آیا «تکذیب» راهکار است؟!
درست در روزی که وزیر نفت بار دیگر افزایش قیمت بنزین را تکذیب کرد و گفت: «دولت هیچ برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد و برخی مسائلی که از سوی رسانههای معاند شنیده میشود برای بر هم زدن آرامش مردم است.» (24/6)، مدیرعامل شرکت پخش فرآورههای نفتی از رکوردشکنی مصرف بنزین در کشور در روزهای پایانی این ماه خبر داد و اینکه مصرف بنزین به 137 میلیون لیتر رسید. یعنی 12 درصد (13 میلیون لیتر) بیشتر از میانگین مصرف مدت مشابه سال گذشته.
سوال جامعه اما آناست که اگر «دولت هیچ برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد»، آیا اصولا «هیچ» برنامه دیگری برای کنترل و اصلاح این وضعیت دارد؟! تکذیبهای سفت و سخت و تقریبا روزانه، عدم افزایش قیمت این کالای بس ارزشمند، تکذیبهایی که حتی نزد افراد عادی هم توجیه ندارد و راهحل این ابرچالش محسوب نمیشود، تا کی میتواند ادامه داشته باشد؟!
توقع جامعه آن است که اگر دولت به دلایل مختلف و عمدهترین آن نارضایتی شدید عمومی و بیم از تکرار حوادث بس دردناک 98 توان و امکان افزایش قیمت را ندارد، راهکارهای دیگری برای این بحران ارایه دهد و بگوید برنامهاش برای حل این بحران چیست؟!
اکنون در وضعیتی به سر میبریم که نه امکان افزایش ظرفیت تولید این محصول در کوتاهمدت ممکن و نه اصولا مطلوب است و نه واردات بنزین از خارج از کشور با توجه به محدودیت منابع مالی دولت وکسری بودجه بالای آن و تحریمهای بینالمللی، راحت و کمهزینه است. پس راهحل چیست؟
صندوق بینالمللی پول در یکی از آخرین گزارشهای خود از پرداخت 63 میلیارد دلار (3100 همت) یارانه سوختهای فسیلی در ایران و رتبه ششم کشورمان پس از عربستان و روسیه و چین و... در پرداخت این نوع یارانه در جهان خبر داد.
از این رقم حدود 14 میلیارد دلار سهم یارانه برق است و مابقی یارانه انواع مختلف فرآوردههای نفتی و گازی.
یکی از راههایی که برای تغییر این وضعیت و حداقل عادلانه شدن این رانتها پیشنهاد و مراحل آزمایشی خود را نیز در جزیره کیش طی کرد طرح توزیع یارانه بنزین بین تمامی مردم بود که بر اساس آن قرار بود بهجای 60 لیتر بنزین 1500 تومانی به صاحبان خودرو، به همه مردم 20 لیتر بنزین 1500 تومانی داده شود. راهحلی که اگر چه بهنظر درد را تا حدی تسکین میداد اما همچنان معضل غیرواقعی بودن قیمت و توزیع یارانههای عظیم سوخت بر سر جای خود باقی میماند.
بهنظر بهترین راهکار همچنان همان قانون هدفمندی یارانههای سال 1388 است که اگر درست اجرا میشد امروز به چه کنم، چه کنم دچار نمیشدیم. قانونی که طبق آن قرار بود طی پنج سال قیمت بنزین به 90 درصد فوب خلیج فارس برسد و درآمدهای حاصله در این مدت صرف کمک به اقشار مختلف جامعه و اجرای نظام جامع تامین اجتماعی و بهینهسازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی و خدماتی و اجرای طرحهای عمرانی و... شود.
مشکل اصلی در عدم اجرای آن قانون و اصولا اصلاحات ساختاری اقتصادی که اصلاح قیمت یارانههای انرژی و بنزین جزء مهم و از شاکلههای اصلی آن است، ضعف سرمایه اجتماعی و شکاف دولت – ملت است. جامعهای که به توانایی و حسن نیت دولت برای اجرای چنین پروژههای بزرگ اقتصادی اعتقاد و اعتماد ندارد و دولتی که جرات اتخاذ تصمیمات سخت و پرداخت هزینههای آن را ندارد.
هزینههایی که یقینا اگر با اقناع جامعه همراه باشد، چندان زیاد و غیر قابل تحمل نخواهد بود. عجالتا ادامه این وضعیت و تکذیب هر روزه افزایش قیمت بنزین جز هر چه حادتر شدن این بحران و ناترازی هر چه بیشتر بودجه و گسترش فقر و فساد و نابودی محیط زیست و... نتیجه دیگری در بر ندارد که سخت جانگزاست!