تضاد در وعدههای دولت سیزدهم
گروه بازار سرمایه|
تابلوی معاملات بورس تهران در دو روز گذشته توانست عددهای خوبی ببیند و از روند نزولی سنگین خارج و وارد فاز صعودی و محدوده دو میلیونی شد. البته فاز صعودی به آن معنا نیست که شاخص رشد سنگینی داشته و از زیان خارج شده بلکه بازار تا حدودی سبز شده و به نوعی حال نسبی آن خوب است و ممکن است با کوچکترین ضربهای سقوط کند.
شاخص کل بورس روز سهشنبه توانست وارد کانال دو میلیونی شود و پس از این رشد نسبی خود را ادامه داد تا شرایط بازار کمی بهتر شود؛ اما همانطور که میدانیم حال بازار تنها با عدم دخالت دولت در بازار و عدم دستکاری بهتر میشود.
داستان را از ابتدا شروع کنیم سالهای 98 و 99 به واسطه تشویق دولت مردم بسیار زیادی با سرمایههای سنگین وارد بورس شدند و در آن برخی ازسهام بازار رشد بین 50 تا 300 درصدی را تجربه میکردند ولی این رشد تا جایی ادامه داشت و در تابستان سال 99 به واسطه دخالت و دستکاری دولت بازار به یکباره سقوط کرد و پرتفوی همه سهامداران سرخ پوش شد و این سرخ پوشی تا به امروز که تابستان سال 1402 است ادامه دارد. ریزش بازار سرمایه در آن سال دلایل بسیار زیادی داشت که خود جای بررسی دارد اما مهمترین و اصلیترین دلیل ریزش را میتوان دخالت و دستکاری دولت وقت دانست که باعث زیان سنگین برای سهامداران بسیار زیادی شد.
به واسطه این زیان اعتماد سهامداران نسبت به بازار کاهش یافت و حدود دو سال و نیم بازار سرمایه روند نزولی داشت و پرتفویهایی که سال 99 تشکیل شده بودند روز به روز با افزایش زیان مواجه میشدند. همین عامل موجب شد که در زمان انتخابات ریاستجمهوری ابراهیم رییسی به ساختمان شرکت بورس برود و در گفتوگوی صمیمی با سهامداران اعلام کند که وضعیت بهتر خواهد شد و از سوی دیگر معاونین این رییسجمهور اعلام کرده باشند که میتوانند حال بورس را سه روزه خوب کنند؛ اما از آن زمان تا به امروز دولت سیزدهم به جای اینکه به وعدههای بورسی خود عمل کند با دخالت بیشتر در بازار سرمایه باعث برهم خوردن وضعیت و کاهش اعتماد سهامداران نسبت به کلیت بازار شده است.
دولت سیزدهم از روزی که روی کار آمد تا امروز به هیچ یک از وعدههای بورسی به صورت صددرصد عمل نکرده است. (اگر هر وعده را 100 درصد در نظر بگیریم دولت سیزدهم تنها برای مطرح کردن خود تنها نیم درصد ازآن وعده را عملی کرده است.)
به هر ترتیب این عدم عمل به وعده و دخالتهای بیش از حد باعث شد که سرمایهها از بورس فراری باشند و برخلاف گذشته شفافیت بازار جای خود را با رانت عوض کرده؛ سادهترین رانت را میتوان نامه 17 اردیبهشت ماه دانست که نرخ خوراک پتروشیمیها به صورت محرنامه تعیین شده 51 روز تالار شیشهای روند ریزشی داشته و پس از آن مشخص نیست به چه واسطهای اما نامه منتشر شد و پس از گذشته چند روز رییسجمهور، وزارت اقتصاد و سازمان بورس واکنش نشان دادند که به گفته کارشناسان این واکنشها نتیجه ندارد و امسال شاهد تعطیلی بسیاری از کارخانجات خواهیم بود.
دولت سیزدهم با دخالتهای مکرر در روند بازار سرمایه باعث شده که بازار تعادلی نداشته باشد و اعتماد سهامداران نیز به بازار کمتر شود. کاهش اعتماد نسبت به بازار باعث میشود که نقدینگی کمتری به سمت آن سرایز شود و هرچه نقدینگی کمتری نیز در بازار وجود داشته باشد رشد بازار کمتر خواهد بود.
دخالت دستوری در روند فعالیت شرکتهای بزرگ دولتی باعث شده که مدیران آن شرکتها با تعارض منافع مواجه میشوند و به نوعی کنترل از دست این مدیران خارج میشود؛ یعنی این شرکتها بین سود و زیان مجبور به انتخاب هستند و باید منافع سهامداران و دولت را ببینند که در نتیجه نمیتوانند در این مورد موفق باشند.
بهطور کلی دخالت دولت در روند بازار سرمایه و دستکاری نوع سرمایهگذاری در بازارها را تغییر میدهد و در نهایت سهامداران ترجیح میدهند که بازار سرمایهگذاری خود را تغییر دهند و در بازاری بدون دخالت و دستکاری سرمایهگذاری کنند. در اصل دولت باید دست از دخالت در بازار سرمایه بردارد و اجاره دهد معاملات مسیر خود را برود تا سرمایهگذاری در کشور مسیری سودده داشته باشد.