ارتباط توسعه با وعده غذای روزانه!
چرا ایران توسعه پیدا نمیکند؟ این پرسش یکی از پرتکرارترین پرسشها در فضای عمومی کشورمان است. روایتهای مختلفی هم درباره چرایی آن مطرح میشود که هر کدام از آنها برای خود داستانی دارند. برخی چهرههای سیاسی درباره این امر، اظهارنظرهای عجیبی دارند و توپ را به زمین مردم میاندازند. اخیرا آقای مصباحیمقدم اظهارنظری داشتند و نقلی به این مضمون داشتند که چین توسعه پیدا کرده، چون مردم این کشور، روزانه 2 بار غذا میخورند! در واکنش به این اظهارنظر توییتی منتشر کرده و برای آگاهی افکار عمومی نوشتم که وعدههای روزانه چینیها، روزانه نه 2 بار که 4 بار است! قصد من هم از توییت تصحیح یک اشتباه بود نه موضوع احتمالا ورود به یک بحث و چالش.
پیش از این هم برخی دیگر از چهرههای سیاسی یک چنین اظهاراتی را درباره چرایی بروز مشکلات اقتصادی و عدم توسعه در ایران مطرح میکردند. اما باید دید واقعیت توسعهنیافتگی ایران و بسیاری از کشورهای دیگر در منطقه چیست؟ به طور کلی مدلیهای توسعهای مختلفی در جهان وجود دارند که هر کدام شاخصهای خاص خود را دارند. مثلا مدل توسعه اروپایی، توسعه چینی، ژاپنی، حتی مدل توسعهای هندی و... در دنیا وجود دارند. شخصا معتقدم هر مدل تجربه شده در جهان، مختص آن کشور خاص است و نمیتواند برای کشور دیگری به کار گرفته شود. به عبارت روشنتر هر کشوری باید مبتنی بر ظرفیتها، ویژگیها، تاریخ و هویت و... خود، مدل مختص توسعه خود را طراحی و اجرا کند. اما در عین حال همه این مدلها از یک اصول و چارچوبهای کلی پیروی میکنند.
یکی از این چارچوبهای کلی این است که توسعه، اساسا وظیفهای حاکمیتی است نه وظیفه مردم. یعنی این سیاستگذار است که باید به گونهای برنامهریزی و سیاستگذاری و اجرا کند که ابتدا مقدمات توسعه و سپس اصل توسعه محقق شود. مردم هیچ کشوری باعث توسعه نشدهاند (هر چند در شکلگیری توسعه نقش دارند) اما این حاکمیتها هستند که سیاستهای توسعهای را پایهریزی کرده و هدف مورد نظر را عینیت بخشیدهاند. ضمن اینکه باید توجه کرد توسعه با پیشرفت اقتصادی تفاوتهای جدی دارد. توسعه به معنای واقعی کلمه چارچوبهای دیگری دارد که در بسیاری از کشورهای پیشرفته از نظر اقتصادی، ممکن است شکل نگیرد.
کلیت یک کشور در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، رسانهای و... باید توسعه پیدا کنند تا یک کشور توسعهیافته خطاب شود. در ایران برخی افراد روایتهایی را درباره تلاش ایران برای شکلگیری امر توسعه از زمان امیرکبیر در سلسله قاجار (همزمان با امپراتوری میجی در ژاپن) مطرح میکنند که بیشتر یک شوخی است تا واقعیتی که بتوان روی آن حساب جدی باز کرد. ارتباط توسعه با وعده غذای روزانه! علت اصلی عدم تحقق توسعه در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر عامل سیاسی و مباحث مرتبط با نظم مورد نظر قدرتهای جهانی است. ایران در نقطهای از جهان قرار گرفته که هیچ کشور توسعهیافتهای وجود ندارد. فقط ایران نیست که مشکل عدم توسعهیافتگی دارد، بلکه همه کشورهای منطقه با این مشکل دست به گریبان هستند. در منطقه خاورمیانه کشورهایی هستند که پیشرفت اقتصادی را تجربه کردهاند. عموم این کشورها هم جمعیت پایین و ثروت زیادی دارند.
اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس وضعیت بهتری از ایران دارند، ناشی از آن است که منابع زیرزمینی را استخراج کرده و فروختهاند. تنها تفاوتشان با ایران در آن است که آنها عاقلانهتر خرج و سرمایهگذاری کردهاند. شما در امارات و عربستان و کویت و... یک روزنامه آزاد، یک کانال تلویزیونی آزاد و یک جامعه آزاد نمیبینید. نام یک چنین شرایطی هرچه که باشد، توسعه نیست. ممکن است بتوان آن را پیشرفت اقتصادی خطاب کرد اما بدون تردید اطلاق عنوان «توسعه یافته» به این کشورها غلط است. با این توضیحات باید گفت که گره توسعه در این منطقه، اقتصاد سیاسی و نظم جهانی است. نفع قدرت یا قدرتهای مسلط دنیا در آن است که کشورهای این منطقه توسعه پیدا نکنند. به این دلیل است که حتی مقدمات توسعهیافتگی هم در این کشورها طی نشده است.
در جمعبندی بحث باید گفت توسعهیافتگی کشورها، امری حاکمیتی است و به عملکرد مردم و وعدههای غذایی روزانه آنها ارتباطی ندارد و در مرحله بعد هم ریشه اصلی عدم توسعهیافتگی کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به اقتصاد سیاسی و اراده قدرتهای جهانی باز میگردد. ناگفته پیداست که سوءمدیریتها، مفاسد، فقدان شایستهسالاری و تخصصگرایی و... ابزارهایی برای جلوگیری از توسعه هستند.