به دنبال رویایی بهتر در سرزمینی دیگر
تعادل|
در حالی که مسوولان به فکر چانهزنی برای بازگردان نخبگان وپیدا کردن راهی برای جلوگیری از مهاجرت فارغالتحصیلان رشتههای مختلف دانشگاهی بودند، اینبار موج مهاجرت به دانشآموزان رسیده است. نه تنها برنامه جلوگیری از مهاجرت و بازگردان نخبگان در رشتههای مختلف به خصوص پزشکی و پرستاری موفقیت آمیز نبوده که حالا بسیاری از خانوادهها به این فکر افتادهاند تا فرزندان خود را در دورههای پایینتر آموزشی به خارج از کشور بفرستند تا هم از آموزشهای بهتری برخوردار شوند و هم شانس زندگی در کشور دیگر را پیدا کنند.
جایی که حداقل میتوانند دورنمایی از زندگی برای خود ترسیم کنند. جایی که میدانند با تلاش و درس خواندن و طی مدارج تحصیلاتی امکان زیادی وجود دارد تا شرایط مناسب برای ارایه استعدادها و تواناییهای خود داشته باشند. جایی که قرار نیست برای استخدام و کار از بند «پ» استفاده کنند. آنجا دیگر نه پارتی به کار میآید و نه پول و البته قرار نیست یکی از شرایط استخدام داشتن نسبت خانوادگی با یکی از مسوولان باشد. به هر حال موج گسترده مهاجرت در کشور این روزها نشان میدهد که بسیاری از شرایط حاکم بر جامعه رضایت ندارند. تعداد بیشماری از جوانان نه امنیت شغلی دارند و نه میتوانند امیدی به آینده داشته باشند. حالا خانوادهها حتی آنها که متمول هم نیستند به دنبال پیدا کردن راهی برای فرستادن فرزندانشان به خارج از کشور میگردند.
مهاجرت به بحرانی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است
امانالله قرایی جامعهشناس در این باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه بیتوجهی مسوولان به شرایط موجود در جامعه باعث شده است تا میل به مهاجرت روزبهروز افزایش پیدا کند و این مساله به بحرانی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی برای جامعه ما تبدیل شود. حالا دیگر هر خانوادهای که توانایی مالی دارد یا میتواند از اندک سرمایه باقی مانده برایش استفاده کند، اولین تصمیمی که میگیرد راهی کردن فرزند نوجوانش برای ادامه تحصیل به خارج از کشور است.
او میافزاید: شاید این اتفاق برای خیلی از ما چندان مهم به نظر نرسد، اما وقتی با جامعهای رو به رو هستیم که در آیندهای نه چندان دور پیری جمعیت میتواند مشکلات عدیده فراوانی را برای آن ایجاد کند، این سیل مهاجرتها معضلی است که باید هر چه زودتر برایش تدبیری اندیشیده شود. قرایی در بخش دیگری از سخنانش میگوید: متاسفانه برخی از مسوولان ما فکر میکنند که با تمام مشکلات میتوان به صورت قهری و دستوری مواجه شد و آنها را حل و فصل کرد اما در زمینه مهاجرت هیچ قانونی نمیتواند مانع خارج شدن افراد از کشور شود، اینکه میگویند به پرستاران نامه ندهید، به دانشجویان ریز نمره ندهند و... بیشتر به یک شوخی شبیه است.
