طلاق از سر ناچاری
بررسی علت و عوامل طلاق در جامعه به عنوان یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد چرا که اکنون این واقعه روز به روز در حال افزایش است. در واقع نداشتن درک زن و مرد از تفاوتهای همدیگر اصلیترین عامل برای اختلافات خانوادگی به شمار میرود. اما امروزه این تنها دلیل برای جدایی زوجها نیست. آنچه بیش از همه باعث میشود تا آمار طلاق در کشور افزایش داشته باشد مشکلات اقتصادی و عدم امید به آینده و البته نداشتن امنیت شغلی است. مسائلی از این دست همواره باعث شده تا همسران حتی با داشتن فرزند به فکر جدایی از یکدیگر باشند. در واقع نام این اتفاق طلاق از سر ناچاری است.
حتی ممکن است زن و شوهر تمایلی به جدایی نداشته باشند اما مشکلات به قدری آنها را تحت فشار میگذارد که چارهای جز جدایی برایشان باقی نمیماند. طبق آمارهای موجود از هر سه ازدواج یک مورد منجر به طلاق میشود اما آنچه که جای نگرانی و ناراحتی دارد این است که ۴۰ درصد طلاق در خانوادهها مختص خانوادههایی است که حداقل یک فرزند دارند. این در حالی است که براساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور، در ۱۰ ماهه سال ۱۴۰۱ و طبق اطلاعات ثبت شده ۴۴۱ هزار و ۴۱۹ واقعه ازدواج به ثبت رسید که در همین مدت، ۱۶۸ هزار و ۲۴۴ واقعه طلاق ثبت شد.
طبق این آمار ۱۰ ماهه در استان تهران در مجموع ۵۲ هزار و ۹۵۶ ازدواج و سه هزار و ۷۲۱ مورد طلاق رخ داده و ثبت شده است.این آمارها نشان میدهد که با وجود روند افزایشی طلاق در جامعه، بسیاری از پایههای زندگی جوانان به ویژه در سالهای اولیه ازدواج آنان سست و سستتر شده است که باید برای این موضوع چارهای اساسی اندیشید. آمارهای سال ۱۴۰۲ از وقایع ازدواج و طلاق در سازمان ثبت احوال کشور نیز نشان از افزایش آمار طلاق میدهد به گونهای که تا اول خرداد ۷۹ هزار و ۲۶۰ مورد ازدواج در کشور به ثبت رسیده که ۳۷ هزار و ۷۰۱ مورد آن به طلاق انجامیده است که این دادههای آماری نشانگر افزایش آمار طلاق به بیش از ۴۵ درصد است. براساس آمارهای سازمان ثبتاحوال میزان ازدواج در این مدت در استان تهران ۹ هزار و ۲۷۲ مورد و میزان طلاق ۶ هزار و ۲۲۹ مورد به ثبت رسیده است. اهمیت موضوع آسیبهای اجتماعی همچون طلاق به حدی است که قوه قضاییه در جلسات مختلف به این موضوع ورود کرده است تا شاید از این طریق امکان رسیدگی به وضعیت آسیبها در جامعه جدیتر گرفته شود.
البته نباید فراموش کرد که در حوزه پیشگیری و مقابله با آسیبهای اجتماعی همه شانه خالی میکنند و سعی میکنند که توپ را به زمین هم بیندازند. برای پیشگیری و مقابله با آسیبهای اجتماعی هرکدام از دستگاهها جزیرهای عمل میکنند که این امر باعث شده در رسیدن به اهداف مد نظر موفق نباشند. از سوی دیگرآسیبهای اجتماعی مانند طلاق بیشترین ضربه را به بانوان و فرزندان طلاق وارد میکنند بنابراین ریشهیابی علت طلاق به عنوان یکی از موضوعات بسیار مهم است تا نگذاریم پایههای زندگی به این راحتی از هم گسسته شود زیرا پایداری خانواده و برقراری ارتباط درست میان والدین یکی از خواستههای جدی فرزندان است. نباید فراموش کنیم که افزایش نرخ ازدواج و فرزندآوری و کاهش نرخ طلاق مهمترین راه برای رسیدن به جامعه جوان است. اصلاح ساختار فرهنگی جامعه و باورهای جوانان و تقویت و تحکیم خانواده در جامعه از مهمترین سیاستهای جوانی جمعیت به شمار میرود.
اما بیتوجهی به مسائل اقتصادی و اجتماعی خود دلیلی محکم برای افزایش آمار از هم گسستن شالوده زندگیهایی است که قرار است ادامه داشته باشند و به واسطه این ادامه داشتن جامعهای جوان را به وجود بیاورند. طی سالهای گذشته مساله نداشتن تفاهم دیگر تنها دلیل برای جدایی زوجهای جوان نیست. بسیاری از آنها به دلیل مسائل و مشکلاتی اقتصادی که با آن مواجهاند اقدام به جدایی میکنند. رفاه نسبی یکی از مهمترین فاکتورهای دوام زندگی به شمار میرود و باید از سوی مسوولان مورد توجه قرار گیرد. در غیر این صورت کاهش آمار طلاق و افزایش جمعیت اهدافی میشود که دسترسی به آن غیرممکن است.