چگونه جاسوسان اسرائیل شکست بزرگ را پذیرفتند؟

۱۴۰۲/۰۷/۳۰ - ۰۸:۵۹:۱۲
کد خبر: ۲۱۷۹۸۳
چگونه جاسوسان اسرائیل شکست بزرگ را پذیرفتند؟

فرهنگ سازمان‌های اطلاعاتی راه را برای حمله ۷ اکتبر حماس هموار کرد. جنگ منطقه‌ای می‌تواند شبح جنگ هسته‌ای که در سال ۱۹۷۳ جهان را تسخیر کرده بود را احیا کند.

آسیبی که اسرائیل در ۷ اکتبر متحمل شد، در تاریخ اسرائیل بی‌سابقه و غیرقابل‌تصور بود. اسرائیل هرگز در ۷۵ساله گذشته چنین فاجعه‌ای را تجربه نکرده است. حتی حماس نیز هرگز انتظار چنین عملیات موفقی را نداشت. در واقع، بازیگران سراسر منطقه،حتی حزب‌الله و ایران، از موفقیت حمله حماس شگفت‌زده شدند.

شکست اطلاعاتی بزرگ

به گزارش اکوایران، به نوشته فارین پالیسی، یکی از یافته‌های شگفت‌انگیز که در روزهای اخیر مشخص شد، نشان‌دهنده بزرگی اشتباه اطلاعاتی اسرائیل است. برنامه‌ریزان نظامی اسرائیل هرگز چنین حمله‌ای را حتی در بدترین سناریوهای خود در نظر نگرفتند. در واقع، بدترین سناریویی که تصور می‌شد، حمله همزمان به پنج تا هفت شهرک غیرنظامی بود. حملات حماس نزدیک به پنج برابر بیشتر و یک جشنواره موسیقی را هدف قرار داد.

غافلگیری‌هایی به این بزرگی فضایی را ایجاد می‌کند که در آن محاسبات اشتباه استراتژیک می‌تواند اتفاق بیفتد. با توجه به خصومت‌های جاری، درک پویایی‌های داخلی در تشکیلات امنیتی اسرائیل که منجر به شکست اطلاعاتی و خطرات تشدید ناخواسته تنش شد، مهم است و باید همچنین در نظر گرفت که اسرائیل دارای تسلیحات هسته‌ای اعلام‌نشده است.

لایه‌هایی که در هم شکستند

دو سازمان اطلاعاتی اصلی اسرائیل که وظیفه هشدار استراتژیک و همچنین جلوگیری از اقدامات خاص از غزه را بر عهده دارند که اولی سرویس امنیت عمومی (معروف به شاباک یا شین بت در زبان عبری) است که مسئول اطلاعات انسانی (HUMINT) است که همچنین از ابزارهای فناوری (عموماً داده‌های الکترونیکی SIGINT) نیز استفاده می‌کند. دومی نیز همچنین اداره اطلاعات نظامی (در عبری معروف به نام امان) نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) است که عمدتاً از ابزارهای فنی برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌کند.

سیستم هشدار اسرائیل در برابر حملات در مقیاس کوچک یا بزرگ از غزه بر سه لایه اصلی دفاعی متکی بود. اولین مورد که عمدتاً از منابع HUMINT شین بت تشکیل شده بود، با هدف ارائه هشداری مبنی بر اینکه رهبری حماس تصمیم به برنامه‌ریزی، آماده‌سازی و اجرای یک حمله بزرگ گرفته است، بود. لایه دوم، بر اساس قابلیت‌های جمع‌آوری SIGINT امان (واحدهای ۸۲۰۰ و ۸۱) و اطلاعات تصویری (واحد ۹۹۰۰)، شامل جمع‌آوری شواهدی درباره آماده‌سازی واقعی حماس برای حمله بود

لایه سوم، دیوار بزرگ زمینی در امتداد مرز با غزه بود که موانع فیزیکی، حسگرهای الکترونیکی و سایر ابزارهای بصری را با هدف ارائه آخرین خط دفاعی در برابر هرگونه تلاش برای نفوذ به اسرائیل یکپارچه می‌کرد. هر سه لایه در صبح روز ۷ اکتبر فروریختند. آن‌ها هیچ هشدار راهبردی در مورد ماهیت و بزرگی حمله قریب‌الوقوع ارائه نکردند.

