بورس در تب

۱۴۰۲/۰۴/۲۷ - ۰۲:۴۶:۰۸
کد خبر: ۲۱۰۸۵۲
بورس در تب

زهرا سلیمانی|

خبر سقوط شاخص بازار سهام کشور، یک بار دیگر، فعالان اقتصادی، سهامداران و سرمایه‌گذاران کشور را در بهت و نگرانی فرو برد؛ شاخص بورس تهران دیروز ۶۴ هزار واحد دیگر سقوط کرد تا بازار سهام ایران پس از مدت‌ها به زیر 2میلیون واحد نزول کرده و به محدود 1میلیون و 950هزار واحدی برسد. بر اساس آمارها، بورس تهران تنها طی یک هفته گذشته بیش از 200هزار واحد سقوط کرده است؛ نزولی 9.3درصدی که مشخص نیست تا چه زمانی تداوم داشته باشد.

واکنش دولت و رسانه‌های همسوی دولت به این نوسانات اما همراه با نوعی فضاسازی است که منشأ آن مشخص نیست. دولت از یک طرف نقش خود در این نزول را منکر می‌شود و از سوی دیگر صدا و سیما با آمارسازی و ارایه اطلاعات نادرست تلاش می‌کند، صورت مساله بحران بورس را پاک کند. سهامداران هنوز از یاد نبرده‌اند که بخشنامه‌های دستوری خوراک پتروشیمی‌ها چه مشکلاتی برای بورس، ایجاد کرد و چه بر سر شاخص آورد. اما ریشه واقعی نوسانات نزولی اخیر بورس چیست؟این نوسانات تا چه زمانی قرار است تداوم داشته باشند و اگر قرار بر حل مشکل باشد با استفاده از کدامین راهکارها می‌توان از این بحران و نوسانات عبور کرد؟ این پرسش‌ها و سایر پرسش‌هایی از این دست، محتوای گفت‌وگوی تعادل با علیرضا توکلی کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه را تشکیل می‌دهند. توکلی با بازخوانی مشکلات اخیر بورس به 2عامل هراس مالی و نزول شاخص‌های واقعی اقتصاد به عنوان ریشه اصلی مشکلات بازار سرمایه اشاره می‌کند.

  بازار سرمایه همچنان روند نزولی و نوسانی را طی می‌کند. بر اساس آمارها تنها در طول یک هفته، بورس نزولی بالای 9درصدی را تجربه کرده است. چرا بازار با این نوسانات روبه‌روست؟

بخشی از این وضعیت نزولی بورس که طی ماه‌های گذشته رخ داده، طبیعی است. علت آن هم این است که هزینه شرکت‌های پتروشیمی بدون اطلاع و پیش‌بینی قبلی با یک بخشنامه دستوری و یک‌شبه افزایش پیدا کرده است، این روند باعث می‌شود سود شرکت‌های پتروشیمی کاهش پیدا کند، وقتی سود سهام هم کم می‌شود، قیمت سهام نزولی شده و شاخص‌ها پایین می‌آیند. دومین دلیل هم ناشی از آن است که این تصمیمات ناگهانی، بدون برنامه‌ریزی و زمان‌بندی خاصی اعلام شد. این روند، نگرانی‌هایی را در بازار ایجاد کرد . برخی سهامداران نگرانند چه بسا دولت در ماه‌های آینده برای باقی صنایع هم از قیمت نفت و گاز گرفته تا دریافت حق مالکانه از معادن مختلف (سنگ آهن، فولاد، سنگ‌آهن، ذغال‌سنگ، مس و...) نوسان بیافریند. سومین موضوع هم ناشی از بی‌پولی دولت و کسری بودجه است، بنابراین محتمل است که دولت باز هم دست در جیب سهامداران کند.  

یعنی معافیت‌های مالیاتی را حذف کند یا در برخی موارد مالیات‌ها را افزایش دهد و... همه این موارد نگرانی‌هایی را در بازار سهام ایجاد کرده و باعث شد تا بسیاری از سهامداران در کشور فروشنده شوند. در واقع در حال حاضر دیگر ارزش ذاتی سهم‌ها مهم نیست، بلکه رها شدن از این وضعیت بلاتکلیفی باعث شده تا افراد برای فروش سهام‌شان هجوم بیاورند. نتیجه مجموعه این تحولات هم منجر به نوسان و نزول شاخص‌ها می‌شود.

