هشدار درباره بزرگترين موتور اضمحلال حكومتها
فرشاد مومني، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به آراي آلبرت هرشمن، انديشمند سياسي قرن بيستم، اظهار كرد: هرشمن ميگويد چاپلوسان هميشه بزرگترين نيروي محركه اضمحلال حكومتها بودهاند. چون اينها با آن رويه فريبكارانه، راه اصلاح را ميبندند. هرشمن با شواهد و استدلالهاي بينظير يا كمنظير نشان ميدهد كساني كه منتقد هستند و اخلاق و منش و علم انتقاد را هم دارند، نجاتبخش جامعه هستند و بار توسعه توسط آنها حمل ميشود.
فرشاد مومني، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به آراي آلبرت هرشمن، انديشمند سياسي قرن بيستم، اظهار كرد: هرشمن ميگويد چاپلوسان هميشه بزرگترين نيروي محركه اضمحلال حكومتها بودهاند. چون اينها با آن رويه فريبكارانه، راه اصلاح را ميبندند. هرشمن با شواهد و استدلالهاي بينظير يا كمنظير نشان ميدهد كساني كه منتقد هستند و اخلاق و منش و علم انتقاد را هم دارند، نجاتبخش جامعه هستند و بار توسعه توسط آنها حمل ميشود. او در بخش ديگري از اظهارات خود تصريح كرد: صميمانه و مشفقانه عرض ميكنم كه رويه دامن زدن به ستيز، حذف و انسجامزدايي اجتماعي شيوههاي شيطاني، قاروني و فرعوني است و اصلا نسبتي با ملاحظههاي انساني و اسلامي ندارد؛ با هيچ يك از اديان سازگاري ندارد. وي افزود: چطور ميشود كه شما ميدانيد بايد يهوديها و صهيونيستها را از هم تفكيك كنيد اما متوجه نميشويد كه به بهانه كوچكي، شايستهترين، پاكدامنترين و بيتوقعترينها را حذف ميكنند و بعد شگفتزده ميشود كه چرا هر قدر به سمت بستن بيشتر فرصتهاي انتخاب ميرويم، هم بر گستره و عمق فساد و هم بر گستره و عمق نابرابريهاي ناموجه افزوده ميشود. شما داريد اينها را به چشم ميبينيد و چندين بار هم تجربه كردهايد ولي متأسفانه گويي بنا بر اين است كه چنين باشد. به گزارش جماران، مومني در نشست موسسه مطالعات دين و اقتصاد براي معرفي كتاب «قرآن و جامعه» نوشته فرامرز رفيعپور، گفت: به نظر من اين كتاب بايد بسيار قدر دانسته شود و قدر دانستن كتاب مثل قدر دانستنهاي ظاهرسازانه اصحاب قدرت نيست كه تملق و چاپلوسي و تعريف و تمجيدهاي بيضابطه كنند. قدر دانستن به معناي نقد خيلي جدي اين اثر هم هست و يك منتقد عالم به همان اندازه كه روي نقاط مثبت تأكيد ميكند، روي پيشنهادهاي اصلاحي و تكميلي هم ميتواند تمركز داشته باشد. عضو هيات علمي دانشگاه طباطبايي افزود: من اين كتاب را خيلي گرامي ميدارم و يك نقطه عطف در انديشه علوم انساني و اجتماعي ايران به شمار ميآورم. چون در انديشه توسعه گفته ميشود كه براي حركت به سمت وضعيت ايدهآل به سه گروه شناخت نياز داريم؛ شناخت واقعيتهاي موجود، شناخت وضعيت مطلوب و شناخت سازوكارهاي برونرفت از شرايط موجود و حركت به سمت وضع مطلوب. مطالعههاي پرشماري در رمزگشايي از چرايي تداوم توسعهنيافتگي در ايران شده كه حياتيترين خلأ معرفتي ايرانيان به خصوص در دوران جديد را بحران در صورتبندي عالمانه و روشمند وضعيت مطلوب تلقي كرده است.
