فرصتهاي از دست رفته اقتصاد ايران
طي روزهاي اخير يك بار ديگر اخبار مرتبط با صنايع انرژي ايران در فضاي عمومي كشور بازتاب داشته است. مشكلاتي كه در درياي سرخ در خصوص نقل و انتقالات نفتي رخ ميدهد، برخي اخبار در خصوص احتمال تغيير قيمت حاملهاي انرژي، در كنار بحث تحريمها و... تحليل چشمانداز بازار نفت را براي اقتصاد ايران به امري ضروري بدل ساخته است.
طي روزهاي اخير يك بار ديگر اخبار مرتبط با صنايع انرژي ايران در فضاي عمومي كشور بازتاب داشته است. مشكلاتي كه در درياي سرخ در خصوص نقل و انتقالات نفتي رخ ميدهد، برخي اخبار در خصوص احتمال تغيير قيمت حاملهاي انرژي، در كنار بحث تحريمها و... تحليل چشمانداز بازار نفت را براي اقتصاد ايران به امري ضروري بدل ساخته است. اما فارغ از اين رخدادها، لازم است موضوع استهلاك صنايع نفتي ايران و ضرورت بهروزآوري و سرمايهگذاري در صنعت نفت ايران مورد واكاوي جدي قرار بگيرد. اخيرا فريدون بركشلي، مدير گروه مطالعات انرژي وين، در گفتوگو با يكي از رسانهها تحليلي درباره چشمانداز بازار نفت ايران ارائه كرده كه به بهانه آن ميتوان نوري به ابعاد پنهان اين ضرورتها تاباند.
بر اين اساس صنعت نفت ايران تا پايان همين دهه ميلادي (تا پايان 2030) در حد ۱۷۰ تا ۱۸۰ ميليارد دلار سرمايهگذاري در اين حوزه نياز دارد. بايد توجه داشت اين حداقل سرمايهگذاري مورد نياز است كه براي بهروزآوري اين صنعت ميتوان متصور شد، چرا كه متوليان وزارت نفت اعداد و ارقام بيشتري را به عنوان نياز سرمايهگذاري در صنايع نفت و گاز اعلام كردهاند. موضوع ديگري كه لازم است به آن توجه شود، آن است كه ايران در صنعت گاز خود هم اشتباهات راهبردي را انجام داده است. به اعتقاد بسياري از تحليلگران «منابع گازيمان را با لولهكشيهاي گسترده هدر داديم.» اين روند باعث شد تا بخش قابل توجهي از ظرفيتهاي انرژي گازي ايران در داخل اتلاف شود.
اين موضوع زماني اهميت بيشتري پيدا ميكند كه بدانيم، الگوي مصرف انرژي در ايران بسيار نامتوازن بوده و بخش قابل توجهي از منابع انرژي ايران هدر ميروند. چالش مهم بعدي در حوزه انرژي آن است كه ما در ايران«اسير تبليغات خودمان درمورد ظرفيت بيپايان پارس جنوبي شديم.»
اين فضاسازيهاي اشتباه باعث شد تا متوجه ساير ظرفيتهايي كه در حوزه انرژي وجود دارد و ميتوان از آن استفاده كرد، نشويم. ضمن اينكه در ميان مدت به دليل عدم سرمايهگذاري مناسب و بهروزآوري، پارس جنوبي هم با افت فشار و ساير مشكلات بنيادين مواجه شده است.اما راهكار عبور از اين چالشها چيست و چگونه ميتوان از آن بهره برد؟ آيا ميتوان زمينه جذب سرمايههاي لازم براي بهروزآوري صنايع نفت و گاز و... ايران را فراهم ساخت؟ تحريمها چه چالشهايي را در مسير اقتصاد و سرمايهگذاري ايران شكل داده است؟ متأسفانه با وجود تحريمهاي فرسايشي كه دامن اقتصاد ايران و صنعت نفت را دربر گرفته است:
1) چنين حجم گسترده سرمايهگذاري در صنعت نفت و گاز با وجود تحريمهاي گسترده امكانپذير نيست. در واقع تحريمها باعث شده تا شركتهاي خارجي و كارتلهاي بينالمللي وارد اقتصاد ايران نشده و پروژههاي مشترك همكاري استارت نخورد.
2) امكان جايگزيني درآمدهاي نفتي با ساير درآمدها، بهويژه درآمدهاي مالياتي، در آينده وجود ندارد. چرا كه ظرفيت توليدزايي و درآمدزايي اقتصاد ايران رو به ضعف و كاهش گذاشته و پايههاي مالياتي در آينده توان گسترش را ندارد.
كافي است نگاهي به نحوه مالياتستاني در بودجه 1403 نگاهي انداخته شود تا مشخص شود دولت همه امكانات مالياتي را حتي در افق آينده استفاده كرده است.
3) خروج نخبگان، يقهسفيدها، سرمايهگذاران و... به دليل مهاجرت ظرفيتهاي اقتصادي ايران را محدودتر ميكند. طي دوره تحريم سرمايههاي مستهلك شده جايگزين نشدهاند و اين روند مشكلاتي را براي اقتصاد ايران ايجاد كرده است. به گونهاي كه در حال حاضر نرخ استهلاك سرمايه در ايران به مراتب بيشتر از نرخ سرمايهگذاري است.
4) پيشبيني ميشود طي 10 سال آتي، انرژيهاي جايگزين نفت اقتصادي و مقرون بهصرفه خواهد شد. در همين راستا از دوره ترامپ توليد نفت امريكا افزايش يافته است تا بتواند در اين دوره استفاده بهينه از ذخاير نفتي خود داشته باشند و به همين دليل كشورهاي نفتي به دنبال توسعه اقتصادي و ايجاد درآمدهاي پايدار غيرنفتي هستند.
5) نكته قابل توجه اينكه ايران بالغ بر ۱۲۰۰ ميليارد درآمد نفتي از دوره قاجار تاكنون داشته است، ليكن نتوانسته در مسير توسعه اقتصادي از آن استفاده بهينه کند. به راستي آيا در آينده باز چنين فرصتهايي را به دست خواهيم آورد؟ پاسخ معقول و كارشناسي به اين پرسشها بخش قابل توجهي از بايدها و نبايدهاي اقتصادي در افق پيش رو را مشخص ميكند.