خشم یک احساس طبیعی است
مهسا شایگان
عصبانیت یک واکنش احساسی به یک عامل استرسزا یا تهدیدات محیطی است و میتواند در اثر ناامیدی یا پنهانکردن آسیبپذیریهایی مانند ترس، شرم یا غم و اندوه ایجاد شود. ریشه خشم در مغز نهفته است و معمولاً به عنوان واکنش به ترشح کورتیزول رخ میدهد. کورتیزول گاهی اوقات به عنوان هورمون «جنگوگریز» خوانده میشود و زمانی که بهنوعی احساس خطر میکنیم ترشح میشود تا به ما برای محافظت از خودمان کمک کند.
وقتی عصبانیت آغاز میشود، تستوسترون فراخوانده میشود (تنها مردان نیستند که این هورمون را دارند، اگرچه معمولاً سطوح بالاتری از این هورمون در بدنشان وجود دارد) و هرچه مقدار آن بیشتر باشد، تنظیم واکنشهای خشم سختتر خواهد بود؛ اما همانطور که افراد پیچیده و منحصربهفرد هستند، عصبانیت نیز چنین است. دلایل زیادی وجود دارند که موجب تحریک بروز و افزایش خشم در افراد میشوند. در هیچ دونفری آغازگر خشم یکی نیست.عصبانیت بهخودیخود اغلب نشانه چیز دیگری است: مسائل حل نشده، یک مساله بالینی مانند اضطراب، افسردگی، اختلال وسواس فکری یا اختلال شخصیت.
خشم ممکن است فقط نشانه ناامیدی از شخص یا واقعهای باشد که فرد قادر به آن نیست تا با احساساتش به روشی سالم با او ارتباط برقرار کند. به هر حال عصبانیت یک احساس طبیعی است که برخی افراد قادرند آن را مهار کنند یا بهخوبی از پس آن برآیند، در حالی که در برخی دیگر میتواند به برافروختگی یا خشونت منجر شود. در زمان احساس خطر، بعضی افراد بهطور طبیعی تمایل دارند از خطر فرار کنند، درحالی که برخی دیگر احساس سستی و دستپاچگی میکنند و عدهای نیز بدون داشتن مهارت خوب خودکنترلی، به دیگران ضربه میزنند. به این ترتیب خشم یک احساس محافظتی است. برخی افراد هنگام عصبانیت، در مقایسه با زمانی که میترسند یا غمگین هستند، احساس راحتی یا قدرت بیشتری میکنند.
عصبانیت همچنین پاسخی است که با یادگیری حاصل شده، بنابراین ما دیگران را بهجای سایر احساسات آسیبپذیرتر، با این احساس دیدهایم. در نتیجه ممکن است در برخی افراد این مانند یک غریزه احساس شود تا در عصبانیت واکنش نشان دهند یا بهطور ناگهانی به دیگران حمله کنند. از سوی دیگر تفاوت در نوع عصبانیت عمدتاً به دلیل تفاوت در شخصیت است. بسته به ویژگیهای شخصیتی، برخی افراد ممکن است احساس خشم را سریعتر و شدیدتر بروز دهند. این باعث میشود که آنها واکنش بیشتری نشان دهند و سریعتر حمله کنند. گروه دیگر آرامتر هستند و احساس عصبانیت را بدون اینکه سریع و شدید واکنش نشان دهند، متوقف میکنند. همچنین بینظمی هیجانی میتواند باعث شود سیستم عصبی در برخی افراد در حالت بیشفعالی دایم قرار بگیرد.
در ابتدا، آنها عوامل استرسزا را متفاوت میبینند، بنابراین در برابر تحریککنندههای به ظاهر بیخطر یا تغییراتی در جهانشان واکنش نشان میدهند و هنگامی که دایماً دچار تحریک و استرس میشوند احتمالاً طغیان عصبانیت رخ میدهد.
به عقیده بسیاری از روانشناسان بین اضطراب و عصبانیت میتواند ارتباطی وجود داشته باشد. اضطراب منجر به حالت مزمن هوشیاری بیش از حد میشود و احساس میکند فرد در معرض خطر است، حتی زمانی که ممکن است دیگران علت این ترس را نبینند. برای شخصی که در برابر تهدیدها واکنش خشمگینانه دارد، اضطراب باعث تشدید این حالت میشود و بنابراین موجب میشود با عصبانیت پاسخ دهند. اضطراب اغلب بهصورت احساس عدم اطمینان یا ترس آشکار میشود که میتواند به احساس خشم ثانویه منجر شود.
اما مسال مهم شناخت خشم است. شناخت خشم، بررسی کردن آن در خودمان و پذیرفتن اینکه احساسات عادی و مفید هستند، همگی واکنشهای سالمی هستند. مهم است یاد بگیرید احساسات خود را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید. این کار میتواند به شما کمک کند تا درک کنید گاهی اوقات این احساس در واقع عصبانیت نیست و میتواند باعث یادگیری مهارتها برای مدیریت احساسات دیگر شود. یافتن راههای مثبت یا بیطرفانه برای خاموش کردن آتش خشم، یک مهارت لازم منعطف است. وقتی ما یاد میگیریم که چگونه بتوانیم ناراحتی احساس عصبانیت را بدون آسیب رساندن به خود یا شخص دیگر کنترل کنیم، توانایی خود را برای هدایت مشکلات آینده و بهبود روابط خود افزایش میدهیم.
ازآنجاکه خشم یک احساس طبیعی است، روشهای سالم و طبیعی برای مدیریت این احساسات وجود دارد. هنگام احساس خشم، اولین کاری که باید انجام دهید این است که این هیجان را احساس کرده و آن را پردازش کنید. تلاش برای سرکوب آن نهتنها ناسالم است، بلکه اگر آماده نباشید دیر یا زود بیرون میخزد. لحظهای نفس بکشید و به این فکر کنید که محرک این خشم چیست و چگونه میتوانید شرایط را کنترل کنید. بررسی چرایی عصبانیتتان میتواند به شما کمک کند تا این الگو را بشکنید. بهجای واکنش نشان دادن به یک روش خاص، میتوانید الگوهای خود را تغییر دهید. به عنوانمثال، اگر جدایی ناخوشایندی داشتهاید وقتی به گذشته و همسر سابق خود فکر میکنید لازم نیست عصبانی شوید. میتوانید نسبت به آن شخص خاص بیتفاوت باشید. این امر منجر به ناامیدی کمتر و مهمتر از همه، در دست گرفتن احساسات میشود.