بحث درباره وضعيت مطلوب هميشه پر هزينه بوده
وي تأكيد كرد: از منظر اقتصاد سياسي گفته ميشود كه بحث جدي راجع به وضعيت مطلوب در ايران هميشه پر هزينه بوده؛ چون امكان مقايسه با واقعيتهاي موجود را فراهم ميكند و هميشه تاريخ ايران نقد واقعيتهاي موجود يا حتي اظهار واقعيتهاي موجود به غايت پرهزينه بوده است. بعضي از تاريخشناسان مطرح كشور، جامعه ايران را اين طور توصيف كردهاند كه ميگويند در زمان حال هيچ نكته منفي نميشود راجع به اوضاع و احوال زمانه مطرح كرد و مقطعي كه ميگذرد، راجع به همان دوره هيچ نكته مثبتي نميشود به ميان آورد. مومني ادامه داد: در جامعهشناسي توسعه ميگويند هزينه بالاي توصيف و تحليل واقعيت موجود يكي از مشخصههاي جامعههاي همه يا هيچ است. جامعههايي كه در يك ناپايداري ذاتي و سيستمي به سر ميبرند. چون وقتي كه هزينه فرصت انتقاد عالمانه بالا باشد، جراحتها ميل به عفونت پيدا ميكند و جامعه را در مسير غير قابل بازگشت قرار ميدهد. وي اظهار كرد: سالهايي كه در كنار استاد فقيد ميرمصطفي عالينسب و به رياست آقاي مهندس ميرحسين موسوي در نخستوزيري حضور داشتم، با نشرياتي كه ايرانيان فرار كرده از ايران بعد از سقوط پهلوي منتشر ميكردند و مصاحبههايي كه با مقامات كليدي دوره قبل داشتند، مرتب تماس داشتيم و آن موقع تعبير من اين بود كه «اينها دارند زمين را گاز ميگيرند». يعني چقدر احمق بودند كه به جاي مواجهه خردورزانه و پذيرفتن انتقادها، از طريق ايجاد محدوديتهاي غيرعادي، براي آنها كسب محبوبيت و مظلوميت ميكردند.
فكر ميكنند
چاپلوسها خيرخواه آنها هستند
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي تأكيد كرد: چقدر جاي دريغ و تأسف است كه آدم ببيند با وجود همه آن تجربهها و همه هزينههايي كه جامعه ما پرداخته، بعضيها همچنان با ژست خيرخواهي و مصلحتانديشي بر همان طبل كوتاهنگرانه، ظالمانه و غير عالمانه ميكوبند. دريغ و تأسف بيشتري همراه دارد وقتي كه ببينيم اصحاب قدرت هم اينها را بيشتر ميپسندند. يعني فكر ميكنند كه چاپلوسها خيرخواه آنها هستند. وي ادامه داد: هرشمن ميگويد اين گروه از وفاداران هميشه بزرگترين نيروي محركه اضمحلال حكومتها بودهاند. چون اينها با آن رويه فريبكارانه، راه اصلاح را ميبندند. هرشمن با شواهد و استدلالهاي بينظير يا كمنظير نشان ميدهد كساني كه منتقد هستند و اخلاق و منش و علم انتقاد را هم دارند، نجاتبخش جامعه هستند و بار توسعه توسط آنها حمل ميشود. مومني يادآور شد: مساله بسيار حياتي و مهم اين است كه عليرغم تنوع اقليمي، قومي، نژادي و مذهبي خارقالعاده و پرشماري كه در ايران وجود دارد، ايرانيها در طول تاريخ بر سر نامطلوبي وضعيت زود به جمعبندي ميرسند و براي بر هم ريختن نظم موجود با هم يكي ميشوند. به محض اينكه نظم موجود را به هم ريختند چون هيچ فكري راجع به نظم مطلوب نكردهاند، بر سر جايگزين نظم بر هم ريخته درگير ميشوند؛ خشونتورزي، حذف و تخريب آنقدر رونق ميگيرد و دوام دارد تا از ميان گروه براندازان يكي بتواند ديگران را حذف يا از توانايي ساقط كند و بر اريكه قدرت بنشيند. وقتي هم به اريكه قدرت مينشيند، كاري ميكند كه همه كساني كه تلاش كرده بودند نظم قبلي بر هم بريزد، به نظم قبلي هزار رحمت ميگويند.
