تهاتر گاز ایران در برابر نفت عراق
فرزین سوادکوهی
تمام کشورهایی که در حوزه انرژی توانستهاند، عملکرد مطلوبی به ثبت رسانده و ارزش افزوده قابل توجهی خلق کنند، قلمروهایی هستند که «استراتژی بلندمدت انرژی» خود را طراحی کرده و در راستای آن عمل میکنند. یک چنین راهبردی در حوزه انرژی (و اساسا سایر حوزههای اقتصادی) در ایران طراحی و اجرا نشده است.
نظام تصمیمسازیهای انرژی ایران، اغلب باری به هر جهت و مقطعی است. در واقع مدیران ایرانی در واکنش به شرایط پیرامونی، تصمیماتی را اتخاذ میکنند که تنها «امروز» ایران را در حوزه انرژی به «فردا» میرساند.
تصمیمات جدید در خصوص تهاتر «گاز ایران» در برابر «نفت خام عراق» یکی از این نوع تصمیمسازیهای مطقعی است. طبیعی است در شرایط عادی هر کشوری مایل است، داراییهای با ارزش خود را در ازای پول نقد واگذار کند؛ اما وقتی شرایط اضطراری میشود، پای تهاتر و سایر گونههای معامله هم به میان میآید.
ایران مدتها گاز خود را به عراق صادر میکرد؛ اما به دلیل تحریمها امکان بازگشت درآمدهای ارزی ممکن نبود، هر از گاهی خبر صدور معافیتهایی از سوی امریکا برای پرداخت پول گاز ایران منتشر و در ادامه مشخص میشد که این رویکرد تنها داراییهای ارزی ایران را از یک بانک به بانک دیگری منتقل میکند، بدون اینکه اجازه برداشت برای ایران وجود داشته باشد.
نهایتا قرار بر این شد که ایران در ازای صادرات گاز به عراق روزانه 100هزار بشکه نفت (30 هزار بشکه نفت فوقسنگین و 70 هزار بشکه نفت کوره) از طرف عراقی دریافت کند. این نوع تصممسازیها، روشی منطقی در راستای بهبود تعاملات تجاری نیست. اینکه ایران هر دفعه تنها از مسکنهای مقطعی استفاده کند تا روزگارش برای مدتی بچرخد و منابعش برای برههای تامین شود، خوشایند نیست.
تا زمانی که پنجرههای ارتباطی ایران با بازارها و کشورهای هدف به صورت منطقی باز و برجام احیا نشود، هر بار روشها و مکانیسمهایی به کار گرفته میشوند تا برای مدتی اقتصاد ایران سرپا بماند دریافت نفت از عراق در قبال گاز صادراتی به این کشور و دل خوش داشتن به بالا بودن ظرفیتهای پالایشی کشور از راهبردهای بلندمدت به دور است.
این نوع تصمیمسازیها از سر ناچاری و اجبار است. هر عقل سلیمی هم میداند تصمیمی که از سر ناچاری و اجبار باشد به پیشرفت و رشد منتهی نمیشود. این نوع ساز و کارها در خصوص کشورهایی که در حوزه نفت و گاز ریشهدار بوده و یک برند هستند، دردآور است.
به دلیل عدم دریافت داراییهای ارزی ناشی از صادرات گاز، مدتها زمان و رایزنی شد تا داراییهای ایران از یک بانک به بانک دیگری منتقل شود، بدون اینکه این نقل و انتقال برای ایران آوردهای داشته باشد. نهایتا تصمیم گرفته شد از طریق تهاتر نفت در برابر گاز این مشکل حل و فصل شود.
اما موضوع مهمتر، محدود شدن شرکای صادراتی ایران است. پس از اینکه ایران گاز صادراتیاش به روی عراق را به دلیل عدم پرداخت وجه ارزی بست، عراقیها به این فکر افتادهاند که این وابستگی را پایان داده و از ظرفیتهای انرژی خود برای تولید گاز استفاده کنند.
پیشبینیها حاکی از آن است که عراق به زودی به تولیدکننده و نهایتا صادرکننده گاز در منطقه بدل میشود و وابستگی خود به گاز ایران را پایان میدهد.
این تغییر راهبرد طرف عراقی به معنای از دست رفتن یک بازار صادراتی مهم برای ایران است.
همانطور که اشاره شد، ایران فاقد استراتژی انرژی است. به دلیل مشکلات سیاسی در سطح جهانی ایران به لطایفالحیلی تلاش میکند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. عراق با گرفتاریهای ایران در پهنه جهانی مواجه نیست و میتواند سرمایهگذاری مناسبی بر زیرساختهای انرژیاش داشته باشد.
بنابراین تلاش میکند ابتدا خودش تولید گاز داشته باشد و اگر نتوانست، حداقل گاز را با قیمتهای کمتر و با تضامین بیشتر تحویل بگیرد. این تصور که ایران هر زمان که خواست میتواند شیرهای گاز خود را به روی عراق ببندد، باعث بیاعتباری ایران در سطح جهان میشود. از سوی دیگر نباید فراموش کرد ایران به دلیل عدم سرمایهگذاری مناسب و استهلاک در توسعه زیرساختها با مشکلات عدیدهای روبهرو شده. ایران در حوزه تولید نفت با مشکلات بسیاری روبه رو شده است. در بخش گازی هم وضعیت رو به سمت استهلاک میرود. مهمترین میدان گازی ایران، پارس جنوبی است که با مشکل افت فشار جدی مواجه است.
پیشبینیها حاکی از آن است که این افت فشار طی سالهای آتی کشور را با ابهامات جدی روبهرو میکند. باید توجه داشت، این اظهارات به معنای سیاهنمایی نیست، بلکه بیان واقعیتهایی است که باید هرچه سریعتر برای مواجهه با آنها فکری شود و برنامهریزی داشت.