن پرداخته شود.
قانون اساسی مبنای نظام اقتصاد ما
هفته گذشته با مناظره جنجالی دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان معتقد به بازار آزاد و اقتصاد رقابتی با دکتر مسعود درخشان، طرفدار اقتصاد اسلامی پایان یافت، اما ترکشهای این مناظره همچنان در سپهر رسانهای کشور قابل رویت و رصد است. همان طور که اشاره شد، دکتر مومنی به بخشی از اظهارات دکتر غنینژاد بدون ذکر نام او واکنش نشان داد. محتوای این واکنش را نیز خواندید. اما اظهارات دکتر غنینژاد در مناظره یاد شده چه بود؟
غنینژاد در آن مناظره گفت: برای آنکه متوجه شویم که مشکل اقتصادی ما چیست باید به ریشهها بپردازیم. باید به این توجه کنیم که این نظام اقتصادی چگونه ایجاد شده است. نظام اقتصادی فعلی ایران در فردای انقلاب اسلامی با تاسیس جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی جدید، پس از رفراندوم شکل گرفت. قانون اساسی نوشته شد و بخش اقتصادی آن مبنای نظام اقتصادی ما قرار گرفت. زمانی که در سال 1357 در ایران انقلاب شد، اندیشههایی که در دنیا رایج بود، اندیشههای چپ بود. انقلاب اسلامی در ایران نیز استثنا نبود. انقلابیون ایران به شدت تحت تاثیر اندیشههای چپ بودند.
اگر دو تئوریسین مهم انقلاب اسلامی را نام ببرم، البته بخش اقتصادی تنها مورد نظر است و به حوزه سیاسی کاری ندارم، یکی دکتر شریعتی بود که جای جای اندیشههای او را در قانون اساسی میبینید و دیگری بنیصدر بود. دکتر شریعتی در زمان انقلاب مرحوم شده بودند اما بنیصدر در زمان انقلاب نقش قابل توجهی در تدوین بخش اقتصادی قانون اساسی داشتند. این موضوع در صورت مذاکرات خبرگان اول آمده است که بنیصدر چه نقشی داشته است. هر دوی این افراد یعنی آقای شریعتی و بنیصدر، مصدقیهای چپ بودند. ناسیونالیستهای سوسیالیست بودند. ریشههای بدبختی ما همین جا است.
غنینژاد در ادامه تحلیل خود به میزان تاثیرگذاری اندیشههای چپ در اقتصاد ایران اشاره کرد و افزود: مصدقی چپ به این معنا است که هدف ما از انقلاب قطع کردن دست خارجیها از کشور است. مخالفت با نظام بازار، نظام بازار آزاد، اقتصاد آزاد، سرمایهداری و رفتن به طرف خودکفایی در قانون اساسی ما آمد. قانون اساسی جمهوری اسلامی در فصل چهارم (اقتصاد و امور مالی) و از اصل 43 تا اصل 55 به بحث اقتصاد میپردازد. جالب است که بدانید، اندیشه حاکم بر این فصل که 12 تا 13 ماده را شکل میدهد اندیشههای چپ است. اگر جسارت کنم و بگویم، از اسلام در این اصول خبری نیست.
چرا اینچنین شده است؟ در اسلام فقه را داریم و در فقه بخشی مختص به معاملات. این بخش بسیار مهم است. هیچ اثری از این موارد در قانون اساسی نمیبینیم. علت این است که اندیشهای که ماده 43 و بعد 44 را نوشته است برگرفته از تئوریهای اسلامی و فقه شیعه نیست بلکه برگرفته از تئوری است که در آن زمان رایج بود و نام آن راه رشد غیرسرمایهداری است.
تئوریسین راه رشد غیرسرمایهداری اولیانوفسکی، معاون بخش بینالملل حزب کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی بود. الهام بخش اصل 43 و 44 قانون اساسی نظریه راه رشد غیرسرمایهداری است. این نظریه یک نظریه کمونیستی است.
این نظریه میگوید که کشورهای در حال توسعه بلافاصله نمیتوانند به سمت سوسیالیسم حرکت کنند چرا که سرمایهداری را تجربه نکردند اما برای آنکه به طرف سوسیالیسم حرکت کنیم لازم است تا یک مرحله گذار نه به صورت سرمایهداری بلکه به صورت غیرسرمایهداری طی کنند که به آن راه رشد سرمایهداری میگویند. درخشان با ورود به بحث غنینژاد گفت: در فرمایشهای آقای غنینژاد نکات بدیعی است که برای اولین بار میشنوم و قبول آنها سخت است.
اینکه ما انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام را تاثیر گرفته از مارکسیسم بدانیم، قابل قبول نیست. همه میدانند که بدون رهبری امام انقلاب اسلامی به نتیجه نمیرسید. با آگاهی که امام از این مساله داشتند چگونه میتوانیم چنین چیزی را بپذیریم؟ غنینژاد پاسخ داد: مصدقیهای چپ خود این اسم را روی خود گذاشتند در نتیجه این اصطلاح را جعل نکردم. نکته دیگر اصطلاح راه رشد غیرسرمایهداری است که گفتند جعل شده است.
کتابهایی در این خصوص وجود دارد. کسی که لیبرالیسم را فهمیده باشد پیرو کسی نمیشود. در لیبرالیسم همه باید مجتهد باشند. تقلید برای کسی است که عقل کم میآورد. لیبرالها معتقد هستند که همه انسانها خود یک مرکز تصمیمگیری هستند. در نتیجه اگر بنده لیبرال هستم نمیتوانم مقلد هایک باشم. اگر بنده کتاب هایک را ترجمه کردم علت این بود تا سایرین بدانند لیبرالیسم چیست.