تكرار حوادث، چرا به يك يادگيري جمعي منجر نميشود؟
وي اظهار داشت: سوال اينجا است كه آنچه كه در 400 سال گذشته بيش از 100 بار در ابعاد مختلف تكرار شده، چرا به يك يادگيري جمعي منجر نميشود؟ در ادبيات توسعه ميگويند انگليسيها در انقلاب شكوهمند 1688 به اين نتيجه رسيدند كه كشتن پادشاه اوضاع را بدتر ميكند و شرايطي را ايجاد كردند كه همواره حكومت تضمين كافي بدهد كه نهادهاي مدني تخصصي قدرتمند بتوانند «نظارت بر قدرت» را اعمال كنند. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي تأكيد كرد: من ميگويم اگر مردم هم اين كار را نكردند، حكومت باشعور بايد اين كار را بكند. حكومت باشعور بايد بفهمند كساني كه تملق و چاپلوسي ميكنند دارند گورش را ميكنند و كساني كه نقد ميكنند، كاركرد كليدي نقدشان اين است كه اين مناسبات قدرت بقا داشته باشد. چقدر بايد يك ساختار قدرتي احمق باشد كه كساني كه مايه بقايش ميشوند را تنبيه و كساني كه گورش را ميكنند، تشويق كند؟
وي افزود: به نظر من اينكه اين يادگيري به لحاظ تاريخي در ايران پديد نيامده، يك معضل جمعي خيلي راهبردي است. ما الآن پرشمار نظريهپرداز و متفكر بزرگ توسعه داريم كه از تعبير توسعه به مثابه «يادگيري جمعي» بهره ميبرند. آنجا بحثشان اين است كه انسانها چه در هويتهاي فردي و چه در هويتهاي جمعي به خاطر نقص اطلاعات و توزيع نامتقارن اطلاعات و بقيه ماجراها، دايما در معرض خطا هستند، اما كساني كه از خطاها ياد ميگيرند، اندك هستند و به همين خاطر است كه جوامع موفق هميشه در اقليت بودهاند. مومني اظهار كرد: افزايش قيمت نفت در سالهاي پاياني حكومت پهلوي يك فرصت استثنايي تاريخي پديدار كرد، ولي چون ظرفيتهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي آن زمان استفاده خردورزانه از آن فرصت را فراهم نميكرد، باعث سقوط رژيم پهلوي شد. از سوي ديگر شايد بعضيها به خاطر ملاحظات سياستزده ميخواهند شاهكار بينظير مردم ايران در دوره جنگ را كم بها كنند، واقعيت اين است كه در تاريخ ايران كمترين موقعيتي وجود داشته كه آن همه قدرتهاي بزرگ و كوچك جهان عليه ملت ايران با هم متحد شوند و ملت ايران بتواند اينقدر شرافتمندانه و آبرومندانه و افتخارآميز از عهده آن تهديد بربيايد.
از سناريوهاي مهار ايران رمزگشايي كنيد
وي يادآور شد: جهش قيمت نفت در دوره بعد از انقلاب هم پديدار شد و افتضاحاتي كه اتفاق افتاد به هيچ وجه كمتر از تجربه حكومت پهلوي نبود. يعني ما همچنان اين ضعف را داريم و من فكر ميكنم خيلي باعث تأسف است، جامعه علمي ما اينها را گوشزد ميكند، ولي كساني كه بايد بفهمند قادر نيستند يا مايل نيستند بفهمند. رمزگشايي كنيد از اينكه چرا همه سناريوهايي كه امريكاييها و متحدان آنها تحت عنوان «مهار ايران» صورتبندي كردهاند، نشان ميدهد كه گويي آنها بهتر از حاكمان ما اين جامعه را شناختهاند؟ چون دائما استراتژي «فروپاشي از درون» را اعلام ميكنند. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي تصريح كرد: آنها ميفهمند كه مثلا اگر ايران در معرض تهاجم خارجي قرار بگيرد، حداقل به قاعده تجربه جنگ تحميلي، ميبينند كه ما چه طوري اختلافها را كنار ميگذاريم و براي دفاع از تماميت ارضي و استقلال ملي، ظرفيتها را آزاد ميكنيم. چرا حكومتگران ما تلاش نميكنند اين را بفهمند؟ من از اين زاويه آقاي دكتر رفيعپور را نمونه يكي از مظلومترين انديشهورزان علوم انساني و اجتماعي معاصر ميدانم.
