تورم؛ مالیات و سفرههای خالی
موضوع اخذ مالیات از دستگاههای کارتخوان و نقل و انتقالات بانکی در کنار سایر گونههای مالیاتی دولت این روزها، فکر و ذکر بسیاری از ایرانیان و صاحبان کسب و کار خرد را به خود مشغول کرده است. ایرانیان احساس میکنند این نوع دریافت مالیات از آنها، نوعی دست بردن در جیب و حساب آنهاست و خواستار توضیح مقامات دولتی درباره ان نوع سیاستگذاریها هستند. قبلا در یادداشتی در همین ستون به ارتباط میان مالیاتهای غیرمتعارف و رشد تورم اشاره کردم.
وقتی تورم بروز میکند، دولت به شکل و شیوهای متفاوت از مردم اخذ میکند در واقع تورم بدترین نوع دریافت مالیات است. بهطور کلی یکی از بحثهای مهم در جمعهای اقتصادی و میان اقتصاددانها بحث رشد متوازن دو طرف معادله برای عدم وقوع پدیده تورم است. وقوع تورم در هر اقتصادی به معنای عدم اعتنا به این توصیه عملهاست. وقتی رشد حجم پول بسیار فراتر از رشد تولید باشد، این عامل خودش را در تورم ظاهر میکند.
تورم یعنی افزایش مستمر و نامتناسب (قیمتها نسبت به درآمدها) قیمتها که منجر به کاهش قدرت خرید میشود. در شرایطی که دولتها کسری بودجه (پنهان یا آشکار یا هر دو) را دارند سعی در جبران کسری دارند. تجربه اقتصاد ایران نشان داده روشهای مختلف جبران کسری بودجه منجر به گسترش بدون پشتوانه حجم پول میشود.
افزایشی بدون پشتوانه به این معنا که گسترش حجم پول در یک طرف معادله به مراتب بیشتر از گسترش تولید در سمت دیگر است. لذا تورم بزرگتر میشود و تکانه ایجاد میکند. مطالعات نشان میدهد بعد از سه فصل آثار گسترش حجم پول در اقتصاد ایران بر تورم ظاهر میشود. در سال جاری هم که صحبت از کسری بودجه 600 تا 700 هزار میلیارد تومانی میشود با این حجم کسری بودجه، هزینههای مردم بسیار افزایش پیدا میکند.
معنای این توضیحات این است که وقتی دولت با گسترش حجم پول کسری بودجه خود را جبران میکند و خریدها و مخارج خود را انجام میدهد قیمتها پایینتر است و طی 9 ماه الی یک سال آینده که به تدریج آثار تورمی آن و افزایش قیمتها ظاهر میشود کل جامعه (از جمله دولت) متضرر میشوند. به عبارت دیگر این مالیاتی پنهان است که دولت از طریق تورم از جامعه اخذ میکند.
اما چرا تورم بدترین نوع مالیات است؟ آنچه اقتصاددانان اتفاق نظر دارند این است که در شرایط تورمی ثروتمندان که دارای ثروت نقدی و غیرنقدی هستند (در شرایط تورمی) ثروت آنها حداقل مطابق تورم رشد اسمی خواهد داشت ولیکن فقرا به همان نسبتی که فقیرترند بیشتر ضعیفتر شده و متضرر میشوند، چرا که ثروتی ندارند که متورم شود. به عبارت دیگر به همان نسبتی که فقیرتر میشوند ثروت متورم نشده از دست میدهند.
دستگاههای کارتخوان و نقل و انتقالات بانکی در کنار سایر گونههای مالیاتی دولت این روزها، فکر و ذکر بسیاری از ایرانیان و صاحبان کسب و کار خرد را به خود مشغول کرده است. ایرانیان احساس میکنند این نوع دریافت مالیات از آنها، نوعی دست بردن در جیب و حساب آنهاست و خواستار توضیح مقامات دولتی درباره ان نوع سیاستگذاریها هستند. قبلا در یادداشتی در همین ستون به ارتباط میان مالیاتهای غیرمتعارف و رشد تورم اشاره کردم. وقتی تورم بروز میکند، دولت به شکل و شیوهای متفاوت از مردم اخذ میکند در واقع تورم بدترین نوع دریافت مالیات است.
بهطور کلی یکی از بحثهای مهم در جمعهای اقتصادی و میان اقتصاددانها بحث رشد متوازن دو طرف معادله برای عدم وقوع پدیده تورم است. وقوع تورم در هر اقتصادی به معنای عدم اعتنا به این توصیه عملهاست. وقتی رشد حجم پول بسیار فراتر از رشد تولید باشد، این عامل خودش را در تورم ظاهر میکند. تورم یعنی افزایش مستمر و نامتناسب (قیمتها نسبت به درآمدها) قیمتها که منجر به کاهش قدرت خرید میشود. در شرایطی که دولتها کسری بودجه (پنهان یا آشکار یا هر دو) را دارند سعی در جبران کسری دارند. تجربه اقتصاد ایران نشان داده روشهای مختلف جبران کسری بودجه منجر به گسترش بدون پشتوانه حجم پول میشود.
افزایشی بدون پشتوانه به این معنا که گسترش حجم پول در یک طرف معادله به مراتب بیشتر از گسترش تولید در سمت دیگر است. لذا تورم بزرگتر میشود و تکانه ایجاد میکند. مطالعات نشان میدهد بعد از سه فصل آثار گسترش حجم پول در اقتصاد ایران بر تورم ظاهر میشود. در سال جاری هم که صحبت از کسری بودجه 600 تا 700 هزار میلیارد تومانی میشود با این حجم کسری بودجه، هزینههای مردم بسیار افزایش پیدا میکند.
معنای این توضیحات این است که وقتی دولت با گسترش حجم پول کسری بودجه خود را جبران میکند و خریدها و مخارج خود را انجام میدهد قیمتها پایینتر است و طی 9 ماه الی یک سال آینده که به تدریج آثار تورمی آن و افزایش قیمتها ظاهر میشود کل جامعه (از جمله دولت) متضرر میشوند. به عبارت دیگر این مالیاتی پنهان است که دولت از طریق تورم از جامعه اخذ میکند.
اما چرا تورم بدترین نوع مالیات است؟ آنچه اقتصاددانان اتفاق نظر دارند این است که در شرایط تورمی ثروتمندان که دارای ثروت نقدی و غیرنقدی هستند (در شرایط تورمی) ثروت آنها حداقل مطابق تورم رشد اسمی خواهد داشت ولیکن فقرا به همان نسبتی که فقیرترند بیشتر ضعیفتر شده و متضرر میشوند، چرا که ثروتی ندارند که متورم شود. به عبارت دیگر به همان نسبتی که فقیرتر میشوند ثروت متورم نشده از دست میدهند.