یونانیزه شدن اقتصاد؟
به جایی میرسیم که باید قشم و کیش را بفروشیم تا حقوق بازنشستگان را بدهیم
تعادل| اظهارنظری عجیب و باورنکردنی از سوی مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار باعث شد تا بالاخره مساله ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی از طرف مسوولان کشور هم پذیرفته شود. اینکه در شرایط عادی مسوولان هیچ علاقهای به الگوبرداری از طرحها و برنامههای کشورهای غربی و ... برای بهبود شرایط ندارند اما در شرایط بحرانی و برای توجیه بیتدبیری خود مثالهایی از ینگه دنیا میآورند هم مسالهای است که باید به آن توجه کرد. اینکه کشور یونان مجبور شده برای پرداخت حقوق بازنشستگان خود چندین جزیره را بفروشد احتمالا ربطی به ما که برای حفظ تمامیت ارضی کشور سالها جنگیده و هزاران شهید دادهایم نخواهد داشت.
مگر میشود به همین راحتی مقامی از فروش جزیرههای کشور سخن به میان بیاورد در حالی که تا همین چند ماه پیش حتی حاضر به پذیرش این مطلب که شرایط اقتصادی کشور بحرانی است نداشتند. کسانی که دم از سرعت قطار پیشرفت میزدند حالا باید در این باره پاسخگو باشند که چطور یک مقام تامین اجتماعی به همین راحتی میتواند حرف از فروش جزیرههای ایران بزند برای اینکه حقوق و مزایای بازنشستگان را پرداخت کنند. بحران اقتصادی کشور حالا کم کم از گوشه و کنار خود را نشان میدهد، از عدم تخصیص بودجه به سازمانهای حمایتی تا بحران در صندوقهای بازنشستگی و نارضایتی مردم در حوزهای مختلف همه و همه نشان از عدم کارآمدی مسوولان برای رفع مشکلات اقتصادی کشور دارد.
برخی مدیران حرف نزدن را تمرین کنند
معینالدین سعیدی نماینده مجلس در این باره به «تعادل» میگوید: چطور یک مدیر به خودش اجازه میدهد با چنین اظهارنظری با احساسات میلیونها ایرانی بازی کند؟ برخی مدیران اگر حرف زدن بلد نیستند لااقل حرف نزدن را تمرین کنند. مگر نمیگویند در بحث فروش نفت به دستاوردهای خوبی رسیدهایم، تحریمها را دور زدهایم، پس چرا اجازه میدهند فردی با بیان چنین اظهار احساسات مردم را به بازی بگیرد؟ او میافزاید: این همه اصرار مسوولان برای انجام مصاحبه برای چیست؟ چه ضرورتی دارد که مسوولان تا این حد صحبت کنند؟ در کجای دنیا مسوولان اجرایی این همه سخنرانی، مصاحبه و صحبت انجام میدهند؟ شما کارتان اجرا است و کارتان این است که دردی از مشکلات بیپایان مردم را درمان کنید، این چه سبک و سیاقی است؟ باید در اولین جلسه مجلس در این خصوص صحبت کنیم.
این سخنان پارادوکس محض است
سعیدی در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: این سخنان پارادوکس محض است، از یک طرف آقایان میگویند در بحث فروش نفت به چنین دستاوردهایی رسیدهایم، ما تحریمها را دور زدهایم ما منابع فروش نفتمان افزایش پیدا کرده است، از سوی دیگر اینگونه دل مردم را خالی میکنند که با این روند مجبوریم برای مطالبات جامعه بازنشستگان قشم، کیش و خوزستان را بفروشیم و مثال میزنند یونان ۱۰۰ جزیره خودش را فروخت. او در پایان میافزاید: استعفای این مدیر نامدیر کمترین کاری است که باید اتفاق بیفتد، صبر انقلابی مردم نباید باعث شود مدیران دولت اینگونه اصول لایتغیر ایران و ایرانی را زیر سوال ببرند.
این حرف پشتوانه دارد
پرویز براتی، کارشناس بیمه و تامین اجتماعی در این باره به «تعادل» میگوید: غیرممکن است که این اظهارنظر شخصی و بدون هماهنگی انجام شده باشد. ما سالهاست که در مورد وضعیت نابسامان صندوقهای بازنشستگی هشدار دادهایم. سالهاست که کارشناسان اقتصادی در این باره حرف میزنند و دولتها بدون توجه به وضعیت به وجود آمده به ادامه همان روشهای اشتباه اداره این صندوقها ادامه میدهند. او میافزاید: از سوی دیگر وقتی تنها بدهی دولت به صندوق تامین اجتماعی میلیاردها تومان است و البته هیچ قصدی هم برای پرداخت آن وجود ندارد و هر چه هست تنها حرفهایی است که در قالب شعار و وعده زده میشود، در نهایت برای تامین کسری بودجه این صندوق باید هم به فکر فروش جزیرههای کشور بیفتند.