  برخی از تحلیلگران اما معتقدند تحولات بازار سرمایه به اندازه‌ای که در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند، مهم نیستند. این افراد بورس ایران را متشکل از اکثریت بزرگ شرکت‌های دولتی و خصولتی و اقلیت محدود سهامداران بخش خصوصی می‌دانند. بنابراین اثرگذاری آنها را در اقتصاد کلان ناچیز می‌دانند. این دیدگاه آیا اصالت دارد؟

این ادعا را که قویا رد می‌کنم؛ این نوع عبارات را افراد و جریاناتی مطرح می‌کنند که نمی‌خواهند عواقب تصمیمات غلط خود را به دوش بگیرند. از سوی دیگر، بورس اصولا اثرپذیر است نه اثرگذار. بورس مانند دماسنجی است که وضعیت اقتصاد کشور را نمایان می‌کند. البته وضعیت اقتصاد شامل 2المان است؛ یکی وضعیت واقعی اقتصاد است که افزایش، ثبات یا کاهش درآمد و سودآوری شرکت‌ها را نمایان می‌کند. دومی، اما تمایل سرمایه‌گذاران و مردم به سهامداری است. در برخی موارد، ممکن است وضعیت اقتصادی با ثبات باشد، پایدار باشد و رشد اقتصادی وجود داشته باشد اما تمایل به سرمایه‌گذاری وجود نداشته باشد.

  آیا مصداقی از این نوع وضعیت (بازار در رشد باشد اما میل به سرمایه‌گذاری وجود نداشته باشد) در بازار سرمایه ایران، وجود دارد؟

مانند سال‌های 84 و 85 که دولت نهم روی کار آمد. در آن برهه رییس دولت اعلام می‌کرد، بورس قمارخانه است، و می‌گفت که بورس را قبول ندارد و برنامه‌ای برای رشد آن ندارد! این صحبت‌ها باعث شد، ترسی در دل سهامداران ایجاد شود. این دیگر ربطی به شرایط واقعی اقتصاد نداشت، مسائل حاشیه‌ای این نزول را شکل دادند. گارد احمدی‌نژاد در خصوص بورس باعث شکل‌گیری صف‌های طویل سهام شد و فروشنده‌ها زیاد شدند. طی سال‌های 85 و 86 و...شاخص بورس با نزول شدیدی مواجه شد. در برخی موارد هم ممکن است، نزول شاخص برآمده از هراس مالی باشد. معتقدم طی هفته‌های اخیر، بازار سرمایه به دلیل هراس مالی دچار مشکل و نوسان شده است.

قبل از گفت‌وگو با شما در حال مطالعه کتاب«شجاعت عمل» و خاطرات بن برنانکه چهاردهمین رییس فدرال رزرو ایالات متحده طی سال‌های 2006 تا 2014 بودم. بحران بزرگ مالی و اقتصادی امریکا طی سال‌های 2009-2007 در دوره ایشان رخ داد. برنانکه در کتاب خود به این واقعیت اشاره می‌کند که« اقتصاد امریکا در وضعیتی قرار گرفته که به دلیل هراس مالی ایجاد شده، همه سرمایه‌گذاران فروشنده شده‌اند.»منظور از« همه» اشخاص حقیقی نیست چون در بورس امریکا، عمدتا نهادهای مالی بسیار بزرگ فعالیت دارند و همه فروشنده شده‌اند. طبیعتا زمانی که همه فروشنده باشند و خریداری وجود نداشته باشد، سقوط شدید قیمت رخ می‌دهد. این روند به این معنی نیست که اوضاع خیلی خراب است، ممکن است، وضعیت دچار مشکلات جزئی هم باشد، اما چون دامنه وسیعی از سهامداران برای فروش هجوم می‌آورند، وضعیت ابر بحرانی می‌شود.

