ترمیم چالش قدیمی بازار سرمایه
یکی از چالشهای قدیمی بازار سرمایه که فعالین حقیقی و حقوقی منتقد این موضوع بودند مربوط به دامنه نوسان است. دامنه نوسان ضمن اینکه ریسک نقدشوندگی را بسیار افزایش میدهد، اثر یا نتیجهای به اسم اثر آهنربا دارد که اگر سهمی صف فروش سنگین را تجربه میکرد این صف در روزهای آتی نیز ادامه پیدا میکرد به دلیل اینکه محدویت دامنه نوسان وجود داشت و جو روانی ایجاد میکرد و صفهای خرید نیز بدین شکل ادامهدار بود. با توجه به اینکه بسیاری افراد دسترسی به معاملات سرخطی داشتند، عدالت در بازار سرمایه رعایت نمیشد و سهم به این نوع فعالان تخصص مییافت که اغلب جنس این اختصاص یافتن از نوع رانت بود.
برای حل این معضل و مشکل در سال 1400 مسوولان مربوطه اعلام کردند که در بازه مثبت و منفی 10 درصد افزایش دامنه نوسان خواهیم داشت. در وهله اول به محدوده قدیمی پنج درصد یک رقم اضافه و دامنه نوسان مثبت و منفی شش رسید که مختص شرکتهای اول بورس و فرابورس بود. سه ماه یعنی اواسط سال 1401 این دامنه را به مثبت و منفی هفت تغییر دادند؛ اما سوالی که در ذهن فعالان بازار بود این بود که چرا این روند درست ادامهدار نبود؟ اخیرا آقای عشقی گفتند که یک بازبینی در طبقهبندی بورس داشته باشند.
لازم به توضیح است بازار سرمایه برای سهام دو بازار اصلی بورس و فرابورس دارد، شرکتهایی که میخواهند در بورس معامله شوند شرایط به نسبت سختتری دارند نسبت به شرکتهایی که در فرابورس پذیریش میشوند؛ همانند میزان سوددهی آنها، میزان فعالیت، شناوری سهام، میزان سرمایه و اندازه دارایی، عملکرد مدیریت و... که اگر شرکتی چنین شرایطی داشته باشد به بورس راه مییافت و در غیر این صورت وارد فرابورس نمیشود.
در بورس نیز طبقهبندیهای متنوعی هست که شامل بازار اول و دوم میشود که هر یک از این بازارهای اول و دوم تابلوی اصلی و فرعی دارند. فرابورس نیز بازار اول، دوم و سوم و بازار پایه دارد که شرکتهای بازار پایه نیاز به طی کردن مرحله پذیریش را ندارند. در اصل علت وجود بازار فرابورس این بود که به تامین مالی بیشتر شرکتهایی که نتوانستهاند به بورس راه پیدا کنند کمک کند. همچنین ابزارهای متنوعی نیز در بازار سرمایه وجود دارد.
دامنه نوسان بر اساس همین طبقهبندیها اختصاص مییافت و معیارهای طبقهبندی به نظر درست نبودند. برای نمونه در بازار اول فرابورس شرکتی وجود دارد که از نظر شناوری، سوددهی، مقبولیت گزارشها، حسابرسی و حفظ حاشیه سود نسبت به تابلوی اصلی بازار اول بورس عملکرد بهتری داشت، این موضوع نشان میدهد که طبقهبندیها درست نیستند.
طبقهبندیها برای این انجام داد که شفافیت بیشتری وجود داشته باشد و سرمایهگذارانی که میخواهند ریسک کمتری داشته باشند به سمت بورس بروند و سرمایهگذاران ریسکپذیر نیز نمادهای فرابورس را در پرتفوی خود داشته باشند. قیاس معیارها انتخاب شده تا واقعیت این نمادها همخوانی ندارد و اگر گذشته بازار نگاه کنیم، بازدهی متناسب با ریسک فرابورس بیش از بازدهی نمادهای متناسب با ریسک بورس بوده است.در نتیجه طبقهبندی بازار ضروری است و در خصوص معیارهای این طبقهبندی باید اطلاعات بیشتری منتشر شود.