دشمنان بازار آزاد
در یادداشت نخست درباره مفهوم بازار آزاد، تجارت آزاد و مکانیسمهای رقابتی شدن اقتصاد صحبت کردیم. در یادداشت نخست، شرح داده شد که مشتری در یک نظام مبتنی بر بازار آزاد به عنوان اصل همه مناسبات قرار میگیرد و مجموعه تصمیمات و برنامهریزیهای اقتصادی به گونهای است که نهایتا باعث رضایت مشتری شود تا او اقدام به خرید اجناس تولیدی و خدمات کند.
در ادامه تلاش میشود منافع رقابتی شدن بازار برای مصرفکننده در یک اقتصاد بازار آزاد شرح داده شود. 1) باید توجه داشت در کشاکش رقابت تولیدکنندهها با هم، این مصرفکنندهها هستند که سود میکنند. به توصیه لیبرالسم نظمی شکل میگیرد، قواعدی حاکم شده و ساختاری ایجاد میشود و آن اینکه هیچ فعال اقتصادی بدون منفعت رساندن به مصرفکننده سود نمیکند، در نتیجه پولدارتر نمیشود. بنابراین هر سرمایهداری برای ثروتمند شدن باید وارد چرخه سود رساندن به مصرفکننده شود. حتی سرمایهدارانی که نمیتوانند در این بازی وارد شوند باید سرمایه خود را به دست افراد و جریاناتی بسپارند که توانایی ایجاد سود برای مصرفکننده را داشته باشند. اما مصرفکننده چه مفهومی دارد و شامل چه قلمرویی میشود؟
2) همه اقشار و ارکان جامعه در واقع مصرفکننده هم هستند. حتی فردی که کالای X را تولید میکند، فقط این کالا را دارد و برای تامین سایر نیازهایش باید اقدام به خرید و مصرف کند. تولیدکننده کالای X، کالای Y و Z و... را که ندارد. بنابراین برای تامین کالاها و اقلام مورد نیاز خود باید خرید کند، بنابراین او هم ذیل مصرفکنندگان قرار میگیرد. کسی که X را تولید میکند، به محض اینکه پایش را از کارخانهاش بیرون میگذارد، بدل به مصرفکننده میشود و ناچار است برای گذران زندگیاش خرید کند. در این نظم کل جامعه مصرفکننده است.
3) اما آیا در یک چنین چرخهای میتوان گفت که جامعه و ظرفیتهای جامعه تنها در اختیار پولدارها و سرمایهگذاران است؟ خیر؛ تنها در جوامع رانتیر و انحصاری است که یک قشر خاص سرمایهدار بهرهمند میشوند و بقیه فاقد هر نوع بهره و آوردهای هستند. در یک اقتصاد انحصاری و رانتی است که فرصت در اختیار برخی گروههای خاص قرار میگیرد و باقی مردم فرصت بهرهمندی از فرصتها را ندارند. وقتی که اقتصادی انحصاری شد، مفهومی با نام حقوق گمرکی شکل میگیرد و همان کالایی که در سایر کشورها مثلا به قیمت یک میلیون تومان به فروش میرسید به دلیل حقوق گمرکی و تعرفهای و... 4 میلیون تومان به فروش میرسد. اما تجارت آزاد و لیبرالیسم تولیدکننده، پولدار و ثروتمند را در یک قفس شیر میاندازد که قفس رقابت است.
هر تولیدکننده کالا و خدمات که بتواند نفع بیشتری به مصرفکننده برساند، بقایش را تضمین میکند و هر که نتواند به مصرفکننده سود برساند، محکوم به فناست. اما جوامع انحصاری و رانتیر که توان رقابت با سایرین را ندارند از طریق نفوذ و رابطه و قدرت، حقوق گمرکی سنگینی بر اقلام وارداتی میبندند، بعد قیمتها به اندازهای بالا میرود که مشتری داخلی از دست نمیرود. این روند دقیقا در خصوص صنعت خودرو در کشورمان به عینه نمایان است. اما پرسش اصلی آن است که ایجاد انحصار به نفع کیست؟
4) ایجاد انحصار به ضرر مصرفکننده و به سود سوداگران داخلی است. بازار آزاد میگوید این قوانین دست و پاگیر و انحصاری را از میان بردارید تا مصرفکننده سود کند. اما اینجاست که صدای فریادها، فغانها و شیونهای انحصارگران بلند میشود. بلافاصله فریاد سر میدهند که «ماییم که ثروت تولید میکنیم. ماییم که اشتغال ایجاد میکنیم. اما برخی میخواهند از طریق از بین بردن تولید داخلی اقتصاد را نابود کنند، استعمار پولی کنند و...» باید بدانیم، بسیاری از افراد و جریانات هستند که سرمایهدار هستند، اما با نظم بازار آزاد مخالفت میکنند. بنابراین باید چند سوءتفاهم را برطرف کرد: نخستین اینکه سیستم تجارت آزاد، الزاما به این معنا نیست که همه سرمایهداران و پولدارها موافق آن هستند. یکی از نیروهای اصلی ضد تجارت آزاد، ثروتمندان و سوداگران هستند.
افراد و جریاناتی که توانایی رقابت و ارتقای سطح تولید و خدمات خود ندارند. سیستم تجار آزاد اگر قرار باشد فرد و جریانی را از میدان به در کند، آن سرمایهداران غیرکارآمد هستند. این تفکر اما در عین حال به نفع مصرفکننده عمل میکند. افراد و گروههایی که نمیخواهند با شرایط جدید تن بدهند، نمیخواهد تولید استاندارد داشته باشد. نمیخواهند تخصص به دست آورند، سواد ندارند و مدیران نالایقی هستند، همیشه دشمن بازار آزاد و تجارات آزاد و بازار رقابتی هستند.