باز هم وعده باز هم وعید
وزیر کار یکبار دیگر وعده اشتغالزایی ۱میلیون نفری را مطرح کرد. این در حالی است که هنوز تاثیر وعدههای نشدنی قبلی دولت در فضای اقتصادی کشور باقی مانده است. مهمترین اثر وعدههای بر زمین مانده، گسترش نااطمینانی در اقتصاد است. برای این منظور هم اعلام شده که دولت به دنبال تحقق رشد 3.9 درصدی در برنامه هفتم است. این در حالی است که در بطن برنامه هفتم توسعه هیچ نشانهای از تحقق یک چنین وعدههایی وجود ندارد. بر اساس اسلوب اقتصادی وعدههای اقتصادی باید مبتنی بر بودجههای سالانه و برنامهریزیهای جزئیتر باشد.
زمانی که نشانهای از تحقق این وعدهها در برنامه وجود نداشته باشد طبیعی است که این برنامهها محقق نمیشوند و تنها برای کسب محبوبیتهای مقطعی مطرح میشوند. متن برنامه هفتمی که منتشر شده بیشتر به یک برنامه خیالی و آرزومندانه شبیه است. تجربه ثابت کرده که این نوع وعدههای خیالی در طول 6برنامه قبلی هرگز عملیاتی نشدهاند. این در حالی است که در دهههای قبل به نسبت شرایط امروز، کشور شرایط اقتصادی و ارتباطی بهتری وجود داشت.
نهادهای حاکمیتی و مسوولان حوزههای گوناگون بارها تاکید کردهاند جز در یک یا نمونه خاص (برنامه چهارم) برنامههای توسعهای کشور تحقق بیش از 25درصدی نداشتهاند. چهرههای ارشد کشور بارها این واقعیت را اعتراف کردهاند و روی آن صحه گذاشتهاند. این امر نشان میدهد، برنامههای کوتاه، میان و بلندمدت کشور در فضایی غیرکارشناسی، تحقیقاتی و بدون استفاده از تجربیات قبلی نوشته میشوند.
ضمن اینکه فراموش نکنید هیچ انگیزهای برای نوشتن برنامهها وجود ندارد. چرا که کشور از یک طرف گرفتار تحریم است و از سوی دیگر عدم قطعیت و بیثباتی فراوانی در کشور وجود دارد. این روند امکان پیشبینی و برنامهریزی را دشوار میکند. به هر حال زمانی که برنامه توسعهای نوشته میشود باید مبتنی بر گزارههای قابل پیشبینی و تحلیلی باشند. زمانی که تحریم کشور را درگیر کرده باشد، نمیتوان افق پیشرفتی برای کشور ترسیم کرد. این برنامه بیشتر برای رفع مسوولیت است.
اساسا دولت سیزدهم برنامه ششم توسعه را دو بار تمدید کرد، چرا که توانایی تدوین برنامهای کاربردی را نداشت. بنابراین این نوع وعدهها از جمله ایجاد 1میلیون شغل در سال با رشد 3.9درصدی بیشتر یک وعده است که هرگز تحقق نمییابد. کارشناسان و مردم هنوز از خاطرشان نرفته که دولت سیزدهم، در زمان تشکیل کابینه اعلام کرد که اشتغالزایی 1.5میلیونی را در هر سال هدف قرار داده است، اما این وعده بر زمین ماند.
شرایط اقتصادی ایران و وضعیت مدیریتی نسبت به قبل نه تنها بهتر نشده بلکه بدتر هم شده است..یکی از ابزارهای مهم برای ایجاد اشتغال توسعه بازار کار است؛ آیا توسعه بازار کار در کشور رخ داده است؟ توسعه بازار کسب و کار به جذب سرمایهگذاری در حوزه داخل و خارج نیاز دارد. در زمان تحریمها تحقق یک چنین هدفی محتمل نیست. طرح و برنامه هم برای سرمایهگذاری وجود ندارد. برآیند این وضعیت مهاجرت جوانان، نخبگان و متخصصان به خارج از کشور است. هر روز هم زمزمههای تحمیل و تحمیق نیروی کار با کاهش درآمدها و قدرت خرید وجود دارد. گزارههایی که باعث مهاجرت بیشتر به خارج میشود.
ضمن اینکه بازار کسب و کار را هم متاثر میکند.دولت هم روز به روز تصدیگری خود در حوز اقتصاد را بیشتر میکند و زمینه مشارکتی برای بخش خصوصی فراهم نیست. به نظرم یک چنین وعدههایی، عملیاتی نیستند و نمیتوان روی آنها حساب جدی باز کرد. چرا که برای آنها کار کارشناسی نشده و عملا تنها برای رفع مسوولیت عنوان شدهاند.