عزم دولت برای فروش کیش و قشم برای پرداخت حقوق بازنشستگان
سجاد پادام، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار، طی سخنانی اعلام کرده که «به جایی میرسیم که باید قشم و کیش را بفروشیم تا حقوق بازنشستگان را بدهیم.» با این گفته به نظر میآید هر بار که دولت به این نتیجه میرسد که کفگیرش به ته دیگ خورده پای قشم و کیش را وسط میکشد؛ یک بار برای پرداخت حقوق بازنشستگان و بار دیگر واگذاری این جزایر به یک کشور خارجی که البته همان موقع تکذیب شد. اما نکتهای که از اظهارات مدیرکل میتوان برداشت کرد این است که حالا بحران صندوقهای بازنشستگی که سالهاست زنگ خطر آن به دست کارشناسان و اهل فن به صدا درآمده، به یک ابربحران بدل شده است و نیاز به اصلاحات ساختاری دارد.
بحران چقدر جدی است؟
اما صحبت از بحران صندوقهای بازنشستگی، حرف تازهای نیست. گفته میشود سالیان زیادی است که صندوقهای بازنشستگی به حیاط خلوت وزارتخانهها بدل شدهاند. هر بار مدیری برکنار میشود، در این صندوقها سمت میگیرد و در نتیجه آنچه اتفاق میافتد این است که تفکر دولتی در آنجا حاکم میشود. پس کارشناسان میگویند آنچه در این صندوقها اشتباه است، نحوه مدیریت آنهاست.
عطیه جعفریان، کارشناس اقتصادی نیز در این باره میگوید: آمارها نشان میدهند بودجه عمومی دولت حدود 80 درصد از مصارف صندوقهای بازنشستگی و بیشتر از 60 درصد از مصارف سازمان تامین اجتماعی را تامین میکند. روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی آورده بود که هزینههای مربوط به این صندوقها در سالهای آینده به حدود 40 درصد از GDP (تولید ناخالص داخلی) میرسد. این در حالی است که قرار است در آیندهای نزدیک متولدان دهه 60 به جمعیت بازنشستگان اضافه شود و این یعنی وقوع بحرانی جدیتر!
او میافزاید: در این بین، متهم ردیف اول خود دولت معرفی میشود که برخی از آمارها نشان میدهد بدهی این نهاد به صندوقهای بازنشستگی تا 6 سال قبل بیش از 100 هزار میلیارد تومان بوده است. اما آمارهای جدید از بدهی بالای 400 هزار میلیارد تومانی دولت تنها به صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی خبر میدهد، که البته باید دید بدهیهای دولت به صندوقهای لشکری و کشوری چه میزان است.
این کارشناس اقتصادی در بخش دیگری از سخنانش میگوید: آنچه در بودجه آمده، نشان میدهد حداقل حقوق بازنشستگان با یک میلیون و 300 هزار تومان افزایش نسبت به سال قبل به 6 میلیون و 300 هزار تومان رسیده است. این در حالی است که بودجهای که به مجلس رفت با تورم 40 درصدی همراه بود. پیشبینیها هم میگویند باز هم قرار است تورم بالای 40 درصد باقی بماند، این یعنی برای چهارمین سال متوالی این اتفاق تکرار خواهد شد. موضوعی که به نگرانیها بابت بروز تورم سهرقمی دامن زده است.
قدرت خرید کارگران و بازنشستگان بازهم کاهش خواهد یافت
زمانی که پای چنین اظهارنظرهایی به میان میآید زنگ خطر بیش از همه برای اقشاری به صدا در میآید که قربانی بیتدبیری دولت و البته شعارها و وعدههای تو خالی شدهاند. دولت دیگر کفگیرش به ته دیگ خورده و البته هنوز به این واقعیت باور ندارد، رییس دولت همچنان از قطار پیشرفت سخن به میان میآورد و درست در همین روزها قیمت دلار مرز 55 هزار تومان را هم رد میکند و سکه تمام به قیمتی بالای 30 میلیون تومان میرسد و البته تمام اینها یعنی کاهش قدرت خرید مردم از جمله بازنشستگانی که حالا قرار است برای پرداخت حقوقهایشان جزایر کشور به فروش برسد.