فساد «ام الامراض» است
وي فساد را امالامراض دانست و افزود: اگر مملكت ما آن طوري بود كه سطوحي از خرد براي قدرشناسي از اهل انديشه وجود داشت، درست زماني كه هر وقت يك سازمان بينالمللي گزارشي منتشر و از عملكرد احمدينژاد تعريف ميكرد، او ميگفت ما چقدر كولاك كردهايم كه سازمانهاي بينالمللي هم از ما تمجيد ميكنند و هر وقت شواهدي از خرابكاريهاي او منتشر ميكردند همه آنها را به صهيونيسم و امپرياليسم منتسب ميكرد، آقاي دكتر رفيعپور در آن شرايط كتاب «سرطان اجتماعي فساد» را منتشر كرد و در آن كتاب نشان داده كه سازمانهاي بينالمللي كمگويي كردهاند و گستره و عمق فسادي كه ايران با آن درگير هست، خيلي نگرانكنندهتر است. اما به آن توجه نشد. مومني گفت: اين ادب بايد در جامعه علمي و به ويژه جامعه سياسي ما خيلي رشد كند كه اگر كسي نقد ميكند، يعني آن اثر را ارزشمند ميدانسته است. متأسفانه فضاي استبداد زده، سياستزده و ايدئولوژي زده بساطي بر پا كرده كه انگار كسي كه نقد ميكند، دارد حرفهاي ركيك ميزند، در حالي كه يك افق اصلي و محوري نقد، افق اصلاحي آن است؛ راه را براي اصلاح و ارتقا باز ميكند. به همين خاطر در ادبيات ديني ما از اين تعبير استفاده شده كه «رحمت خدا بر آن كس كه عيوب من را به من اهدا كند.»
بد دفاع كردن از دين بسيار بدتر
از حمله به دين است
وي تأكيد كرد: يعني از نظر ادبيات ديني هم نقد يك هديه است و چقدر تلخ ميشود كه كساني ادعاي حكومت ديني كنند ولي روي سنتهاي جاهلي يا استبدادي پافشاريهاي غيرعادي داشته باشند كه در آن نقد به معناي تضعيف و تشويش در نظر گرفته ميشود. دكتر شريعتي اين هشدار را داده كه بد دفاع كردن از دين بسيار بدتر از حمله به دين است و چقدر جاي دريغ و تأسف است كه ما روزمره مظاهر پرشماري از بد دفاع كردن از دين را ميبينيم. متأسفانه حكومتگران كاري كردهاند كه بعضي وقتها متدينان از ابراز تدين خجالت ميكشند و ما بايد اينها را از هم تفكيك كنيم؛ اينكه الان بعضيها خجالت ميكشند به معناي اين نيست كه از اعتقادات ديني خارج شدهاند؛ ميخواهند مرزبندي كنند بين چيزهايي كه با گوهر دين مربوط است و چيزهايي كه مربوط نيست.
قيمت تمام شده پول
در ايران 5 تا 10 برابر ميانگين جهاني
عضو هيات علمي دانشگاه طباطبايي اظهار داشت: قيمت تمام شده پول براي توليدكنندههاي ايران طي ربع قرن گذشته بين پنج تا 10 برابر ميانگين جهاني بوده، حالا شما روي ظواهر ديني پافشاري ولي به آن عنصر گوهري پشت كنيد. مردم با مناسبات ربوي مرزبندي ميكنند و قشنگ اينها را از همديگر جدا ميكنند. وي تأكيد كرد: در مشخصههاي كليدي نظم اجتماعي مطلوب در ايران، هميشه تاريخ «عدالت اجتماعي» ستون فقرات جامعه را تشكيل ميداده است. چطور ميشود، حكومت ما مثلا يك نظام مالياتستاني تعريف كند كه در آن از مزد و حقوق بگيران تا سقف ممكن ماليات گرفته شود ولي از گرفتن ماليات بر ثروتهاي شبهقاروني كه وجود دارد، اينقدر استنكاف و طفره روي مشاهده كنيم؟ همه اينها با ما حرف ميزند.