  اما ریشه این هراس مالی ایجاد شده چیست؟ به هر حال وقتی نسبتی میان نزول شاخص بورس و وضعیت واقعی اقتصاد وجود نداشته باشد، حتما پای گزاره دیگری در میان است. آن گزاره چیست؟

در ایالات متحده مشخص شد، قسمتی از این هجوم افسارگسیخته ناشی از بدبینی زیاد به بدتر شدن اوضاع است. در صورتی که در فدرال رزرو، متوجه شدند که اوضاع بازار خیلی هم بد نیست. یعنی مشکلاتی وجود دارد و خطاهایی رخ داده اما نه به آن بدی که در بازار تحلیل می‌شود و باعث فرار سرمایه‌گذاران می‌شود. وقتی به مدیران ثابت شد که اقتصاد امریکا دچار هراس مالی شده، فدرال رزرو وارد میدان شد و چون بر اساس قانون مستقیم نمی‌توانست ورود کرده و از سهام و اوراق بهادار حمایت کند، غیر مستقیم وارد شد و از بازار حمایت کرد.

یعنی ساید خرید را متعادل کرد. پس از یکی دو سال هم که بحران پشت سر گذاشته شد، قیمت‌ها به مختصاتی بالاتر از قبل بازگشت و فدرال رزرو سود زیادی کرد. این موضوع بسیار مهمی است، نقش فدرال رزرو و تحلیل درست در حل مشکل بسیاری کلیدی است. البته لزوما هر سقوطی ناشی از هراس مالی نیست، این سیاست‌گذار است که باید تشخیص دهد که آیا فاندامنتال، وضعیت اقتصادی خراب شده یا نوسانات ناشی از هراس مالی است.

  بحران فعلی بورس ایران ناشی از چیست؟ آیا وضعیت واقعی اقتصاد خراب شده یا این نزول برآمده از هراس مالی است؟

امروز در ایران هر دو عامل اثر گذار است. یعنی از یک طرف اوضاع اقتصادی بد شده و از سوی دیگر هراس مالی وجود دارد. اوضاع اقتصادی بحرانی شده چون شاخص‌های اقتصادی ایران به‌شدت غیر قابل پیش‌بینی شده‌اند. در خصوص نرخ تورم، نرخ دلار، نرخ رشد اقتصادی و سایر پارامترهای اقتصادی میان طیف‌های مختلف تحلیلگران و اساتید اقتصادی، اجماع وجود ندارد. چون سیاست‌های دولت پیش‌بینی پذیر نیست.مثلا تا یک ماه قبل هیچکس در ایران نمی‌دانست آیا ورود خودروهای دسته دوم خارجی به کشور آزاد می‌شود یا نه؟ برای سرمایه‌گذاری و ترسیم نقشه راه لازم است که المان‌های اقتصادی قابل پیش‌بینی بشوند.

امروز که خبر رسیده قانون ورود خودروهای کارکرده خارجی تصویب و تایید شده، هم نرخ دلار تکان خورد و هم قیمت خودروهای داخلی به‌شدت سقوط کرد. حتی با تصویب و تایید این قانون، هنوز ابهامات زیادی باقی مانده است. ابهام باقی مانده این است، آیا آیین‌نامه‌ای که دولت برای این قانون تهیه می‌کند، اجرایی خواهد بود یا آنقدر سختگیریانه خواهد بود که اجرای آن عملا ممکن نباشد.

از برخی کانال‌ها مطلع شده‌ام که بانک مرکزی به خاطر مشکلات ارزی، موافق این قانون نیست. بنابراین محتمل است آیین‌نامه به صورتی تهیه شود که اجرای آن ممکن نباشد.این مثال‌ها را زدم که بگویم، اقتصاد ایران قابل پیش‌بینی نیست و دولت برنامه‌ای برای 3ماه آینده ندارد. توجه کنید نمی‌گویم برنامه یک ساله و 5ساله، حتی برای سه ماه آینده هم چشم‌اندازی وجود ندارد. مشخص نیست عوارض گمرکی، تعرفه واردات و صادرات و حتی نرخ گاز و...چه شرایطی را پیدا می‌کند. بنابراین، هرچند بخشی از بحران ناشی از هراس مالی است، اما دلیل هراس مالی هم برآمده از سوءمدیریت‌هایی که در نظام تصمیم‌سازی‌های اقتصادی دولت وجود دارد. و پیش‌بینی را دشوار (اگر نگوییم ناممکن) کرده است.

