کار سخت، استرس بالا و زندگیهایی که تباه میشوند
گلی ماندگار|
نوشتن از مشکلات پزشکان و کمبودهای حوزه بهداشت و درمان موضوع تازهای نیست. اما روز پزشک هم میتواند بهانهای باشد برای مرور آنچه در حال رخ دادن است و آنچه مسوولان با آمارهای غیر قابل استناد به آن اشاره میکنند. مساله اینجاست که مشکل کمبود پزشک در کشور سالهاست کلید خورده و طی دو سال اخیر این مشکلات صد چندان شده است.
مهاجرت بیرویه پزشکان از کشور اولین زنگ خطر کمبود پزشک در جامعه است. زنگ خطری که سخنگوی سازمان نظام پزشکی ۵ اردیبهشت ماه در توییتی به آن اشاره کرده بود. اینکه اگر قرار باشد رویه کنونی ادامه پیدا کند قطعا تا سه سال دیگر مجبور میشویم از کشورهای دیگر پزشک وارد کنیم.
اما مساله اینجاست که با این حقوق حتی پزشکان پاکستانی هم حاضر به کار در ایران نمیشوند چرا که همین الان حقوقی که آنها دریافت میکنند از حقوق یک پزشک فوق تخصص در ایران که تقریبا ۳ دلار میشود بیشتر است و این میتواند برای جامعهای که زنگ خطر پیری جمعیت هم در آن به صدا در آمده یک معضل بزرگ محسوب شود. مساله اینجاست که در باور عمومی این طور جا افتاده که پزشکان از قشر مرفه جامعه هستند. این در حالی است که بسیاری از پزشکانی که سالها درس میخوانند فارغالتحصیل میشوند بعد مجبورند طرح بگذرانند یا همان پزشکانی که مجبورند دورههای سخت رزیدنتی را پشت سر بگذارند حکایت زندگی شان با آن چیزی که در باور عمومی جا افتاده بسیار فرق دارد.
اینکه آمار خودکشی در بین رزیدنتهای پزشکی آنقدر بالاست که حتی کسی در مورد آن صحبت هم نمیکند مشکلی است که سالها مسکوت مانده و هیچکس سعی در بهبود وضعیت نداشته است. کار سخت رزیدنتهای پزشکی در بیمارستانهای دولتی و فشار و استرسی که تحمل میکنند برای هیچ کس قابل باور نیست. ساعتهای طولانی حضور در بیمارستان پذیرش مسوولیت کلیه اتفاقاتی که برای بیمار رخ میدهد و انجام اعمال جراحی بدون حضور متخصص مربوطه همه و همه باعث شده تا زندگی رزیدنتهای پزشکی آمیختهای از ترس و استرس و اضطراب باشد و در نهایت دست به کاری میزنند که خود را از این همه فشار راحت کنند. حتی در روز پزشک هم اسمی از این افراد به میان نمیآید. آنها مانند پرستاران از ابتداییترین حقوق خود محروم هستند در حالی که پزشکان متخصص بیشترین سهم را از بیمارستانها دریافت میکنند.
فعالیت زیر سایه پزشکان متخصص
از سال ۱۴۰۰ تاکنون بیش از همیشه خبر خودکشی رزیدنتهای پزشکی در فضای مجازی منتشر میشود. اخباری که نشان میدهد بسیاری از این افراد که میتوانند به آیندهای که در پیش رو دارند امیدوار باشند اما قید همهچیز را میزنند و به مرگ خودخواسته میرسند. دلیل این اتفاق چه چیزی میتواند باشد.
محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار در این باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه رزیدنتهای پزشکی قشر مظلومی هستند که فعالیتشان زیر سایه پزشکان متخصص قرار میگیرد و دیده نمیشود در حالی که بیشترین استرس کاری را تحمل و سختترین شرایط را تجربه میکنند.
او میافزاید: وقتی میگوییم این افراد شرایط سختی را تحمل میکنند به این معنی است که در اکثر بیمارستانهای دانشگاهی تمامی خدمات تخصصی توسط رزیدنتها ارایه میشود، آنها ساعات کاری طولانی و درآمد بسیار کمی دارند و صد در صد تعرفه عملهایی که انجام میدهند، معاینات پزشکی که توسط آنها صورت میگیرد و... به حساب پزشک متخصصی واریز میشود که در ساعات شیفت هم در بیمارستان حضور ندارد.
دبیرکل خانه پرستار میگوید: این تبعیض آشکار در کنار فشار کاری که این قشر تحمل میکنند باعث میشود تا بسیاری از آنها از نظر روحی و روانی دچار فروپاشی شده و دست به کاری بزنند که باعث میشود زندگی شان به خطر افتاده یا برای همیشه تمام شود. سالهاست که قوانین در مورد رزیدنتهای پزشکی به همین شکل است. آنها با همین مشکلات دست به گریبان هستند و هیچ کس تاکنون صدای آنها را نشنیده و گامی برای اصلاح شرایط آنها برنداشته است.
او در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: متاسفانه طی سالهای گذشته شرایط به گونهای رقم خورده که پزشکان متخصص حتی وقت کمتری برای آموزش رزیدنتها صرف میکنند و آنها مجبورند ساعات بیشتری را به مطالعه و دیدن ویدیوهای آموزشی اختصاص دهند و همین مساله هم میزان استرس آنها در مواجه با بیمار را افزایش میدهد. در واقع ما نمیتوانیم بگوییم میزان ضربهای که یک رزیدنت پزشکی از مرگ بیمار به او وارد میشود چقدر میتواند سهمگین باشد در بسیاری از مواقع خودکشی رزیدنتها بعد از مرگ بیماری که برای معالجه او تلاش میکردند اتفاق میافتد و این آسیب میتواند گسترش پیدا کند.