ما نمیتوانیم بدون فراهم کردن امکانات یک زندگی مناسب کسی را مجبور به ماندن در کشور کنیم. این جامعهشناس با اشاره به اینکه شرایط کنونی کشور بیشتر ناامیدی را ترویج میدهد، اضافه میکند: متاسفانه شرایط کشور در حال حاضر چه از نظر اجتماعی و چه از نظر اقتصادی بیشتر بر پایه ناامیدی شکل گرفته است. افراد نمیتوانند دورنمای درستی از آینده خود داشته باشند، در این شرایط هر کسی در هر موقعیت اجتماعی که باشد تلاش میکند تا خود را از این ورطه نجات دهد. دلیل افزایش موج مهاجرت طی دو سال اخیر در کشور همین مساله است. باید باور کنیم که دولت در پیشبرد اهداف جامعه موفق نبوده است. باید باور کنیم که مشکلات اقتصادی بخش اعظمی از بینظمی جامعه را موجب شده است و باید باور کنیم که تا وقتی امید به جامعه تزریق نشود، هیچ مانعی نمیتواند از خروج نخبگان، دانشآموزان و دانشجویان از کشور جلوگیری کند.
کوچ سرمایههای انسانی
به هر حال کوچ سرمایههای انسانی از مسائل و معضلات این روزهای کشورما است، بهطوری که معضل فرار مغزها به تدریج به یک بحران اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است و به گفته کارشناسان خسارات سالانه ناشی از خروج سرمایههای فکری بیش از سه برابر درآمدهای نفتی کشور برآورد شده است. حالا چندسالی میشود که همه جا صحبت از مهاجرت دانشآموزان به گوش میرسد و به یک امر عادی تبدیل شده است. گرچه آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد اما رصدخانه مهاجرت با انتشار آمار مهاجرت نخبگان دانشآموزی در سالنامه مهاجرتی 1400 اطلاعات دیگری در این باره نداده است.
در این سالنامه با تحلیل آمار دریافتی از اداره کل گذرنامه در بازه زمانی سال 1380 تا مرداد 1399 از مهاجرت 15 تا 37 درصد از رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری، مشمولان بنیاد ملی نخبگان و المپیادها سخن گفته شده بود که از میان آنان تنها 2 و نیم تا چهار و نیم درصد به ایران بازگشتهاند. خانوادههایی که دیگر نمیخواهند فرزندشان در ایران باقی بماند و اگر تمکن مالی برقرار باشد برای فرستادن آنها به کشورهای دیگر سراز پا نمیشناسند. مساله اینجاست که بسیاری از آنها که میروند دیگر میلی به بازگشت ندارند و ترجیح میدهند آینده خود را در کشور دیگری بسازند که در آن امنیت شغلی و آرامش اجتماعی دارند.
مهاجرت یک روند اجتماعی است اما...
محمد نادری جامعهشناس با بیان اینکه وضعیت فرهنگی مهاجران در مقصد بسیار مهم است، میگوید: مهاجرت یک روند اجتماعی بهشمار میرود و پیامدهای زبانی، اجتماعی، فرهنگی و روانی گوناگونی دارد که هویت و ارزشهای مهاجر را دستخوش تغییر میکند. در واقع مهاجرت سبب ایجاد برخوردها، ارتباطات گوناگون و ... در جامعه میزبان میشود که گسترش این عوامل موجب به وجود آمدن پدیده دو زبانگی و چندزبانگی در سطح فردی و اجتماعی میشود زیرا مهاجر ناگزیر به انطباق زبانی و فرهنگی با جامعه میزبان دست میزند و تلاش دارد به گونهای کم و بیش عادی در جامعه جدید جایگاهی پیدا کند. او در ادامه میافزاید: شناخت روحیات و نگرشهای نوجوانان و جوانان دانشآموز و افرادی که هنوز تصمیم به مهاجرت نگرفتهاند اما در آیندهای نه چندان دور به احتمال زیاد به موضوع و مصداق فرار مغزها و نیروهای متخصص، بدل خواهند شد میتواند به اتخاذ تصمیمها و تعیین راهبردهایی مناسب در تعلیم و تربیت منجر شود که شرایط روحی و زمینههای فکری را به گونهای فراهم و آماده سازد که دانشآموز به آسانی هدف شکار مغزها قرار نگیرد یا خود مغزهای آماده برای گریز یا مهاجران مجازی نباشد.