ويژگي مشترك تمام برنامههاي توسعه قبل و بعد از انقلاب
مومني گفت: ويژگي مشترك تمام برنامههاي توسعه قبل و بعد از انقلاب اين است كه به صورت روشمند دركي از توسعه در اسناد پشتيبان ارايه نشده است. وقتي تكليفتان با توسعه را روشن نميكنيد، يعني داريد برنامهريزي ميكنيد براي رسيدن به چيزي كه نميدانيد چيست. مثلا در پخت و پزهايي كه دولت و مجلس به نام برنامه هفتم كردهاند، ميبينيد كه اين مشكل همچنان به قوت خودش باقي است. وي تصريح كرد: در اين سند كه اسمش برنامه توسعه است، فرض كرده تو ميتواني به اين روند گسترش و تعميق فساد در ايران بياعتنا باشي و تصور داشته باشي كه بشود كارنامهاي در اين شرايط رقم زد. همچنين در اين سند كوچكترين اعتنايي به روندهاي شكنندگيآور نابرابريهاي ناموجه و بيعدالتيهاي همهجانبه مشاهده نميكنيد. در غياب انديشه عالمانه و روشمند راجع به وضعيت مطلوب، چطور هرج و مرج را به نام برنامه توسعه به ايران تحميل ميكند؟ پرسش كليدي اين است كه چند ده بار بايد اين مسائل تجربه و تكرار شود كه شما بتوانيد تصور كنيد الان كجا هستيم و ميخواهيم به كجا برسيم؟
بدون «عدالت سياسي» توسعه محال است
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي يادآور شد: واقعا اينها خيلي غمانگيز است و غمانگيزياش هم به اين است كه در شرايط كنوني ذخيره دانايي موجود ايران در اين زمينهها كفايت ميكند. اگر ميخواهيد به كارشناسان داخلي هم اعتنا نكنيد، لااقل آثار درخشان متفكران توسعه كه به فارسي ترجمه شده را ببينيد. در تمام آنها ميگويند «عدالت اجتماعي» ستون فقرات امكانپذيري توسعه است و بعد ميگويند در عناصر كليدي شكلگيري عدالت اجتماعي «توزيع عادلانه قدرت» حرف اول را ميزند. يعني اگر «عدالت سياسي» وجود نداشته باشد، محال است توسعه اتفاق بيفتد. وي تأكيد كرد: اگر به ذخيره دانايي بشر توجه نميكنيد، به كارنامه احمدينژاد و كارنامه دو، سه ساله اخير نگاه كنيد كه شما فكر كردهايد كه از طريق حذف تحت عنوان رد صلاحيت ميتوانيد پيش برويد. مثلا يكي از كساني كه ردصلاحيت كردهاند يكي از برجستهترين متخصصان طب در ايران است و اين آدم يكي از فداكارترين سربازان ايران در دوره جنگ بوده و در كل سلوك اقتصادي و اجتماعي بعد از جنگ هم جزو پاكدامنترين، دلسوزترين، بيتوقعترين و سادهزيستترين افرادي است كه در اين مملكت وجود داشته است.
تعريف شما از صلاحيت چيست؟
مومني ادامه داد: اگر شما براي چنين آدمي صلاحيت قائل نيستيد، در صورت امكان بگوييد تعريف شما از صلاحيت چيست؟ من واقعا صميمانه و مشفقانه عرض ميكنم كه رويه دامن زدن به ستيز، حذف و انسجامزدايي اجتماعي شيوههاي شيطاني، قاروني و فرعوني است و اصلا نسبتي با ملاحظههاي انساني و اسلامي ندارد؛ با هيچ يك از اديان سازگاري ندارد. وي گفت: چطور ميشود كه شما ميدانيد بايد يهوديها و صهيونيستها را از هم تفكيك كنيد اما متوجه نميشويد كه به بهانه كوچكي، شايستهترين، پاكدامنترين و بيتوقعترينها را حذف ميكنند و بعد شگفتزده ميشود كه چرا هر قدر به سمت بستن بيشتر فرصتهاي انتخاب ميرويم، هم بر گستره و عمق فساد و هم بر گستره و عمق نابرابريهاي ناموجه افزوده ميشود. شما داريد اينها را به چشم ميبينيد و چندين بار هم تجربه كردهايد ولي متأسفانه گويي بنا بر اين است كه چنين باشد. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي در پايان اظهار داشت: «Resilience» را اينجا «تابآوري» يا «مقاومتي» معادلسازي كردهاند؛ در حالي كه عنصر گوهري «Resilience» اين است كه تو با اجازه دسترسي باز شهروندان به سازمانيابي سياسي، اقتصادي و اجتماعي قدرت انعطاف جامعه را بالا ببريد. يعني انسجام اجتماعي از دل سازمانيابي سياسي، اقتصادي و اجتماعي مردم امكانپذير ميشود.