فرشاد مومني، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي تشريح كرد

درس‌هاي اقتصادي غزه براي ايران

۱۴۰۲/۱۰/۰۱ - ۲۲:۵۷:۵۱
کد خبر: ۳۰۳۱۵۰

فرشاد مومني، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به مراحل اقدامات ضد فلسطيني اسراييل طي 60 سال اخير و جايگزيني «تحريم» با «جنگ» اظهار كرد: «جنگ ادامه سياست است»، يعني جنگ به صورت خود به خودي اتفاق نمي‌افتد و تصميم سياسي است. عبارت دوم اين است كه «اقتصادمحور و غايت سياست است»

فرشاد مومني، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به مراحل اقدامات ضد فلسطيني اسراييل طي 60 سال اخير و جايگزيني «تحريم» با «جنگ» اظهار كرد: «جنگ ادامه سياست است»، يعني جنگ به صورت خود به خودي اتفاق نمي‌افتد و تصميم سياسي است. عبارت دوم اين است كه «اقتصادمحور و غايت سياست است». نكته سوم هم اين است كه مي‌گويند بنابراين «جنگ تداوم سياست اقتصادمحور است». مومني افزود: وقتي حماس حساب و كتابش را با فتح هم جدا كرد، اسراييل سركوب و تحريم را اضافه كردند و تمام اهالي غزه را از سراسر منطقه به خود غزه برگرداندند، اما حماس معيشت مردم غزه را جدي گرفتند. شما خوب مي‌فهميد كه اين چقدر براي حكومت ما درس دارد؛ كه متاسفانه راجع به همه‌چيز فكر مي‌كند الا معيشت مردم! به گزارش جماران، فرشاد مومني در نشست موسسه مطالعات دين و اقتصاد با عنوان «اقتصاد سياسي جنگ غزه»، گفت: نگاه به هر مساله‌اي كه خصلت انتزاعي داشته باشد، يك نگاه ابتر و بي‌كفايت است؛ و در اين انتزاع، به ويژه اگر به صورت افراطي روي وجوه تبليغاتي و شعاري تمركز شود و وجوه استدلالي، منطقي و شواهد در آن جايگاه بايسته‌اي نداشته باشد، ممكن است كه اثر معكوس بگذارد. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي افزود: نكته دوم اين است كه شما بدون آگاهي از وجه اقتصادي آنچه كه در خود غزه و روابط بين غزه با فتح و اسراييل مي‌گذرد و در روابطي كه بين اسراييلي‌ها و فلسطيني‌ها با كشورهاي منطقه مي‌گذرد، و بدون آگاهي از نسبت اين تحولات با آنچه كه در مقياس جهاني پخت و پز مي‌شود، نمي‌توانيد يك فهم عالمانه از مساله پيدا كنيد. رويكردهاي هيجاني دوام ندارد وي ادامه داد: نكته سومي كه به نظر من خيلي حائز اهميت و به خصوص براي ايران حاوي درس‌هاي خيلي بزرگ هست، اين است كه رويكردهاي هيجاني، شعاري و متكي به مرده‌باد و زنده‌باد، دوام ندارد. شما اين را از دريچه برخي واكنش‌ها در ماجراي غزه به وضوح ديديد كه هرچه سعي مي‌شد كه هيجان ايجاد شود، نسبت به تجربه‌هاي گذشته اين خيلي ناتوان‌تر و بي‌رمق‌تر بود. اينها درس‌هاي بسيار مهمي است كه ما بايد بتوانيم از آن براي بهتر ساختن جامعه خودمان استفاده كنيم؛ و همين طور تلاش براي موفق‌تر پيش بردن اهدافي كه اين نظم اجتماعي دارد. مومني تأكيد كرد: به نظر من نكته بعدي اين است كه از جنبه معرفتي، اين تجربه نشان داد كه حتي اگر پژوهشگرهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي بخواهند منحصرا از دريچه خودشان به اين مساله نگاه كنند، بدون تعامل با همديگر و يك نگاه بين رشته‌اي نمي‌توانند پيچيدگي‌هاي اين مساله را به درستي درك كنند. من فكر مي‌كنم كه اگر ما پيوند اين مسائل را با وجوه انديشه‌اي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي نبينيم، درك اقتصادي ما هم درك بسيار ناقصي خواهد بود.  