افشاندن بذر گرانی در زمین اقتصاد
مقایسه وعدههای اقتصادی رییسجمهور در ایام تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری با شرایط امروز کشور، تناقضاتی را شکل میدهد که خروج از آن به این سادگیها امکانپذیر نخواهد بود.
رییسی در 1400 ازکاهش تورم کشور حداقل به نیم، پایان استقراض از سیستم بانکی و بانک مرکزی، اشتغالزایی 1.5میلیون نفری، ساخت 1میلیون مسکن سالانه، مهار نقدینگی و بهبود واقعی شاخصهای اقتصادی و... سخن گفته بود. اما واقعیتهای اقتصادی کشور در شرایط فعلی نشان میدهد که دولت نتوانسته به وعدههایش عمل کند. این مایه تاسف است که مهمترین دستاورد اقتصادی دولت در شرایط فعلی کاهش سرعت رشد در شاخصهای مهم اقتصادی باشد. مثلا دولت به جای کاهش تورم، ادعا میکند توانسته سرعت رشد تورم را کمی بهبود بخشد.
یا در خصوص رشد نقدینگی، دستاورد دولت مهار نقدینگی نبوده است، بلکه میگوید توانسته، رشد نقدینگی را اندکی مهار کند. در عین حال ادعای مردان اقتصادی دولت در خصوص کاهش رشد در بخشهای مختلف در حالی است که آخرین آمارهای بانک مرکزی از جزییات کلهای پولی نشان میدهد که رشد نقطه به نقطه پایه پولی در ماههای ابتدایی سال 1402 به نسبت به سال گذشته به ۴۵ درصد رسیده که بیشترین میزان این متغیر در تمام ادوار است. حتی اعدادی که بانک مرکزی به عنوان آمار نقدینگی هم ارایه میکند، مشکلات زیادی دارد. به گفته دولتیها، نقدینگی کاهش نیافته، بلکه رشد نقدینگی کاهش یافته است.
فقر کاهش نیافته بلکه رشد فقر کاهش یافته، تورم کاهش نیافته، بلکه رشد تورم کاهش یافته و... بر اساس این مدل دستاوردسازی اگر مثلا در سال قبل رشد نقدینگی 30درصد بوده در سال جاری به 20درصد رسیده است. یعنی گرانی مهار نشده، رشد فزاینده گرانیها کمی کاهش یافته است!!! از سوی دیگر، عامل اصلی تورم در کشورمان که رشد نقدینگی است هنوز وجود دارد. وقتی دولت به کاهش رشد شاخصهای اقتصادی اشاره کرده و به آن میبالد، باید پرسید مگر وعده دولت کاهش رشد بوده است؟ دولت وعده مهار تورم به نیم، مهار نقدینگی و...را داده بود. اما امروز با اعتماد به نفس میگوید، اندکی رشد نقدینگی و رشد تورمن و...را کاهش داده است. اما دولت زمانی باید فعالیتهای خود را با عنوان دستاورد ارایه کند که رشد شاخصها منفی شده و عدد مطلق آن کاهش پیدا کند.
در خصوص پایه پولی نکته گفتنی آن است که پایه پولی مانند بذر در سرزمین اقتصاد است. بانک مرکزی بذری را میکارد و این بذر هزاران هزار شاخه و ساقه و دانه میدهد. وقتی بانک مرکزی اسکناس چاپ میکند تا کسری بودجه دولت را پوشش دهد، پایه پولی در ضریب افزایش پول (سرعت گردش پول) ضرب میشود و نهایتا بدل به نقدینگی میشود و به نقدینگی قبلی کشور اضافه میشود. اقتصاددانان به این پولها متغیر انباره میگویند.
مانند اقلامی که در انبار وجود دارد. کالای یک انبار ممکن است صفر شود اما هرگز منفی نمیشود. هر سال به این انبار اضافه میشود که نقدینگی بیشتر را شکل میدهد. بر اساس اظهارات رییس بانک مرکزی علیرغم عدم افزایش پایه پولی نقدینگی ایران رشد کرده است. این یک دستاورد برای دولت نیست، دولت زمانی میتواند آمارها را به عنوان دستاورد ارایه کند که نقدینگی کاهش یابد اما در برهوت بیدستاوردی دولت از کوچکترین گزارهها هم به عنوان دستاورد یاد کرده و آنها را در بوق و کرنا میکند. باز هم به صحبتهای ابتدایی این یادداشت بازمیگردم، زمانی که درباره وعدههای دولت و واقعیتهای اقتصادی صحبت کردم.
وعدههایی جون مهار تورم، مقابله با فقر، مهار نقدینگی و...داده شد، اما امروز نه تنها این وعدهها جامه عمل نپوشیدهاند، بلکه شاخصهای اقتصادی در وضعیت بیثباتی قرار دارند. دولت در این میان تلاش میکند از طریق تفسیرهای غیر متعارف و جهتدار، برای خود دستاوردسازی کند. اینکه با یک چنین دستفرمانی تا کجا میتوان رفت و چه قلمروهای فکری را میتوان فتح کرد موضوعی است که برای آگاهی از آن باید منتظر آینده بمانیم. آیندهای که سرانجام از راه میرسد و حقایق را آشکار میکند.