دو شکست اساسی 

به نظر می‌رسد که ریشه این اشتباه دو شکست اساسی است. اولین مورد مفهومی است، همانطور که در سال ۱۹۷۳ اتفاق افتاد. تخمینی مشترک نادرست اما ثابت و مستحکم از شین بت و امان که از دو عنصر تشکیل شده بود: اولی اینکه برتری نظامی و اطلاعاتی اسرائیل حماس را از شروع هرگونه اقدام نظامی بزرگ باز می‌دارد و دوم اینکه اگر حماس چنین حمله‌ای را آغاز کند، شین بت و امان به موقع هشدار می‌دهند.

محدودیت نسبی حماس در سال‌های اخیر و علاقه آشکار آن به ادامه جریان نقدینگی از قطر و افزایش تعداد ساکنان غزه که اجازه کار در اسرائیل را پیدا کرده‌اند، این مفهوم را در روان جمعی رهبران سیاسی، نظامی و اطلاعاتی اسرائیل تقویت کرد.

پایبندی به مفهوم «آرامش»، افسران ارشد اسرائیل را به نادیده‌گرفتن شاخص‌های هشدار‌دهنده قبل از حمله سوق داد. طی چندین سال گذشته، غیرنظامیان آماتور در نزدیکی مرز، ارتباطات بی‌سیم حماس که نیروهایش تمرینات آموزشی بی‌پایانی را در شهرک‌های اشغالی اسرائیل سازماندهی و انجام می‌دادند را زیر نظر گرفته‌اند. در هفته‌های اخیر، این افسران گزارش‌هایی مبنی بر فعالیت‌های نامنظم مانند عکس‌برداری نیروهای نظامی حماس با لباس مبدل کشاورزی از حصار مرزی و نیروهای حماس با نقشه‌هایی که سنگرها و شهرک‌های نظامی در سمت اسرائیل را مشاهده می‌کنند، دریافت کردند، اما به آن‌ها توجهی نداشتند.

حتی یک بازه یازده‌ساعته برای جلوگیری یا به حداقل‌رساندن اثر حمله وجود داشت. در شب ۶ اکتبر، دستگاه اطلاعاتی اسرائیل برخی از شاخص‌های هشداردهنده را شناسایی کرد که باعث تشکیل یک سری جلسات عالی‌رتبه آخر شب شد، اما تصور «آرامش» غالب شد و بنابراین، مقامات دستور تقویت حالت آماده‌باش مرزی را صادر نکردند. شین بت چند مأمور اضافی را به جنوب فرستاد، اما سرلشکر آهارون هالیو، مدیر امان به تعطیلات خود در ایلات ادامه داد و هیچ اعزام مهمی انجام نشد.

دومین و حتی شگفت‌انگیزترین شکست، شکست جمع‌آوری اطلاعات بود. به نظر می‌رسد که شین بت در مأموریت اساسی خود شکست خورده و هیچ هشدار قابل‌توجهی در مورد قصد حماس برای انجام یک حمله بزرگ ارائه نکرد. رونن بار، مدیر آن در ۱۶ اکتبر مسئولیت این شکست را بر عهده گرفت و مدتی بعد، همتایش در سازمان امان نیز چنین کرد.

سابقه قابل توجه شین بت و همچنین این واقعیت که تعداد عوامل حماس در این عملیات مخفی باید نسبتاً زیاد بوده باشد، این شکست را تشدید می‌کند. علی‌رغم دشواری‌های جذب منابع انسانی در گروه‌های بنیادگرا، فقدان هرگونه اطلاعات قبلی از دارایی‌های اطلاعاتی در غزه فاجعه‌بار است.

سایر دلایل، بیشتر به ویژگی‌های خاص شین بت مربوط می‌شود. مهم‌ترین آن‌ها فرهنگ سازمانی آن است که بر عملیات و نیاز به دفع تهدیدهای عینی و مجزا به جای ارائه هشدارهای انتزاعی در برابر یک حمله همه‌جانبه تأکید دارد. طبق گفته چندین عامل بازنشسته شین بت، یکی از نتایج این فرهنگ این بود که تلاش گسترده حماس برای تصرف شهرک‌های اسرائیلی در نزدیکی مرز را در رتبه پایینی در اولویت‌های سرویس قرار داد. مورد دیگر افت قابلیت‌های تحقیقاتی شین بت بود.