وي اظهار داشت: در اين زمينه به نظر مي‌رسد براي يك كار جدي عميق در تراز دانشگاهي ما به سه گروه اسكوپ ديدن اين مساله نياز داريم. ما به يك مايكرو اسكوپ نياز داريم؛ كه به دل آن محيط برود و مساله را ببيند. به يك مكرو اسكوپ نياز داريم كه مساله را در كادر تعاملات منطقه‌اي ببيند؛ و به يك گلوبال اسكوپ نياز داريم براي اينكه بتواند جايگاه مساله را در نظام جهاني مورد توجه قرار بدهد. بدون توجه به هركدام از اينها ديد ما بسيار نقص پيدا مي‌كند. خود اين مساله مي‌تواند درك ما را از بايدها و نبايدهاي اقتصادي- اجتماعي خودمان هم ارتقاء بدهد. در واقع بايد هنر اصلي ما اين باشد كه بر فراز زنده‌بادها و مرده‌بادها نسبت خودمان را با اين شرايط تعيين كنيم.عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي با تأكيد بر اينكه بايد جايگاه اين مساله را در نظام جهاني ببينيم، گفت: اگر از آن دريچه نگاه كنيم، ماجراي اسراييل و فلسطين هم شبيه خيلي ماجراهاي ديگري است كه در تجربه تاريخي مشاهده كرده‌ايم. «منافع قدرتمندان و اهداف استيلاجويانه» كليد اصلي مفهومي اين ماجرا است. ما در ايران نمي‌توانيم راجع به مسائل‌مان به يك وفاق جمعي دست پيدا كنيم و اميدوارم حكومت گرامي از اين تجربه اين را بفهمد كه از طريق مرده‌باد و زنده‌باد گفتن، ديگر احساسي برانگيخته نمي‌شود. وي تأكيد كرد: ما بايد براي جامعه‌اي كه بالاي 90 درصد آن تحصيلكرده و جمعيت دانشگاه ديده آن حدود 20 ميليون نفر است، سبك مواجهه را تغيير بدهيم وگرنه خيلي هزينه خواهيم پرداخت. هزينه‌هاي حيثيتي و پرستيژي كه سر اين قضيه پرداخته شد، يك بخش كوچكي از ماجرا خواهد بود. مومني با اشاره به اينكه قضيه فلسطين از ابتدا تا امروز همان حكايت مستعمره‌سازي و چپاول است، گفت: به عنوان غايت نظام‌هاي سلطه، صورت‌بندي مساله از دريچه اقتصاد سياسي اين طوري مي‌شود. همه كساني كه در تاريخ انديشه انساني و اجتماعي كار كرده‌اند با سه عبارت آشنايي دارند. يكي اين است كه مي‌گويند «جنگ ادامه سياست است»، يعني جنگ به صورت خود به خودي اتفاق نمي‌افتد و تصميم سياسي است. عبارت دوم اين است كه «اقتصاد محور و غايت سياست است». نكته سوم هم اين است كه مي‌گويند بنابراين «جنگ تداوم سياست اقتصادمحور است». پس هر جايي كه ديديد جنگي وجود دارد، شما مي‌توانيد از اين دريچه نگاه كنيد. وي تأكيد كرد: وقتي كه از منظر نظام سلطه به اين پديده نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد كه اصل ماجراي اهتمام قدرتمندترها براي اعمال سلطه هميشه وجود داشته ولي اين وجود تحت تأثير طيف متنوعي از عوامل پويايي دارد. امريكا، انگليس، روسيه، ژاپن و چين از اين نظر هيچ فرقي با هم ندارند كه هر وقت جنگي راه مي‌انداختند، مسير تحقق اهداف اقتصادي آنها بود. تعبير گالبرايت اين است كه جنگ چند اشكال داشت؛ يكي اين بود كه بسيار پرهزينه و پرتلفات و دوم اينكه حالت ظالمانه‌اش خيلي عريان بود. بنابراين مسيري كه طي كرده‌اند رسيده به اينكه به جاي تحميل جنگ براي رسيدن به اهداف خودشان، سياست‌هاي خاص را اعمال كنند. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي يادآور شد: در ربع پاياني قرن بيستم مهم‌ترين ابزار سياستي كه اهداف سلطه‌گرها را در كشورهاي در حال توسعه عينيت بخشيده، برنامه تعديل ساختاري بوده است؛ آميزه‌اي از «آزادسازي»، «خصوصي‌سازي»، «حذف سوبسيدها»، «تضعيف ارزش پول ملي» و از اين قبيل، همه آنچه كه آنها مي‌خواستند را تأمين مي‌كرده است. از نظر من وقتي شما غايت برنامه تعديل ساختاري را مي‌بينيد كه ركود و تورم با همديگر فلاكت ايجاد مي‌كند و فلاكت هم ناپايداري سياسي- اجتماعي را پديد مي‌آورد، اگر به هر دليل برنامه تعديل ساختاري نتواند آن هدف‌ها را برآورده كند، به سراغ تحريم مي‌روند. وي ادامه داد: پس شكل‌ها فرق مي‌كند ولي غايت‌ها يكي است. مثلا كتاب ريچارد نفيو به نام «هنر تحريم‌ها» را با دقت بخوانيد؛ مي‌گويد اگر ما بتوانيم كاري كنيم كه حكومت ايران به سمت سياست‌هاي تورم‌زا و اشتغال‌زدا برود، همه هدف‌هاي ما محقق مي‌شود. البته وقتي ما از موضع خودمان آن كتاب را مي‌خوانيم، يك فرصت پيدا مي‌كنيم كه فهم خودمان را ارتقا  بدهيم. مثلا ما از دريچه اقتصادي كه به حكومت مي‌گوييم، به اشتغال اهميت بده و اين  بي‌غيرتي راجع به تحميل تورم‌هاي سنگين دو رقمي را بس كنيد. 

مومني تأكيد كرد: ثبات و امنيت بستري براي انباشت سرمايه‌هاي اجتماعي و مادي مي‌شود ولي وقتي كه شما كتاب «هنر تحريم‌ها» را مي‌خوانيد، زاويه‌هاي جديدي را به روي شما باز مي‌كند. شما به فهم آنها و فهماندنش به حكومت‌گران گرامي هم خيلي نياز داريد. مثلا در آن كتاب مي‌گويد هرچقدر سياست‌هاي تورمي سنگين‌تر باشد، احساس درد را تا پايين‌ترين لايه‌هاي اجتماعي جلو مي‌برد و احساس تنفر از حكومت را بيشتر مي‌كند. اين هم زاويه خيلي مهمي است كه سياست‌گذار بايد بفهمد. وي افزود: واقعا حرف‌هاي شرم‌آور از بعضي مسوولان اقتصادي كشور مي‌شنويم كه گويي بدن‌شان كرخت شده، ذهن‌شان عادت كرده و گويي تورم‌هاي سنگين، سرنوشت محتوم اين جامعه است. وقتي از آن دريچه هم آموزش ببينند، آن وقت حتما فرصتي فراهم مي‌شود كه بازنگري‌هاي جدي‌تري كنند.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي يادآور شد: در آن كتاب مي‌گويد براي جامعه‌اي كه اندازه جمعيت در سنين فعاليتش قابل اعتنا است، بيكاري رابطه مستقيم با ناپايدارسازي اجتماعي، فرهنگي و سياسي پيدا مي‌كند. بعضي‌ها فكر مي‌كنند اگر زور سركوب‌شان را بالا ببرند، مساله حل و فصل مي‌شود. ولي اينها حل و فصل‌هاي مقطعي و موضعي است. حكومت‌گران ما ايده فروپاشي از درون را خيلي بايد جدي بگيرند. براي جوان تحصيلكرده و بيكار، هزينه فرصت مشاركت فعال در اعتراضات و آشوب‌ها خيلي پايين مي‌آيد. يعني جواني كه شما آن را سرخورده مي‌كنيد، بعد از آن همه سرمايه‌گذاري كه جامعه و خانواده‌اش كرده‌اند، به تعبير عاميانه او ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد. وي تاكيد كرد: از اين زاويه كه نگاه كنيد، مي‌بينيد ماجراي تأسيس اسراييل از آغاز تا امروز يك پروژه سياسي بوده است  .