حذف از پروژههای راه و انرژی
روند خروج از پروژههای اقتصادی، راهبردی و ارتباطی که از زمان دولت نهم فزونی گرفته بود، طی سالهای اخیر به بالاترین درجه خود رسیده است. آخرین نمونه از این خروجهای اقتصادی مربوط به ایدهای است که کشورهای جی۲۰ برای کریدور اقتصادی شرق به غرب تدارک دیدهاند.
چهار کشور امریکا، هند، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حال هماهنگی برای اعلام یک طرح زیرساختی مشترک در مقیاس وسیع از جمله توسعه شبکه ریلی هستند.
دولت بایدن در نظر دارد، خاورمیانه را از راه مسیرهای ریلی و دریایی به هند متصل کند. گفته میشود دولت بایدن درصدد مقابله با طرح بزرگ منطقه اقتصادی چین به نام «یک کمربند، یک جاده» است. طرحی که هند را به کشورهای خلیج فارس، اسراییل و سپس اروپا متصل میکند. در این میان خوب است افرادی که در خصوص بیاثر بودن تحریمهای اقتصادی صحبت کرده و داد سخن میدهند درباره محرومیت ایران از یک چنین طرحهایی هم صحبت کنند.
طرحی که مقامات امریکایی با هماهنگی هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال پایهریزی آن هستند، به سرمایهگذاری بیش از ۳۰۰میلیارد دلاری نیازمند است. این در حالی است که مسیر ایران سودآورترین مسیر برای اتصال شرق به غرب است و سرمایهای کمتر از ۵۰ میلیارد دلار نیاز دارد. دلیل اینکه کشورهای غربی به جای ایران، مسیر دیگری را با مشکلات بیشتر برگزیدهاند ریشه در یک کلام و یک مفهوم دارد و آن هم تحریمهای اقتصادی است. ریشه تحریمها هم به تنازعات ایران با جهان سرمایهداری (و البته برخی تندرویها) بازمیگردد. این در حالی است که با تلاشهای دولت سازندگی، با پایان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران در کریدور انرژی و ارتباطی بینالمللی قرار گرفته بود.
خط لوله سرخس به باکو، جیهان قرار بود از ایران عبور کند، چرا که راه ایران بهصرفه بوده و توانایی انرژی ایران هم بسیار بالا بود. اما ایران نهتنها از این پروژه بلکه از بسیاری از پروژههای دیگر به دلیل تحریمها دور ماند. ایران ذیل کشورهایی قرار دارد که با جهان سرمایهداری تنازع دارد، سرمایه هم روی بامهایی مینشیند که در آنها امنیت وجود داشته باشد. ایران به دلیل تنازع با سرمایهداری نمیتواند اطمینان جهان سرمایهداری را جلب کند. بنابراین از پروژههای راه و انرژی محروم مانده است. من خودم در پروژههای مرتبط با چابهار حضور داشتم اما با وقوع تحریمها همه پروژهها روی هوا رفت.
چینیها هم تلاش میکردند از طریق ایران به ترکیه اروپا برسند اما به دلیل تحریمها این طرح را کنار گذاشتند. بررسی طرح ارتباطی شرق به غرب نشان میدهد هر مسیری به جز ایران بهصرفه نیست اما چون ایران ارتباط مناسبی با غرب ندارد نمیتواند ذیل این طرحها قرار بگیرد. نمونه دیگری از این پروژهها، خط لوله انرژی صلح بود. ایران تعهداتش را در احداث خط لوله تا مرز پاکستان انجام داد. پاکستان اما تعلل کرد، ایران حتی حاضر شد هزینه و اجرای احداث لوله در خاک پاکستان را هم تقبل کند اما پاکستان به دلیل تحریمها حاضر به اجرای این پروژه نشد.
امریکا به پاکستان اجازه نمیدهد با ایران پروژههای راهبردی اجرا کند. این در حالی است که قبلا در زمان دولت سازندگی، تلاشهایی صورت گرفته بود تا هزینه این پروژهها هم توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس تامین شود. اما امروز قرار است همین خط لوله از طریق افغانستان و ترکمنستان اجرایی شود. در اصول بینالملل، ایدهای مطرح است که مبتنی بر آن عنوان میشود، توسعه روابط اقتصادی باعث بیرون ماندن الهه جنگ میشود. ایران از طریق حل مشکلات ارتباطی خود با غرب میتواند در زمینههای اقتصادی گامهای بلندی بردارد و ارزش افزوده فراوانی به نفع خود شکل دهد.
اما این روند به دلیل برخی تندرویها مسکوت مانده است. رویکردی که باید تغییر کرده و به سمت تعامل حرکت کند.ای کاش رسانهای پیدا شود و در خصوص آسیبهای حذف ایران از پروژههای اقتصادی بررسیهای جامعی صورت دهد تا مشخص شود این محرومیتها از طرحهای بینالمللی چقدر به ایران آسیب زده است.