مرگهايي كه ريشه در فقر دارند
طي دو هفته اخير حداقل خبر سه خودكشي در رسانهها به چاپ رسيده است. خودكشي سه نوجوان دختر در شهرهاي مختلف. مرگ خود خواستهاي كه بسياري آن را به دليل مشكلات معيشتي و اقتصادي ميدانند.
گلي ماندگار|
طي دو هفته اخير حداقل خبر سه خودكشي در رسانهها به چاپ رسيده است. خودكشي سه نوجوان دختر در شهرهاي مختلف. مرگ خود خواستهاي كه بسياري آن را به دليل مشكلات معيشتي و اقتصادي ميدانند. يكي از دختران از خود نامهاي به جا گذاشته و در آن به وضعيت بد اقتصادي خانواده اشاره كرده است. اينها تنها آمار اين هفتهها و ماههاي اخير نيستند و اگر قرار باشد خبرها را بهطور دقيق پيگير شويم ميبينيم كه حداقل طي ۶ ماه گذشته آمار خودكشي در كشور افزايش داشته است. از كارگران گرفته تا نوجواناني كه ديگر هيچ چشمانداز موفقي براي خود متصور نيستند. بچهها خود را از زندگي بيرون ميكشند تا شايد باري از دوش خانواده بردارند و هزينههاي اضافي زندگي خود را به آنها تحميل نكنند. به همين راحتي نوجوانان در خلوت خود با دوستانشان در مورد چطور پايان دادن به زندگي حرف ميزنند. خانوادهها حتي از اين افكار اطلاعي ندارند. آنها سر در گريبان مشكلات هستند و چه بسا گاهي سركوفتهايي هم به اين نوجوانان بزنند و آنها را بار اضافي زندگي خود صدا كنند. هر كدام از اين اتفاقات به ظاهر كوچك ميتواند مقدمه يك فاجعه در خانواده باشد. مساله اينجاست كه اين روزها به قدري مشكلات معيشتي و اقتصادي به افراد فشار آورده كه ديگر كسي فرصت پيدا نميكند تا از حال و احوال روحي ديگر اعضاي خانواده با خبر شود. همهچيز به يك نقطه ختم ميشود تامين معيشت و له نشدن زير بار مشكلات. اما در اين بين غافل شدن والدين از فرزندان براي برخي از آنها هزينهاي بس گزاف به دنبال دارد. مساله اينجاست كه مشكل خودكشي نوجوانان تنها به جامعه ما ختم نميشود و اين مشكل به صورت همه گير در تمام دنيا وجود دارد اما دلايل آن در هر منطقه ميتواند به شرايط حاكم بر جامعه بستگي داشته باشد.
مرگهايي كه ريشه در فقر دارند
امانالله قرايي جامعهشناس در اين باره به «تعادل» ميگويد: طي يك ماه گذشته چندين خبر خودكشي نوجوانان منتشر شده است. اولين خبر مربوط به دختري بود كه به همراه برادرش با خانواده عموي خود زندگي ميكرد چون پدر و مادرش را از دست داده بود. اين دختر در نامهاي كه از خود به جا گذاشته بود صراحتا دليل اين كار خود را مشكلات اقتصادي و معيشتي عنوان كرد. همانطور كه ديگر نوجوانان اغلب اگر از خود نوشتهاي به جا بگذارند در بسياري موارد عامل اقتصادي در تصميم اشتباهي كه گرفتهاند دخيل است.
او ميافزايد: از همين جاست كه ميگوييم فقر ميتواند عامل بسياري از آسيبهاي اجتماعي باشد و دولتها بايد قبل از هر كاري به اين فكر كنند كه فقر را در جامعه ريشه كن كنند. تا زماني كه فقر به شكل گسترده در جامعه وجود داشته باشد فرهنگسازي جايي در آن جامعه نخواهد داشت. ما زماني ميتوانيم در زمينه فرهنگسازي در جامعه موفق عمل كنيم كه حداكثر افراد جامعه در رفاهي نسبي به سر ببرند.
اين جامعهشناس ميگويد: بيتوجهي به مسائل اقتصادي و معيشتي طي سالهاي گذشته عواقب بسياري را به جامعه تحميل كرده است. افزايش شمار خودكشي در بين كارگران و نوجوانان، افزايش شمار سرقتها و زورگيريها اينها همه با استناد به آمار رسمي اعلام شده از سوي مسوولان بيان ميشود و اگر بخواهيم آمار غير رسمي را در نظر بگيريم وضعيت بسيار فاجعه بارتر از چيزي است كه به نظر ميرسد.
اختلال شخصيتي
در بين جوانان باعث بروز خشونت ميشود
امانالله قرايي مقدم در بخش ديگري از سخنانش ميگويد: مشكل رواني دانشآموزان به مشكل رواني برجامعه حاكم مربوط ميشود. كودكان نوجوانان حساستر هستندو براساس سن و جنس به دنبال خواستهها و نيازها و آرزوهاي خود هستند.خود را با هم سن و سالهاي خود مقايسه ميكنند وقتي ميبينند كه آنها از امكانات برخوردار هستند دچاراختلال شخصيت و عصبي ميشوند. او ميافزايد: بسياري از اين اتفاقات مربوط به خانوادههاي نابسامان وفرزندهاي بيسرپرست و بد سرپرست است. كودكان كار برخي از روستاها به كلانشهرها ميآيند و روي به كارتن خوابي ميآورند. همه اينها باعث ميشود دچار اختلال شخصيت شوند برخي از اينها به خودكشي منجر ميشود اینجاست كه آسيبهاي اجتماعي به شكل خشونت باري خود را نشان میدهد.
