تحریمها، FATF و توسعه روابط با عربستان
بلافاصله پس از آنکه خبر رسید روابط سرد ایران با عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس به سمت گرمای بیشتر حرکت میکند، موضوع دورنمای روابط دو طرف و حجم سرمایهگذاریهای احتمالی به عنوان یک بحث جدی طرح شد.
بسیاری میخواستند بدانند آیا این بهبود روابط در حوزه اقتصادی هم زمینهساز تحولی خواهد شد یا نه؟ در این میان برخی تحلیلگران عنوان کردند تا زمان احیای برجام و پیوستن به fatf و... نباید توقع هیچ تحولی در روابط فی مابین ایران و عربستان و سایر کشورهای منطقه داشت.
شخصا با این گزاره موافق نیستم و معتقدم پایهریزی روابط دوجانبه میان کشورها ارتباطی با بحث fatf ندارد. البته باید منتظر بمانیم تا سفارتخانههای میان دو کشور ایران و عربستان راهاندازی، کنسولگریها مستقر و روابط از سر گرفته شود تا پس از آن فازهای مختلف توسعه همکاریها اجرایی شود. بهطور کلی توافق هم به صورت دوجانبه برای گسترش مبادلات اقتصادی و هم ایجاد توافقات سه و چندجانبه محتمل است، اما در پله نخست باید پروسه ارتباطات سیاسی تکمیل شود که هنوز تکمیل نشده است.
یعنی باید سفارتخانهها باز شوند، هیاتهای تجاری اعزام شوند و ظرفیتهای مغفول مانده به کار بیفتند. استفاده از این ظرفیتها، مستلزم بحثهای دقیق علمی و تخصصی است. در کل میتوان گفت که به نسبت ماههای قبل وضعیت بهتری را در منطقه شاهد هستیم، نه فقط در خصوص رابطه با عربستان بلکه در ارتباط با امارات هم اتفاقات مثبتی در حال وقوع است. این موارد فرصتهای جدیدی است که باید از آنها استفاده کرد. برخی در این میان این پرسش را مطرح میکنند که از سرگیری روابط ایران عربستان هرچند شرط لازم است، اما کافی نیست، یعنی باید برجام و fatf مکمل این بهبود مناسبات باشند تا دستاوردهای مطرح شده، محقق شوند. متقدم این گزاره هم الزاما گزاره درستی نیست. توافقات منطقهای و دوجانبه و سهجانبه ارتباطی با مسائل بینالمللی ندارند. همین امروز با برخی کشورها روابط دوجانبه و چند جانبهای دارد، بدون اینکه برجامی وجود داشته باشد یا افایتیافی در میان باشد.
اینکه احیای برجام یک الزام برای ایران است، موضوعی است که همه روی آن توافق داریم. هیچ کس نمیتواند بگوید که پایان یافتن تحریمها و کاهش تنشها به نفع کشورمان نیست. چه به صورت مذاکرات در قالب 1+4 و چه به صورت گفتوگوی مستقیم با امریکا. اما موضوعی این وسط در میان است، در ماجرای رابطهای که به شکل برجام تعریف شده، ایران تنها 50درصد موضوع است و نیمی از موضوع در اختیار طرف دیگر است. وقتی ایران در موضوعی 50درصد اثرگذار است نباید همه کارهای ممکلت را تعطیل کرد و فقط به فکر برجام بود. طبیعی است باید به فکر احیای برجام و توافق با اروپا و امریکا باشیم (به نظر من بحث اصلی هم با امریکاست) باید سایر گزارههای ممکن را هم در نظر بگیریم. وقتی اختیار کامل در اختیار ما نیست باید راههای متنوعی چون روابط چند جانبه و دو جانبه منطقهای را هم امتحان کنیم.
موضوع fatf هم فعلا نقشی در بهبود روابط اقتصادی ایران ندارد. افایتیاف زمانی مهم میشود که چیزی به نام «یوترن» (تحریم بانکی امریکا به دلار) در میان نباشد. اصلا وقتی ایران حق ندارد دلار را مبادله کند، افایتیاف اهمیتی ندارد. مثل پرندهای که در قفس است، بعد برخی نگران چیدن پر و بال آن هستند! هر زمان قفس تحریم از روی اقتصاد ایران برداشته شود، پرنده (fatf) پرواز هم خواهد کرد. در حال حاضر هیچ ضرورتی بابت افایتیاف وجود ندارد. البته منظور من محدودیت موثر است. موضوع اصلی اقتصاد ایران پایان دادن به تحریمهاست.
اگر روزی از نظر سیاسی به این نقطه برسیم که موضوع تحریم دلار و گردشهای ملی دلاری حل شود، مطمئن باشید، افایتیاف هم حل میشود. به نظر من، رویکرد افای تی اف، کاملا سیاسی است. فکر میکنید در افغانستان که حجم انبوهی از مواد مخدر دنیا را تامین میکند، چرا افایتیاف محدودیتی ایجاد نمیکند، چرا کلمبیا را تحریم نمیکنند، چرا عراق را محدود نمیکنند؟ و چراهای دیگری که در این میان طرح میشوند، پاسخ در آن است که «چون امریکا نخواسته که برای این کشورها محدودیتی اعمال شود». بنابراین معتقدم سر و صدای زیادی درباره افایتیاف یک انگاره غلط است. البته تحریمها موضوع مهمی است که باید حل شود؛ پس از توافق با ایالات متحده افایتیاف هم حل میشود.