یک بخش تحقیقاتی بزرگ در اواخر دهه ۱۹۸۰ به منظور ارائه ارزیابی‌های استراتژیک تأسیس شد؛ اما به دلیل ترجیحات سازمانی، در سال‌های اخیر کارایی خود را از دست داده است. علاوه بر این، بر خلاف سنت دیرینه خود، شین بت در سال‌های اخیر تمایل به ارائه اطلاعات برای خشنودکردن مقامات پیدا کرد. برآوردهای این سازمان از سیاست بنیامین نتانیاهو مبنی بر تقویت حاکمیت حماس در غزه و کاهش قدرت و نفوذ تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری حمایت می‌کرد.

اطلاعات کمتری در مورد سهم امان در این شکست وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که از ضعف شناخته‌شده نداشتن قوه تحلیل و دید کلی که عمدتاً ناشی از تعداد زیاد تحلیل‌گران و یکپارچگی ناکافی آن‌ها است، رنج می‌برد. بدیهی است که آموزش‌های حماس برای تصرف شهرک‌های اسرائیلی توسط پهپادهای اسرائیلی و سایر وسایل جمع‌آوری اطلاعات به خوبی مشاهده شده است.

با این وجود، تحلیلگران امان نتوانستند معنای واقعی آن‌ها را تشخیص داده و در عوض، آن‌ها را به عنوان تمرین‌های روتین حماس تفسیر کردند. بر اساس برخی گزارش‌ها، حماس توانست ابزار SIGINT اسرائیل را با صحبت در تماس‌های تحت نظارت واحد ۸۲۰۰ و احتمالاً واحد ۸۱ و SIGINT شین بت در مورد اجتناب از یک جنگ جدید گمراه کرده و فریب بدهد.

آخرین خط دفاعی و سد ۴۰ مایلی مرزی یک حس اعتمادبه‌نفس کاذب را برای اسرائیلی‌ها ایجاد کرد. هنگامی که ارتش اسرائیل این پروژه ۱.۱ میلیارد دلاری را پس از تکمیل آن در دسامبر ۲۰۲۱ رونمایی کرد، این تصور ایجاد شد که هیچ نیرویی نمی‌تواند از آن عبور کند. عنصر اصلی آن یک مانع بزرگ زیرزمینی ضدتونل بود که به گفته ارتش اسرائیل، سیمان کافی برای «ساخت جاده‌ای از غزه به بلغارستان» را داشت. این بخش زیرزمینی در ۷ اکتبر ثابت کرد که مؤثر است.

علاوه بر سیمان زیرزمینی، برنامه‌ریزان پروژه خط دفاعی اسرائیل برای تأمین حفاظت سایبری مؤثر سیستم جمع‌آوری الکترونیکی حصار نیز تلاش کردند. اما آن‌ها سناریویی را در نظر نگرفتند که در آن حماس از مواد منفجره برای شکستن و پهپادها برای انداختن مواد منفجره بر روی پست‌های رصد مجهز استفاده کند.

پهپادها حدود ۱۰۰ برج که از راه دور کار می‌کردند را نیز منهدم کردند. با در نظرگرفتن کلیپ‌های جنگی فراوان از اوکراین که نشان می‌دهد چگونه اوکراینی‌ها از هواپیماهای بدون سرنشین برای پرتاب نارنجک بر روی تانک‌ها و سربازان روسی استفاده کرده‌اند، به سختی می‌توان این نادیده‌انگاری اسرائیل را درک کرد.

ارتش اسرائیل همچنین از سه بالون نظارتی بزرگ به عنوان سکوی خط دوم برای نظارت بر بخش‌های جنوبی، مرکزی و شمالی غزه استفاده کرد. در هفته‌های قبل از حمله، سه بالن به دلیل شرایط نامناسب آب‌وهوایی از خدمت خارج شدند، اما ارتش از بازگرداندن آن‌ها کوتاهی کرد.

