اقتصاد ایران و تشکلهای تخصصی
توجه به جایگاه تشکلهای تخصصی یکی از موضوعات بسیار مهم است که متأسفانه تاکنون آن طور که باید روی آن سرمایهگذاری نکردیم و از ظرفیت آنها در مسیر افزایش قدرت چانهزنی بخش خصوصی در مقابل دولت در راستای تقویت اقتصادی بهره نبردیم.
تشکلها در چندین سال اخیر تغییرات قابل توجهی داشتند و در کنار اصلاح ساختار درونی، رویکردها نسبت به آنها بهبود یافته و اتاق ایران هم حامی آنها بوده است. هرچند به نظر میرسد این تغییرات هنوز عمق کافی را ندارد و صدای آنها به خوبی شنیده نمیشود. نقطه ضعف تشکلها از دو وجه قابل بررسی است؛ اول ضعف درونی و ساختاری و دوم ضعف بیرونی و بیتوجهی نسبت به ظرفیتسازی در سطح جامعه که به نظر میرسد مورد دوم و ضعف در ساختارسازی و ایجاد فضا برای حرکت تشکلها معضل جدیتری بوده است.
بنابر شرایط حاکم، اعضای تشکلها باید به این باور برسند که میتوانند مطالبات خود را مطرح و پیگیری کنند و باید مطمئن باشند که ساختاری مانند اتاق ایران حامی آنهاست. یکی از مطالبات بخش خصوصی کاهش دخالتهای دولت در اقتصاد است. برای بهبود این وضعیت و افزایش مشارکت مردم به کمک تشکلها نیاز است. هرچند بهرغم وجود قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار و تأکید آن بر لزوم توجه و استفاده از نظرات تشکلها، هنوز اتفاقی از این منظر نیفتاده است.
یک وجه ماجرا به این برمیگردد که هنوز بسیاری از تشکلها به حقوق و جایگاه واقعی خود واقف نیستند و امیدواریم به کمک ساختاری که در اتاق ایران تعریف شده است بتوانیم از ظرفیت تشکلها بهره ببریم. باید به آنها میدان بدهیم تا حضور داشته باشند. در همگنسازی و رشد تشکلها در قالب فدراسیونها و کنفدراسیونها جدیتر عمل کنیم. اتاق ایران باید قوی وارد عمل شود، باید درها را باز کند و برای جلوگیری از انحصار، به گونهای عمل کند که صدای تمام افکار و اندیشهها شنیده شود تا سهم بخش خصوصی در تولید ناخالص داخلی افزایش یابد.
بدون شک در این مسیر به نقشه راه نیاز است و اتاق و تشکلها در کنار مشاور بودن باید اثرگذار باشند و با این رویکرد امور را راهبری کنند. باید برای تشکلها ماموریتهایی را تعریف کرده و آنها را نسبت به پیگیری مسائل، پاسخگو کنیم. هرچند برای این منظور تشکلها باید توانمندی لازم را پیدا کنند. باید از اعضای تشکلها برای حضور در مجامع و شوراهای تصمیمساز بهره ببریم و این رفتار، راهگشا خواهد بود.