  اگر اشتباه نکنم، یکی از خروجی‌های هراس مالی در اقتصاد ایران، انتظارات تورمی است. درست است؟

پیش‌بینی‌ناپذیر بودن اقتصاد است که باعث انتظارات تورمی می‌شود. انتظارات تورمی اگر از حد بگذرد، باعث هراس مالی می‌شود چرا که عرضه و تقاضا در بازارهای مختلف را به هم  می‌ریزد. دو نکته مهم در خصوص اقتصاد ایران وجود دارد؛ نخست اینکه اقتصاد ایران غیرقابل پیش‌بینی است و این روند باعث تحمیل کردن برخی ریسک‌ها شده است. مثال‌هایی چون بخشنامه‌های یک‌شبه دولت در خصوص پتروشیمی‌ها باعث کاهش سود شرکت‌ها شده است. دومین مساله هم آن است که این وضعیت باعث افزایش هراس در اتمسفر اقتصادی شده است که نهایا تاثیر منفی در اقتصاد و نظم و نظام بازارها از جمله بورس می‌گذارد.

  دولت سیزدهم چقدر توانسته توزان لازم در بازار بورس را ایجاد کند؟

99.9درصد مسوولیت مشکلاتی که در جریان این مصاحبه به آن اشاره شد به عهده دولت است. چرا که سرچشمه همه این بحران‌ها از بطن دولت بیرون می‌آید. این شرکت‌های خصوصی نیستند که جلسه می‌گذارند و اعلام می‌کنند که از فردا قیمت محصولاتش را دو برابر می‌کنند. بلکه همه این مشکلات از تصمیمات دولت ناشی می‌شود. توجه کنید که منظور از دولت هم معنای عام آن است. بخشنامه‌های بانک مرکزی، وزارت صمت و... که شبانه صادر می‌شوند و بازار را در شوک فرو می‌برند، تماما مشکل‌ساز هستند. در کشور قانون درستی برای افشای اطلاعات و مسوولیت افرادی که به اطلاعات خاص دسترسی دارند، وجود ندارند. تنها در قانون بازار اوراق بهادار در مورد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس، مقرراتی برای افراد دارای اطلاعات نهانی وجود دارد. اما دامنه اثر این قانون فقط متوجه شرکت‌های بورسی است. در ایران هزاران شرکت غیر بورسی وجود دارد. 84میلیون ایرانی هم اساسا ارتباطی با بورس کشور ندارند. چه کسانی اطلاعات نهانی را دارند؟رییس فلان دستگاه دولتی یا فلان نهاد حاکمیتی و... که در حال تدوین و طراحی قانون، آیین‌نامه و دستورالعملی است. این فرد می‌تواند قبل از ابلاغ این قانون و آیین‌نامه، یک هفته دست نگه دارد و بخشنامه را در کشوی خود نگه دارد. بعد متناسب با اثرات این تصمیم در بازار، اقدام به کنشگری اقتصادی (خرید و فروش و...) کند. بعد دستورالعمل یاد شده را ابلاغ کند. در این میان اما ممکن است صدها و هزاران میلیارد تومان به نفع دارندگان این اطلاعات جابه‌جا شده باشد.

  با توضیحاتی که شما دادید، آیا طرح این پرسش که« بازار سهام کشور چه سمت و سوئی پیدا می‌کند»، منطقی است؟

چشم‌اندازهای پیش روی بورس، کاملا مبهم است. چون دو عامل یاد شده، یعنی نزولی بودن واقعی شاخص‌های اقتصادی و شکل‌گیری هراس مالی در اقتصاد ایران وجود دارد. تا زمانی که این 2عامل وجود داشته باشند، بحران، نوسان و نزول نزدیک‌تر از هر عامل دیگری، اقتصاد ایران را تهدید می‌کند.