اگرچه اطلاعات هشداردهنده با کیفیت ناکافی دلیل اصلی آرامش اسرائیل بود، اما نباید نقش فقدان «خطور احتمال» را نادیده گرفت که در گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر ایالات متحده دیده می‌شود. بدیهی است که با توجه به توانایی‌های حماس و نزدیکی شهرک‌های اسرائیلی به مرز، این سناریویی غیرقابل‌تصور مانند حمله ۱۱ سپتامبر القاعده با هواپیماهای ربوده‌شده نبود. از این نظر، فقدان خطور احتمال به شکست دستگاه اطلاعاتی اسرائیل کمک کرد، و جمع‌آوری ناکافی اطلاعات این باور را تقویت کرد که حمله همه‌جانبه حماس بسیار بعید است و بنابراین، به یک نمونه کلاسیک از شکست سیستمی منجر شد.

تعهدی دست‌نیافتنی

با توجه به وسعت عملیات حماس، کابینه اسرائیل اسرائیلی‌ها ادعا کرده‌اند که مصمم هستند به چیزی کمتر از ریشه‌کنی کامل قدرت نظامی و مدنی حماس رضایت ندهند. همچنین، در داخل و خارج از کابینه اسرائیل همه قبول دارند که تعهد به نابودی کامل حماس به عنوان یک سازمان، بی‌سابقه بوده و همانطور که ایهود باراک، نخست‌وزیر سابق اسرائیل و دیگران اشاره کردند، احتمالاً دست‌نیافتنی است.

چنین تعهدی مخاطرات فوق‌العاده‌ای به همراه دارد. تا لحظه نگارش این مقاله، اسرائیل تنها در امتداد مرز ۴۰ مایلی که غزه را از اسرائیل جدا می‌کند، مشغول درگیری است. اما اسرائیل همچنین با یک مرز دوطرفه در شمال روبرو است که حدود ۸۰ مایل با حزب‌الله در امتداد مرز لبنان و بیش از ۴۰ مایل در امتداد بلندی‌های جولان با سوریه است. در حال حاضر، مرز شمالی مثل آتش زیر خاکستر است و می‌تواند خیلی سریع به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل شود.

همانطور که وزیر دفاع اسرائیل در ۱۸ اکتبر اعلام کرد، حزب‌الله ۱۰ برابر قویتر از حماس است. حزب‌الله می‌گوید که فرماندهی ۱۰۰ هزار نیرو را بر عهده داشته و ده‌ها هزار موشک و راکت در اختیار دارد که برخی از آن‌ها بسیار دقیق هستند و می‌توانند کل خاک سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار دهند و به شهرهای بزرگ و تأسیسات نظامی اسرائیل آسیب جدی وارد کنند. شبح ایران، حامی حزب‌الله نیز وجود دارد. در ۱۴ اکتبر، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در حین بازدید از بیروت به اسرائیل هشدار داد که بمباران غزه را متوقف کند وگرنه با «زلزله‌ای بزرگ» مواجه خواهد شد.

هیچ‌کس نمی‌داند که آیا حزب‌الله و احتمالاً ایران در طول حمله طولانی و ویرانگر اسرائیل علیه حماس در گوشه‌ای کنار خواهند ماند یا خیر. در عین حال، سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل که از ناکامی خود در شناسایی حمله آینده حماس شوکه شده‌اند، اکنون نسبت به هر سیگنالی از یک تهدید مشابه حساس هستند که منجر به یک سری هشدارهای نادرست در روزهای اخیر شده است.

جنگی که منطقه تاکنون به خود ندیده

همانطور که در خاطرات عبری سرلشکر موتا گور، رئیس فرماندهی شمال پس از جنگ شرح داده شد، رویکرد دستگاه‌های اطلاعاتی در سال ۱۹۷۳ نیز از همین قبیل بود؛ زمانی که آن‌ها چندین‌بار زنگ خطر حمله قریب‌الوقوع مصر یا سوریه را به صدا درآوردند. با این حال، یک چیز واضح است: تشدید تنش همه‌جانبه عمدی یا غیرعمدی بین اسرائیل و حزب‌الله (با ایران یا بدون آن) می‌تواند جنگی را آغاز کند که منطقه تا به حال ندیده است.