يعني يك اراده جدي نظام سلطه براي اينكه يك ميخي را در يك منطقه بسيار حساس دنيا بكوبد و مساله بسيار مهم اين است كه خشونت و نظامي‌گري پا به پاي استثمار بوميان فلسطين، هميشه با همديگر در جريان بوده است. كتاب «تبار خيزش» با جزييات و به شكل خيلي عالي اين مسير را توضيح داده كه چه طوري اينها مثلا از اصطلاح «اشتغال غيررسمي» يا سياه استفاده مي‌كردند، براي اينكه كمترين دستمزد را بپردازند و هيچ كدام از حقوق انساني پذيرفته شده در مقابل نامه‌هاي بين‌المللي را هم زير بارش نروند. اين فرآيند سركوب و استثمار كارد را به استخوان فلسطيني‌ها رساند و در معرض واكنش‌هايي قرار داد و انتفاضه اول شكل گرفت. مومني اظهار كرد: از پيدايش اسراييل تا امروز هدف كلي همان هدفي است كه هميشه ايادي استعمار عليه بومي‌ها به كار مي‌برند؛ فقير كردن مردم و توسعه نيافتگي سرزمين. اما در مرحله اول كه از 1967  آغاز شد، تصورشان اين بود كه بهره‌كشي از نيروي كار فلسطيني كار اسراييل را به سامان مي‌كند. انتفاضه اول را كه مشاهده كردند، تصميم به جداسازي اقتصاد فلسطيني‌ها از اقتصاد اسراييلي‌ها گرفتند. بلافاصله بعد از آن پيمان اسلو بود كه از دلش دو كشور فلسطيني و اسراييلي پخت و پز شده بود. بنابراين راهبرد اسراييلي‌ها تغيير كرد و فقيرسازي مردم و كنترل كامل ورود و خروج همه‌ چيز به منطقه فلسطيني نشين را به بهانه شهرك‌سازي راه انداختند. دستاورد اين رويكرد دوم اسراييلي‌ها، انتفاضه دوم بود.
وي افزود: دوره سوم از نقطه عطف 2006 شروع شد و اسراييلي‌ها راهبردشان را گذاشتند روي اينكه «تفرقه بنداز و حكومت كن». بنابراين استراتژي كه آنها از 2006 دنبال كردند، تلاش براي جداسازي اهالي غزه از كرانه باختري‌نشينان بود و ظهور حماس محاسبه‌هاي آنها را به هم ريخت. كليد بحث اين بود كه انتخابات گذاشتند و كل اروپايي‌ها و امريكايي‌ها هم گفتند كه ما فقط يك نماينده براي فلسطين مي‌شناسيم و آن هم تشكيلات خود گردان است. گروهي از آدم‌هاي آرمان‌خواه غزه در رقابت انتخاباتي شعار مخالفت شديد با اسلو را دادند و نزديك به اتفاق آرا حماسي‌ها برنده شدند و از آن نقطه است كه وارد مرحله چهارم مي‌شويم كه تا امروز ادامه دارد.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي ادامه داد: در اين مرحله چهارم اسراييلي‌ها انصافا خشن‌ترين و وحشيانه‌ترين سركوب‌ها و تحريم‌ها را با هم عليه حماس در دستور كار قرار دادند. مثلا وقتي حماس حساب و كتابش را با فتح هم جدا كرد، آنها سركوب و تحريم را اضافه كردند و تمام اهالي غزه را از سراسر منطقه به خود غزه برگرداندند و اينها معيشت مردم غزه را جدي گرفتند. شما خوب مي‌فهميد كه اين چقدر براي حكومت ما درس دارد كه متاسفانه راجع به همه‌چيز فكر مي‌كند الا معيشت مردم. وي تأكيد كرد: حماس اگر توانست اعتبار، نفوذ و حيثيتش را حفظ كند، به خاطر اين است كه اهتمام اصلي‌اش معيشت مردمش بود و به همين دليل مردم با او هستند. در همين جريان جنگ اخير غزه محمود عباس و اطرافيان او به رسانه‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي مي‌گفتند حواس‌تان باشد كه حماس و غزه كل فلسطيني‌ها نيستند. چون اينها به خاطر مظلوميت‌شان اعتباري بسيار فراتر از جنبش فتح هم پيدا كردند. اينها امروز دارند پروژه جديدي را دنبال مي‌كنند كه