خشونت عليه زنان افزايش يافته است
اين روزهاي مناسبتي هميشه موقعيتي بوده تا مسوولان در حد بضاعت و توان شعارهايي بدهند و از وعدههايي رونمايي كنند كه اجرايي شدن آنها نه مشمول زمان كه مشمول فراموشي ميشود. حالا هم روز زن از راه رسيده كه البته با تدبير مسوولان اين روز به هفته بزرگداشت مقام زن با شعار«اين سرزمين شيرزنان است، قهرمان» تبديل شده است. بماند كه اين شعار از لحاظ دستوري هم ايراداتي دارد و معلوم نيست چه كساني مسوول ساخت اينگونه شعارها و تبليغات هستند اما هر چه هست آن چيزي كه در واقعيت جامعه ما هنوز وجود دارد اجحافي است كه در حق زنان و دختران صورت ميگيرد.
گلي ماندگار|
اين روزهاي مناسبتي هميشه موقعيتي بوده تا مسوولان در حد بضاعت و توان شعارهايي بدهند و از وعدههايي رونمايي كنند كه اجرايي شدن آنها نه مشمول زمان كه مشمول فراموشي ميشود. حالا هم روز زن از راه رسيده كه البته با تدبير مسوولان اين روز به هفته بزرگداشت مقام زن با شعار«اين سرزمين شيرزنان است، قهرمان» تبديل شده است. بماند كه اين شعار از لحاظ دستوري هم ايراداتي دارد و معلوم نيست چه كساني مسوول ساخت اينگونه شعارها و تبليغات هستند اما هر چه هست آن چيزي كه در واقعيت جامعه ما هنوز وجود دارد اجحافي است كه در حق زنان و دختران صورت ميگيرد. از قتلهاي ناموسي گرفته تا كودك همسري و البته حقوق نابرابر زنان در تمامي عرصهها با مردان. حالا اينكه مسوولان سعي ميكنند اين روز يا هفته را هر چه باشكوهتر برگزار كنند كه بگويند به مقام زن اهميت ويژهاي ميدهند چيزي است كه بيشتر رنگ و بوي تبليغات و شعار به خود گرفته تا اينكه واقعيت جاري در جامعه باشد.
تنها يك روز مانده به فرا رسيدن روز زن يا مادر، دختري دانشآموز از چهار محال و بختياري به دليل اجبار خانواده كه ميخواستند او را به عقد مردي چندين سال بزرگتر از خودش در بياورند در گورستان اين شهر دست به خودكشي زد. همين چند روز پيش بود كه مردي همسرش را به قتل رساند و البته با رضايت پدر همسر از زندان آزاد شد. همين چند هفته پيش بود كه دختري به دست برادر و عموي خود به قتل رسيد چون بنا بر اظهارات مطرح شده از سوي خانواده آبروي آنها را بر باد داده بود. مگر همين چند ماه پيش نبود كه پدري جسد دخترش را براي پاك كردن لكه ننگ جلوی در خانه خان قبيله انداخت. اگر بخواهيم از ظلمهايي كه به زنان و دختران اين سرزمين زير سايه قوانين دست و پا شكسته روا ميشود بگوییم مثنوي هفتاد من خواهد شد. حتي تصويب قانون منع خشونت عليه زنان هم نتوانست دردي را دوا كند. خشونت عليه زنان در جامعه ما به امري عادي بدل شده. فرقي نميكند اين خشونت در سطح جامعه توسط افراد بيمار با متلك پراني و لمس زنان اتفاق بيفتد يا در چارچوب خانواده به بهانه آبرو باشد. هر چه هست مساله اينجاست كه قوانين به تصويب رسيده هم نتوانستهاند بازدارندگي لازم در برابر اين خشونتها را داشته باشند. اينكه زن يا دختر در هر سن و شرايطي زير قيمومت پدر، برادر، پدر بزرگ، عمو، همسر و .... قرار ميگيرد و هر كدام از اينها ميتوانند به بهانههاي واهي هر بلايي كه دوست دارند به اسم آبروداري بر سر او بياورند نكتهاي است كه هيچگاه به آن توجه نشده است. هميشه در اين موارد سعي شده پاي سنت و شرع و... به ميان بيايد تا بتوانند اين اتفاقات را لاپوشاني كرده و از آن بگذرند. اين در حالي است كه همه ما به خوبي ميدانيم پيامبر اسلام(ص) اولين كسي بود كه مانع شد تا اعراب دخترانشان را زنده به گور كنند. شان و مقام زن در اسلام با حضرت فاطمه(س) سنجيده ميشود حال اگر قرار باشد با اين قوانين از حقوق زنان دفاع كنيم آيا به نظر نميرسد كه قوانين تصويب شده در كشور ما هستند كه داراي كاستيهاي بسيار در زمينه حمايت از حقوق زنانند.
زن ملك شخصي كسي نيست
مازيار رحماني، جامعه شناس در اين باره به «تعادل» ميگويد: زن ملك شخصي يا أموال كسي به شمار نميرود. اگر اينگونه بود و آنطور كه مسوولان مدعي هستند اين قوانين شرع است كه زن را جز مايملك پدر و همسر و ... تعريف ميكند ما زني مانند فاطمه زهرا (س) را در اسلام نداشتيم. مساله اينجاست كه برخي با برداشتهاي شخصي خود و بر حسب تعاريف شخصي كه دارند ميخواهند منكر جايگاه زن در جامعه شوند.