ياس و نااميدي از آينده مبهم
اين جامعهشناس ميگويد: طبق تئوري رابرت مرتون وقتي كه فرد هدف دارد و در رسيدن به هدف شكاف ايجاد ميشود خودكشي افزايش پيدا ميكند براساس سن و سال دختر و پسر هم ندارد فضاي مجازي بيرون از خانه امكانات را ميبينند دچار ياس ميشوند از جامعه بريده ميشوند به سمت خودكشي ميروند در نهايت بايد گفت وقتي كه فاصله بين هدف و رسيدن به آن ايجاد شود دليلي بر خودكشي و ناكامي در بين جوانان ميشود. ما بايد اين دلايل ناكامي را از بين ببريم هم خانواده و هم جامعه مسوول است تا در برابر مشكلات از نوجوانان مراقبت كند و نگذارد ياس و نااميدي بر زندگي آنها چيره شود.
نبود رفاه امنيت را هم به خطر مياندازد
سوده معمار، جامعهشناس نيز درباره تاثير مشكلات اقتصادي بر امنيت اجتماعي به «تعادل» ميگويد: متاسفانه نبود رفاه، امنيت جامعه را هم به خطر مياندازد همانطور كه طي چند سال گذشته با افزايش آمار سرقتهاي بار اولي مواجه شدهايم. وقتي در مورد وضعيت معيشتي جامعه حرف ميزنيم نميتوانيم نسبت به تاثيراتي كه اين مسائل بر كل جامعه داشته است بيتفاوت باشيم. اينكه ميگويند در مورد خودكشي صحبت نكنيد تا آمارها كاهش پيدا كند تنها يك باور اشتباه است. او ميافزايد: صحبت نكردن در مورد آسيبهاي اجتماعي آمار آنها را كاهش نميدهد بلكه اين برنامهريزي و رفتارهاي پيشگيرانه است كه ميتواند باعث كاهش آمارهاي نگرانكننده در جامعه شود. اين جامعه شناس ميگويد: متاسفانه در جهان امروز مسائل مالي و اقتصادي حرف اول را ميزنند و افراد و به خصوص نوجوانان و جوانان بر اين باور هستند كه براي رسيدن به آرزوهاي خود نيازمند تامين مالي از سوي خانواده هستند. وقتي نوجواني در معرض فقر و آسيب قرار ميگيرد در واقع روياهاي خود را دست نيافتني مييابد و به اين منظور است كه برخي از آنها ترجيح ميدهند به زندگي خود پايان دهند برخي ديگر هم ممكن است دست به اعمال خلاف بزنند در واقع هيچ كس نميتواند تضمين بدهد كه تنها با فرهنگسازي ميتوان جامعه درگير با مسائل معيشتي و اقتصادي را به مسير درست هدايت كرد.
غفلت خانوادهها از نوجوانان
عاطفه ميرزايي، روانشناس در مورد تاثير غفلت خانوادهها نسبت به نوجوانان و افزايش آمار خود كشي ميگويد: متاسفانه به قدري خانوادهها درگير مشكلات اقتصادي و معيشتي شدهاند كه فراموش ميكنند فرزندانشان نياز به توجه، گفتوگو و معاشرت با خانواده را دارند. اينكه پدر و مادر هر دو درگير كار هستند فرزندان به مدرسه ميروند و ميآيند ممكن است در طول روز با افراد مختلفي مواجه شوند. ممكن است نيازها و انتظارهايي داشته باشند، ممكن است از نظر روحي و رواني به مراقبت نياز داشته باشند اما هيچ كدام را از والدين خود دريافت نميكنند و اين مقدمهاي ميشود براي اينكه نوجوان به خودكشي فكر كند.
او ميافزايد: بارها و بارها خانوادهها زماني به فكر مراجعه به روانشناس و روانكاو ميافتند كه ديگر كاري از دست كسي برنميآيد و ممكن است خيلي دير شده باشد. به هر حال نميتوان مقصر تمامي اين اتفاقات را مشكلات اقتصادي و معيشتي دانست دور شدن خانوادهها از هم درگير شدن با روتينهاي روزمره كه خانواده در آن جايي ندارد بيتوجهي والدين به تغيير خلق و حالت نوجوانان و.... هر كدام به تنهايي ميتواند عامل بروز اتفاقي تلخ شود.
افراط و تفريط در خانواده ايراني
اين روانشناس در بخش ديگري از سخنان خود به افراط و تفريط حاكم بر خانواده ايراني اشاره ميكند و ميگويد: دهه ۵۰ و ۶۰ بچهها تحت كنترل شديد خانواده بودند. كوچكترين رفتارهايشان مورد آناليز قرار ميگرفت. پدر و مادر مدام در حال بازخواست كردن آنها بودند. نميتوانستند برای خود دوستان زيادي داشته باشند. رفت و آمد خارج از زمان مدرسه به سختي كنترل ميشد همين كنترلگريهاي افراطي هم گاهي باعث بروز اتفاقات تلخ ميشدند. اما از أواخر دهه هفتاد ديگر كنترلگري خانوادهها كم و كمتر شد و به اين ترتيب كه حتي مساله فرزند سالاري در جامعه مطرح شد. ميرزايي ميافزايد: متاسفانه خانواده ايراني هميشه درگير الگوي افراط و تفريط بوده و از همين مساله هم ضربه خورده است. پدر و مادر بايد تا وقتي كه مسووليت فرزندان را به عهده دارند يعني تا قبل از مستقل شدن آنها به زندگي شان نظارت كنند اين نظارت نبايد آزاردهنده باشد و از سوي ديگر هم نبايد نوجوان را به حال خود رها كرد. اگر تعادل در اين زمينه برقرار شود آن وقت شاهد اتفاقات تلخ كمتري خواهيم بود.