تمکن مالی خانوادهها عاملی تأثیرگذار برای مهاجرت دانشآموزان
این جامعهشناس با توضیح اینکه خانوادههایی که از نظر مالی مشکلی ندارند در صدر افرادی هستند که فرزند دانشآموز خود را روانه دیگر کشورها برای تحصیل میکنند، میگوید: خانوادههایی که فرزندانشان را با صرف هزینههای میلیاردی روانه کشورهای دیگر بهخصوص ترکیه یا کانادا میکنند تا تحصیل کنند اصولا نگاه غالب آنها انتفاع مالی از مدرک تحصیلی است که متأسفانه در این سالها روند افزایشی به خود گرفته است. در واقع سرعت گرفتن سیر مهاجرت جوانان و نوجوانان به سستشدن و تزلزل هویت یک کشور میانجامد. او میافزاید: گذشته از برخی نظرات و دیدگاههای متناقضی که در مورد فرار و مهاجرت مغرها وجود دارد، عدهای آن را در مجموع برای دانش جهانی و پیشرفت علوم مفید دانستهاند و گروهی دیگر آن را برای کشور صادرکننده و مبدأ سازنده ارزیابی کردهاند. دامنه پدیده فرار مغزها در ایران گویای این واقعیت است که امروزه جریان خروج نیروی انسانی متخصص و برخوردار از سرمایه انسانی بالا به صورت یک معضل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور درآمده و بیمها و نگرانیهای زیادی را در کشور برانگیخته است. از این رو ضرورت دارد که بیش از هر کار به مطالعه و تحقیق درباره عواملی پرداخت که مانع از مهاجرت نخبگان به خارج میشود.
مهاجرت یا کنکور!
فرشته روانسری، جامعهشناس نیز با اشاره به اینکه برای مهاجرت دانشآموزان باید تمام جوانب سنجیده شود، تصریح میکند: فردی که میخواهد تحصیلاتش را در یکی از کشورهای خارجی ادامه دهد، باید تمامی جوانب قضیه را بسنجد و درمورد آیندهاش تصمیمگیری کند. اگر دانشآموزی بخواهد مقطع کارشناسی را در یکی از دانشگاههای خارج از کشور بخواند و پس از آن در همان کشور ادامه تحصیل دهد یا به کار بپردازد، تصمیم بسیار خوبی گرفته و احتمال اشتغال او بیشتر میشود. دانشآموزانی که قصد تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور را دارند، قبل از ورود به دانشگاه یک کشور خارجی که زبان و فرهنگ متفاوتی نسبت به ایران دارد، با محیط آشنایی بیشتری پیدا کرده و برای رفتن به دانشگاه آماده میشوند، در اینصورت دچار مشکلات کمتری میشوند. همچنین با مهاجرت قبل از کنکور راحتتر میتوانید برای کسب بورسیه تلاش کنید؛ یعنی به جای کنکور دادن میتوانید برای تحقیق و پژوهش، یادگیری زبان، قوی کردن رزومه تحصیلی و کسب مهارتهای هنری، فرهنگی و ورزشی وقت بگذارید.
راهکارهای موثر برای جبران ناکارآمدیها در حفظ سرمایههای اجتماعی
او در این زمینه میگوید: مهمترین اصل این است که مدیریت سیاسی با مدیریت علمی فرهنگی جایگزین شود. تجربه نشان داده مدیریت سیاسی قادر نیست این روال را تغییر دهد. وقتی مدیریت سیاسی میشود، تمام راهکارها و پیشرفتها هم سیاسی است. یکپارچهکردن و از میان بردن موانع سند علمی آموزشی کشور باید جدی گرفته شود و بهصورت همگانی و یکپارچه این سیستم مرحلهبهمرحله اجرا شود. همچنین تصویب قانون منع انتفاع از موسسات شبه آموزشی و بازارهای کنکور از دیگر موارد مهمی است که میتواند دانشآموزان را دلگرم به سیستم آموزشی کشور کند.