او ميافزايد: طي سالهاي گذشته بارها وبارها اظهارنظرهايي در رابطه با خانهنشيني زنان و فرزند آوري
آنها از سوي مسوولان مطرح شده است. سوال اينجاست كه آيا واقعا شخصيت اجتماعي زن تنها در چارچوب خانه تعريف ميشود. زنان شخصيتي مستقل دارند. همه ما ميدانيم كه در سراسر دنيا زنان موفقي هستند كه هم همسران خوبي بودهاند و هم فرزندان خوبي را تربيت كردهاند اما اينها هيچ كدام باعث نشده كه آنها خود را در حصار خانهها زنداني كنند.
اين جامعه شناس ميگويد: متاسفانه آنچه كه در بيشتر موارد بيان ميشود سيلقههاي شخصي است چرا كه نه در قانون و نه حتي در شرع كسي نگفته زن حتما بايد در خانه بنشيند و بچه داري كند. با توجه به شرايط اقتصادي حاكم بر جامعه چرا بايد مسوولان به چنين تفكري دامن بزنند.
حضور زنان در نقشهاي اجتماعي
ضروري است
مصطفي اقليما، پدر علم روانكاوي ايران نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: مساله مهم اين است كه پذيرش نقش اجتماعي زنان در جامعه بسيار لازم و ضروري است. ما نميتوانيم نيمي از جمعيت كشور را ناديده بگيريم حقوق شان را پايمال كنيم و بعد انتظار داشته باشيم آنها در راستاي پيشبرد اهداف تعيين شده گام بردارند.
او ميافزايد: متاسفانه قوانين هيچ بازدارندگي براي جلوگيري از خشونت عليه زنان ندارند. وقتي پدر، برادر، همسر و ... اين حق را دارند كه به بهانههاي واهي زن را مورد آزار و اذيت قرار داده و حتي جان او را بگيرند و با كمترين محكوميت مواجه شوند نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه اين قوانين براي منع خشونت عليه زنان بازدارندگي لازم را داشته باشند. پدر رومينا قبل از به قتل رساندن دخترش تحقيق كرده بود و فهميده بود كه به دليل اينكه خود ولي دم محسوب ميشود نهايتا از لحاظ جنبه عمومي جرم به ۱۰ سال حبس محكوم ميشود. اقليما به مورد ديگري اشاره كرده و ميگويد: مرد جواني كه سر همسر خود را بريد و در كوچهها گرداند بعد از ۸ سال از زندان آزاد شد. اينها نقصهاي قابل توجه قانون هستند. اينكه هر مردي بنا به نسبتي كه با زني دارد نميتواند به بهانههاي واهي جان او بگيرد و قانون هم با حداقل مجازات با او برخورد كند.
خشونت عليه زنان افزايش يافته است
عاطفه نيكنظر فعال حقوق زنان و جامعهشناس نيز در اين باره ميگويد: خشونت بر عليه زنان در طول تاريخ وجود داشته و روزبهروز وضعيت آن بدتر شده است اگر امروز به اينجا رسيديم كه خشونت عليه زنان به عنوان يكي از مسائل اجتماعي مطرح ميشود به دليل اين است كه علل و عوامل بروز آن در جامعه افزايش پيدا كرده است يكي از اين عوامل قوانين موجود است كه به دليل اينكه اين قوانين به نفع مردان است و قدرتي كه مردان دارند براحتي ميتوانند هر خشونتي را عليه همسر يا فرزندان خود روا دارند. از ديگر عوامل افزايش خشونت بر عليه زنان در جامعه فرهنگ جامعه است.همچنين عامل ديگر اين است كه هيچ جايي نيست كه جوابگوي زنان براي گرفتن حق خود باشد.
آسيب به زنان تنها تجاوز نيست
او ميافزايد: تبعيضهاي موجود در جامعه خود آسيب به زنان محسوب ميشود. وقتي زنان حقوق كمتري نسبت به مردان دريافت ميكنند. وقتي مساله تعديل پيش ميآيد كارفرما اول به سراغ زنان كارمند و كارگر ميرود. وقتي سهم زنان در همهچيز نصف مردان است اينها آسيبهايي است كه به زنان در جامعه وارد ميشود. اينكه ما تنها از زنان انتظار داشته باشيم نقش مادري و همسري ايفا كنند هم خود نوعي آسيب است.
اين جامعه شناس ميگويد: قتل ناموسي در گذشته به دليل كدخدامنشي خانوادهها كمتر بود. در حال حاضر قتلهاي ناموسي در كشور افزايش پيدا كرده است به دليل اينكه ضوابط و قوانيني كه داريم اجرا نشده است. يكي از حقوقي كه به مردان داده شده اين است كه اگر مردي همسر خود را در حال رابطه نامشروع با مردي ببيند ميتواند وي را به قتل برساند البته همه قتلهايي كه اتفاق ميافتد ناموسي نيست و ممكن است به دليل خشونتي كه در خانواده وجود داشته مرد دست به قتل همسرش بزند و براي رهايي از چنگ قانون قتل را ناموسي جلوه دهد. اينها مواردي است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد.
گريز از قانون براي مردان
مساله اينجاست تا زماني كه همين قوانين تصويب شده هم به درستي اجرا نشوند نميتوان انتظار داشت كه خشونت عليه زنان در جامعه كاهش پيدا كند. هزاران اما و اگر به ميان ميآيد وقتي قرار است زني حق خود را بگيرد اما وقتي پاي مردي در ميان باشد همه قوانين دست به سينه ايستادهاند تا حقوق حقه مرد را به او بدهند. چطور ميشود كه زنان براي گرفتن حق حضانت فرزند، براي گرفتن مهريه و هزاران حقوق ديگر بايد تا پاي جان بجنگند و در نهايت هم قوانين به گونهاي است كه آنها به حق خود نميرسند اما براي مردان تنها دليل قتل يك زن با عنوان ناموسي ميتواند راه فراري باشد براي گريز از دست قانون.