شریفی مقدم با بیان اینکه این افراد متولی برای حمایت از حقوق خود ندارند و از سوی سازمان نظام پزشکی نسبت به پزشکان متخصص تحت تبعیض قرار میگیرند، میافزاید: تحقیقات پزشکی باید در مورد علت اصلی مرگهای پشت سر هم رزیدنتها باید انجام بگیرد و تا اعلام نهایی تحقیقات نمیتوان بهطور دقیق علت مرگ را بیان کرد، ولی میتوان پیش بینی کرد که خودکشی میتواند علت مرگ این افراد باشد که علل رسیدن به این تصمیم پیشتر گفته شد.
جای خالی حمایت از رزیدنتهای پزشکی
پروانه سپاسی، رزیدنت پزشکی نیز در این باره به «تعادل» میگوید: مساله مهم این است که هیچ کس از رزیدنتهای پزشکی حمایت نمیکند. ما حتی یک انجمن صنفی که حقوقمان را پیگیری کند نداریم. پرستاران حداقل سازمان نظام پرستاری و خانه پرستار را دارند اما صدای رزیندنتهای پزشکی را کسی به گوش مسوولان نمیرساند. سازمان نظام پزشکی تماما در اختیار پزشکان متخصص است و از حقوق آنها حمایت میکند و هیچ کس نیست تا به مشکلات ما توجه کرده و راهحلی برای آن پیدا کند. او میافزاید: سال گذشته یکی از هم دوره ایهای من دست به خودکشی زد. این مرگ خودخواسته هر چه باشد به مشکلاتی که ما با آن سر و کار داریم باز میگردد. اینکه حتی در روز پزشک هم هیچ کس نیست تا حرف ما را به گوش مسوولان برساند تلخ و درد آور است. کسی به دنبال احقاق حقوق از دست رفته ما نیست.
برخی پزشکان متخصص به جای اینکه به فکر آموزش بهتر به رزیدنتها باشند به فکر افزایش تعداد بیماران دریافتی بیشتر هستند در حالی که خودشان هیچ کاری انجام نمیدهند و فشار کاری بر روی رزیدنتها هر روز بیشتر میشود. او در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: عموم مردم فکر میکنند رزیدنتهای پزشکی هم مانند پزشکان درآمدهای نجومی دارند. در حالی که حقوق ما گاهی وقتها حتی از پرستاران هم کمتر است. حتی اعضای خانواده هم باور نمیکنند که ما چنین دستمزدهای اندکی در برابر این ساعات طولانی کار در بیمارستان دریافت میکنیم. متاسفانه نگاه مردم با آن چیزی که در واقعیت زندگی ما جریان دارد بسیار متفاوت است.
تعرفههایی که هیچ سنخیتی با تورم موجود ندارند
علی ترابزاده، متخصص گوش و حلق و بینی نیز در این باره به «تعادل» میگوید: مساله اینجاست که وقتی تعرفه ویزیت یک پزشک متخصص در ایران تنها ۳ دلار است ما توقع داریم دریافتی یک رزیدنت پزشکی چقدر باشد. در واقع خانه از پای بست ویران است و باید برای رفع این مشکلات إصلاحات اساسی صورت بگیرد. حتی در عقب ماندهترین کشورهای دنیا هم دریافتی پزشکان متخصص و فوق تخصص از ایران بیشتر است و آن وقت ما میخواهیم در صورت کمبود پزشک در کشور از کشورهای دیگر پزشک وارد کنیم. کدام پزشک حاضر میشود در قبال دریافت ۳ تا ۵ دلار ویزیت در ایران کار کند در حالی که هزینههای زندگی بسیار بیشتر از پولی است که دریافت میکند. حتما باید به این افراد امکانات ویژهای داده شود تا حاضر به کار در کشور ما شوند خب چرا این امکانات ویژه را صرف پزشکان خود نمیکنیم. او میافزاید: اعتراض و مشکلات رزیدنتهای پزشکی تماما درست و به حق است. ما هم این دورهها را گذراندهایم البته زمان ما کار به این سختی نبود و مشکلات معیشتی تا این حد بر افراد فشار وارد نمیکرد. اما مساله اینجاست که رسیدگی به وضعیت رزیدنتها وظیفهای است که وزارت بهداشت و درمان و سازمان نظام پزشکی باید به آن توجه کنند. با تغییر رویه یک یا دو پزشک متخصص و فوق تخصص این مشکلات حل و فصل نمیشود.
انتخاب مرگ یا زندگی مساله این است
وقتی از رزیدنتهای پزشکی حرف میزنیم بیاختیار یاد افرادی میافتیم که ساعات طولانی از روز را بر بالین بیماران در بیمارستانها میگذرانند. البته خیلیها فکر میکنند دوره رزیدنتی دوره بسیار شیرینی است اما این تصور برای کسانی است که از دور دستی بر آتش دارند و اگر قرار باشد در این جایگاه قرار بگیرند آن وقت معلوم میشود که چقدر میتوانند دوام بیاورند. این افراد سالهای متمادی بیشترین فشار را تحمل میکنند تا شاید بتوانند یک روزی به عنوان یک متخصص به مردم خدمت کنند اما همه آنها به آن روز رویایی نمیرسند چون در شرایطی که باید انتخاب کنند بین مرگ و زندگی به سوی مرگ میروند.