برنامههای توسعه بدون توسعه!
«رفاه و بهزیستی عموم، قانون اعلاست»
(سیسرون – رساله در باب جمهوریت)
حال اقتصاد اصلا خـوب نـیـست. مدتهاست که البته چنین است. اینکه عضو مهم اقتصادی تشخیص مصلحت نظام از عدم دسترسی حدود یک چهارم جمعیت کشور به امکانات اولیه زندگی مثل مسکن و اشتغال و تحصیلات و خوراک و پوشاک میگوید (آقای آقامحمدی- 30/2) یا گزارشهای دیگری که از فقر 55 درصدی خانوارها از مسکن مناسب خبر میدهند (مرکز پژوهشهای مجلس- رسانهها- 30/2) یا نسبت به سقوط درآمد سرانه کشور به قبل از انقلاب و جاماندن نه فقط از ترکیه بلکه حتی از آذربایجان، ترکمنستان و قرقیزستان هشدار یا همین گزارش اخیر بانک مرکزی و مرکز آمار که از تورم بین 55 تا 68 درصدی فروردین امسال نسبت به فروردین سال قبل خبر میدهند که بیشترین میزان این فشار تورمی هم بر روی دهکهای اول تا سوم است و سیستان و بلوچستانیها بیشترین بار تورم خوراکیها و آشامیدنیها را با حدود 94 درصد در بین استانهای کشور بر دوش میکشند و... گوشههایی از وخامت حال اقتصاد کشورمان است.
مهمترین اقدامات دولت اما در ایام اخیر چه بوده است؟ در هفته گذشته در شورای اقتصاد از 10 برنامه و 65 اقدام رونمایی و قرار شد انواع ناترازیهای مالی و بانکی و انرژی و...درمان شود. دو روز قبل هم از برنامه هفتم توسعه پردهبرداری شد. در مورد آن ده برنامه و اقدامات باید منتظر بود و دید هر چند...
اما درباره برنامه هفتم توسعه که قرار است مسیر پنج سال آتی کشور را ترسیم کند با توجه به عملکرد شش برنامه قبلی، نمیتوان امیدوار بود. چرا که به نظر حاصل این برنامهها همین وضعیت فعلی است. اگر بگوییم چنین نیست، پس ثمره این برنامهها که هزاران هزار نفر ساعت برای تهیه و تدوین آنها صرف شده کجاست؟ و اگر جواب مثبت باشد و وضعیت زار و نزار زندگی و معیشت مردم و کل اقتصاد را بیارتباط با برنامههای توسعهای و قوانین منبعث از آنها ندانیم، باید پرسید اشکال درکجاست؟!
عملکرد 25 تا 30درصدی این برنامهها چیزی نیست که بنوان به آن افتخار کرد . چنانکه رییس مجلس در پاییز سال گذشته با اشاره به همین رقم میگوید: «این میزان تحقق یعنی اگر (برنامه را) رها میکردیم نیز خود به خود 25 درصد اهداف محقق میشد. حتی من میگویم اگر در آن دخالت نیز نمیکردیم شاید 35 درصد محقق میشد و چون دخالت کردیم 25 تا 30 درصد شد. (قالیباف- 26/9/1401)
اشاره رییس مجلس و البته بسیاری دیگر مقامات و کارشناسان در عدم موفقیت برنامههای توسعهای شاید اشاره به این ارقام در برنامه ششم باشد: رشد اقتصادی 8 درصد که یک درصد شد. تورم 8/8 درصد که حدود 50 درصد شد. ضریب جینی 34، 0 که 0،4 شد. نقدینگی2850 هزار میلیارد که از شش هزار میلیارد تومان گذشت و اهداف دیگر که هیچ کدام آنچنان نشد که باید میشد.
مشکل به نظر در درک معنای توسعه است. فرآیندی مستمر و مفهومی چندجانبه که از طریق وجود دولتی مدرن و مقتدر، حاکمیت قانون و نهادهای مدنی توانمند برای تضمین حقوق مشروع قانونی و شهروندی و حفظ کرامت و برخورداری از یک زندگی عادی برای همه ایرانیان محقق میشود. اصول و مبانی ضروری که حاشیهای بر متن قلمداد میشود و برنامههای توسعهای بدون توسعه را رقم میزند. تلخی فقر مردم و عدم توسعهیافتگی کشور و اقتصادی که حالش اصلا خوب نیست را باید در این حلقههای مفقوده جستوجو کرد.چنانکه استاد ارجمند جناب مردوخی مشکل را در جلسهای چنین جمعبندی کردند: «تا زمانی که نظام تدبیر شایسته در کشور حاکم نشود، نمیتوان به اجرای موفق برنامه توسعه در کشور امیدوار بود. زیرساخت و لازمه اجرای هر برنامهای، وجود نظام تدبیر شایسته است...»