قله استيصال اسراييلي‌ها را به نمايش مي‌گذارد. مومني اظهار داشت: اينها پروژه انتقال كل فلسطيني‌ها به صحراي سينا را دنبال مي‌كنند. براي اينكه مصر را به اين پروژه متقاعد كنند، پيشنهاد كردند كه كل بدهي‌هاي خارجي مصر را خواهند بخشيد؛ كه معادل 168 ميليارد دلار است. اينكه چه شركت سرمايه‌اي چنين ماجرايي را پيشنهاد كردند يك ماجرا دارد و اينكه چرا مصر اين را نپذيرفت هم براي خودش چندين ماجرا دارد. الان مصر دارد سالانه 55 ميليارد دلار بابت اصل و فرع بدهي‌اش مي‌پردازد و اين بدهي دارد بزرگ‌تر هم مي‌شود. در اين زمينه كتاب خانم سوزان جورج با عنوان «وام، دام توسعه‌نيافتگي» را با دقت بخوانيد و واقعا عبرت‌آموزي‌هاي خارق‌العاده‌اي مي‌تواند براي ما هم داشته باشد. وي گفت: در دامنه جهاني كه مساله را نگاه مي‌كنيد، خيلي چيزهاي ديگر پيش مي‌آيد. مساله منازعه هژمونيك بين امريكا و چين و جايگاه و ماموريت‌هايي كه در قرن بيست و يكم از اين دريچه براي اسراييل در نظر گرفته شده بود و رابطه جنگ غزه با كريدور هند به اروپا كه در برابر ابتكار كمربند و راه چيني‌ها طراحي شده، باب بحث بسيار سازنده و روشنگري را باز مي‌كند؛ و به خصوص براي كساني كه رشته آنها اقتصاد است، خيلي افتخارآميزتر است چون مي‌فهمند كه اگر وجه اقتصادي را در اين ماجراها وارد نكني، اصلا نمي‌تواني بفهمي كه اول و آخر قضيه چطوري است. مثل نخ تسبيح مي‌ماند كه همه فعل و انفعالات را به همديگر مربوط مي‌كند. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي تصريح كرد: از اين دريچه كه وارد شويد، به نظر من يك وجه خيلي مهم ديگر هم هست كه وجه انديشه‌اي ماجرا است. جذابيت‌هايي كه در وجه انديشه‌اي ماجرا وجود دارد، اصلا كمتر از وجوه اقتصاد سياسي آن نيست. اگر ما بخواهيم رشد پيدا كنيم و قادر باشيم نسبت خودمان را با همه مسائل، عالمانه تعريف كنيم، توجه به اين قضيه هم خيلي اهميت دارد. در بحبوحه جنگ غزه، بايدن عبارتي را به كار برد كه هزار معنا داشت ولي چون متأسفانه نظام تبليغاتي ما بيشتر از وجوه انديشه‌اي و تحليلي به وجوه احساسي و زنده‌باد و مرده‌باد توجه مي‌كند، اين رويكرد باب ارتقا فهم را مي‌بندد. وي يادآور شد: وقتي به بايدن گفتند تو داري از همه روساي جمهور قبلي امريكا افراطي‌تر براي اسراييل سينه چاك مي‌دهي، يكي از عبارت‌هاي كليدي كه او به كار برد، اين بود كه گفت من يك مسيحي صهيونيست هستم. چه رابطه‌اي بين يهودي بودن، اسراييلي بودن و صهيونيست بودن وجود دارد؟ استدلال بايدن اين بود كه گفت من براي شما به وضوح مي‌گويم كه لازم نيست براي صهيونيست بودن حتما يهودي باشي. اين يك فرقه دست‌سازي از راست‌هاي افراطي هستند كه جلد مذهب به خودشان گرفته‌اند. مومني ادامه داد: با كمال تأسف ما نشانه‌هايش را در اين سرزمين گرامي كم نداريم. تاريخ اين سرزمين گرامي را هم كه بخوانيد خيلي براي شما درس‌هاي بزرگ دارد. هميشه راست‌هاي افراطي حرف‌هاي غيرعادي و راديكال مي‌زنند. در دوره ملي شدن نفت به اينها «توده نفتي» مي‌گفتند. يعني از انگليس پول مي‌گرفتند و شعارهاي راديكال‌تر از ماركسيست‌ها مي‌دادند. اگر بخواهيد پشت پرده آن را خوب متوجه شويد، كتاب «سياست خارجي شاه و