نقش هیجانات بر تصمیمگیری معاملهگران
هیجانات نقشی حیاتی در تصمیمات روزانه افراد دارند. هیجانات بهصورت کارا، سریع و نه چندان دقیق بر نحوه معاملات افراد در بازار بورس تاثیرگذار هستند. ترس و خوشحالی، دو هیجان مهم هستند که سیگنالهایی را به مغز افراد ارسال میکنند تا افراد به انجام رفتارهای سریع و اغلب کارا ترغیب شوند. بدون کمک تواناییهای هیجانی، افراد باید زمان زیادی را صرف تصمیمگیری کنند. آنها باید محاسبات، تحلیلها و شبیهسازیهای فراوانی انجام دهند تا بتوانند تصمیم بگیرند ولی در عمل بدون استفاده از هیجانات هیچ نتیجهای که کاربردی باشد حاصل نخواهد شد.
حس ترس؛ یک بخش و جزئی از سیستم هیجانی کنترل مغز است که بر فرآیند تصمیمگیری خودکار تأثیر میگذارد. تصمیمات ترسمحور معمولا بر اساس تجربیات گذشته گرفته میشوند. بهطور مثال یک معاملهگر اگر تجربه یک معامله بد و زیانده داشته باشد در معاملات آتی خود بسیار محتاط و محافظهکارانه عمل میکند. شاید به خاطر همین است در پایان یک روند اصلاحی ارزش معاملات کاهش پیدا میکند و روندهای نزولی به روندهایی خنثی و متعادل تغییر شکل میدهند.
البته باید توجه داشت ترسیدن حسی حیاتی و از شروط اصلی بقای بشریت و حتی تمام گونههای جانوری است. اگر افراد حس ترس را تجربه نکنند نمیتوانند در مورد خطرها از جان خود محافظت کنند. حس ترس باعث میشود یک معاملهگر به حد زیان خود پایبند باشد یا اینکه در هر قیمتی حاضر به خرید سهام نباشد.
سوال اساسی این است که آیا عامل ترس، نقشی درست و کامل در زندگی و تبع آن در معاملات افراد بازی میکند یا خیر؟ شواهد نشان میدهد حداقل در مواردی که لازم است فرد نسبت به یک اتفاق عکسالعمل نشان دهد، نمیتوان نقش ترس را انکار کرد. وقتی زمان کافی برای تحلیل نداریم و نمیتوانیم بهخوبی تصمیمگیری کنیم حس ترس از زیان (فعال شدن حد زیان) میتواند جلوی زیان افراد را بگیرد.
بهعبارتی وقتی سیگنالهای زیان فعال میشوند، معاملهگر با کمک حس ترس، عکسالعمل تدافعی خود را عملیاتی میکند. پس از این منظر حس ترس مانند ترمز، جلوی اتفاقات ناگوار بعدی را میگیرد. حس شادی؛ این حس در مقابل حس ترس قرار دارد.
شادی لزوما نمیتواند باعث شود جلوی زیان افراد را بگیرد اما میتواند در شرایطی خاص، به عنوان عنصری مشوق برای پیادهسازی تفکرات و برنامههای افراد، ایفای نقش کند. معاملهگران اغلب بر اساس احساسات درونی خود تصمیم میگیرند چه سهمی را خرید کنند. معاملهگر اگر از معاملات قبلی یک سهم ، موفق به کسب سود مناسبی شده باشد، بهواسطه تجربه خوب قبلی و حس خشنودی و شادی حاصل از آن، تمایل به خرید مجدد آن سهم را خواهد داشت.
معمولا در یک روند صعودی، حس شادی از کسب سود باعث میشود معاملهگر معامله خود را باز نگه دارد یا اقدام به خرید مجدد کند. بهعبارتی حس شادی باعث تداوم روندهای صعودی میشود. یک معاملهگر اگر در بازار بورس تجربه کافی داشته باشد با ملاحظه شرایط خواهد فهمید که در کدام موقعیت باید پوزیشن خرید بگیرد و در کدام موقعیت پوزیشن فروش. معاملهگر حرفهای با مشاهده آنچه در بازار اتفاق میافتد و با استفاده از هیجانات درونی خود (غم و شادی) دقیقا میداند باید چه عکسالعملی را انتخاب کند.
در بازار بورس افراد با کمک گرفتن از تجربیات و مشاهدات گذشته خود، یعنی منابع ذخیره شده در مغز، بهطور شهودی میتوانند اتفاقات احتمالی را پیشبینی کنند. حال هر چه فرد با تجربهتر بوده و بر هیجانات درونی خود تسلط بیشتری داشته باشد به مراتب در پیشبینیها موفقتر خواهد بود. باید توجه داشت حس ترس و شادی به مانند دو تیغه یک انبر هستند. یک انبر برای حفظ یک جسم در میان خود نیازمند وجود هر دو تیغه است. معاملهگر نیز برای آنکه بتواند در معاملات خود موفق باشد نیازمند حس ترس و شادی است. حس شادی به عنوان مشوق در خرید و حس ترس به عنوان جلوگیری از ضرر بیشتر (حد زیان) و از دست دادن سود حاصل شده (حد سود).