این ریسک مهم و مبهمی است که اهمیت آمریکا در معادله فعلی را برجسته می‌کند. این یک یادآوری است: پنجاه سال پیش و در دومین و بدترین روز جنگ سال ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، موشه دایان، وزیر دفاع وقت اسرائیل از نخست‌وزیر گلدا مایر خواست تا آمادگی تسلیحات هسته‌ای اسرائیل را برای نمایش‌دادن آن‌ها آغاز کند. همچنین توسط برخی ادعا شده که تصمیم ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در ۱۲ اکتبر ۱۹۷۳ برای سفر فوری به اسرائیل ناشی از هشدار هسته‌ای اسرائیل بود.

جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده ماهیت بی‌سابقه این وضعیت را تشخیص داد و بلافاصله به ناوگروه تهاجمی آمریکایی جرالد آر فورد دستور داد تا به سمت سواحل سرزمین‌های اشغالی حرکت کرده و در عین حال، انتقال تجهیزات نظامی به اسرائیل را نیز آغاز کرد. در حال حاضر، دومین ناوگروه ضربتی هواپیمابر یواس‌اس آیزنهاور در مسیر خود به سمت شرق مدیترانه است.

واکنش بی‌سابقه و نگرانی استراتژیک

در هیچ یک از جنگ‌های گذشته اسرائیل، دولت ایالات متحده به اندازه این هفته قاطعانه و سریع عمل نکرده است. حمایت بایدن از اسرائیل بی‌سابقه بوده و ترکیبی منحصر به فرد از ارزش‌ها و منافع، احساسات و الزامات استراتژیک است. از جنبه راهبردی نیز هدف کاملاً مشهود است: بازدارندگی علیه حزب‌الله و ایران.

اما ممکن است یک نگرانی استراتژیک دیگر نیز وجود داشته باشد. اگرچه واشنگتن به ندرت به آن اشاره می‌کند، اسرائیل رژیمی دارای سلاح هسته‌ای است، اما هرگز رسماً وجود چنین قابلیتی را تأیید نکرده است. برای بیش از نیم‌قرن، اسرائیل یک موقعیت هسته‌ای منحصر به فرد و غیرشفاف ایجاد و حفظ کرده است و عملاً یک انحصار هسته‌ای منطقه‌ای را با هدف بازدارندگی تهدیدات وجودی ایجاد کرده است. همه رهبران گذشته اسرائیل این دارایی استراتژیک را کلیدی می‌دانستند و از زمان نیکسون، ایالات متحده به طور ضمنی وضعیت هسته‌ای منحصر به فرد اسرائیل را تا زمانی که به شیوه‌ای مسئولانه پرورش داده شود، پذیرفته است. با این حال، طی ۱۰ ماه گذشته، نتانیاهو با این میراث با بی‌اعتنایی و حتی بی‌مسئولیتی برخورد کرده است. او دیوید امسالم، سیاستمداری بی‌صلاحیت را به عنوان وزیر مسئول کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل منصوب کرد.

در زمانی که اسرائیل در حال جنگ با حماس است، این خطر واقعی وجود دارد که حزب‌الله ده‌ها هزار موشک را به سمت شهرهای اسرائیل شلیک کند. این اتفاق می‌تواند شرایطی ایجاد کند که در آن وزرای بی‌پروا و بی‌تجربه در واکنش‌های خود دچار خطا شوند. چند روز پیش، یکی از قانون‌گذاران راست‌گرای حزب لیکود اسرائیل علناً از دولت خواست تا از «همه چیز در زرادخانه خود» از جمله تسلیحات هسته‌ای علیه حماس استفاده کند.

در چنین لحظه‌ای نمی‌توان جایگاه انحصاری هسته‌ای اسرائیل در منطقه را فراموش کرد. شاید بیش از رهبران گذشته آمریکا، بایدن (به دلیل جنگ اوکراین) به اهمیت و شکنندگی تابوی جهانی هسته‌ای واقف است. یکی دیگر از دلایل ضمنی دخالت بی‌سابقه بایدن از جمله استقرار نیروی دریایی و بازدیدش از اسرائیل در ۱۸ اکتبر این است که مطمئن شود این تابو شکسته نمی‌شود.