امريكا» نوشته مارك گازيوروسكي را بخوانيد؛ خيلي كمك مي‌كند كه تحت تأثير گردوخاك‌ها ادعاها قرار نگيريد و نگاه توسعه‌اي به مسائل داشته باشيد. وي تأكيد كرد: كساني كه از افراطي‌گري ديني تبعيت مي‌كنند، همزمان از ايدئولوژي بازار آزاد به همان اندازه از افراط استفاده مي‌كنند و از صندوق بين‌المللي پول و بانك جهاني در تقديس برنامه تعديل ساختاري جدي‌تر هستند. نكته كليدي كه در اين زمينه وجود دارد اين است كه اگر آنها را متوجه شويد، مسائل دور ايران را هم بهتر مي‌توانيد بفهميد. مثلا افراطي‌ترين حرف‌ها عليه اسراييل را در منطقه ما اردوغان زد ولي مخالفانش گفتند چرا نقش پشت جبهه را براي اسراييل بازي مي‌كني؟ نمي‌شود همه ‌چيز را با ادعا پذيرفت. عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي افزود: از دريچه آن مي‌توانيد بفهميد عربستان دارد در منطقه چه كار مي‌كند؟ چطور مي‌شود كه يك سلفي افراطي دگرديسي‌هايي پيدا مي‌كند كه شايد دو هزار سال زمان لازم داشت؟ من اسم كارهايي كه اردوغان و بن‌سلمان انجام مي‌دهند را «ميان‌تهي‌سازي اعتبار اسلام در منطقه خاورميانه» گذاشته‌ام. مثلا استراتژي بن سلمان در مصوبه‌هاي اخيري كه اعلام كرده اين است كه ماجراي خانه خدا از جايگاه خودش به يك جاذبه توريستي تنزل پيدا كند.
وي گفت: از آن دريچه مي‌توانيد به حكومتگران گرامي ايران بگوييد كه نمي‌شود شعار ضد صهيونيستي بدهيد ولي سياست‌هاي تعديل ساختاري را دنبال كنيد. بعد هم كه مي‌گوييم اين چه كاري است كه مي‌كنيد؟ مي‌گويند اين ربطي به برنامه تعديل ساختاري ندارد. از اين دريچه حتي گونه‌هاي خاصي از اسلام كه در اروپا ترويج مي‌شود را هم مي‌توانيد خوب شناسايي كنيد؛ يك اسلام نمايشي تو خالي كه فقط به ظواهر اهميت مي‌دهد ولي در خلوت آن كارهاي ديگر مي‌كند. از دل اسلامي كه اينها ترويج مي‌دهند، سلفي‌گري بيرون مي‌آيد و دوباره ابزار نظام سلطه مي‌شوند.
مومني افزود: راه نجات ما اين است كه علم‌محوري، توليد فناورانه‌محوري و عدالت‌محوري را شاقول كنيم و از حكومتگران هم از اين زاويه حساب‌كشي كنيم. نمي‌شود شما ادعا كنيد كه ضد امپرياليسم و ضد صهيونيسم هستم و بعد تمام بازارهاي ايران را از طريق افراط در واردات، به آنها مي‌سپاري و اين همه منابع بين نسلي كشور صرف اين مي‌شود كه جوانان ما آموزش ببينند و چون تو از طريق افراط در واردات اشتغال آنها را هديه كرده‌اي به كساني كه به آنها استكبار جهاني مي‌گويي، جوانان را سرخورده مي‌كني كه به سمت اعتياد و خودكشي بروند يا با سرخوردگي از ايران بروند.
وي در پايان تأكيد كرد: حكومتگران گرامي نيت‌شان خوب است، اما خيلي ضعيف هستند. ان‌شاء‌الله بتوانيم كمك كنيم كه بنيه تحليلي و قاعده‌گذاري هم در كشور ما رشد كند و برآيند همه اينها اين بشود كه ما هم بتوانيم نسبت خودمان را با اولويت‌هاي داخلي بهتر تعريف كنيم و هم بتوانيم جايگاه شايسته‌تري در نظام بين‌المللي داشته باشيم. با دلالي، چاپلوس‌محوري و سفله‌پروري نمي‌شود توان اقتصادي و اجتماعي پيدا كرد. با آزادي، خلاقيت، توليد فناورانه و عدالت‌محوري است كه مي‌شود احساس عزت ايجاد كرد؛ اگر آن طور شد حقوق خودمان را هم بهتر مي‌توانيم استيفا كنيم.

ارسال نظر