سكوت كركننده بانك مركزي
حدود 20درصد ارزش كلي ريال ايران تنها طي دو هفته اخير از ميان رفته است، بدون اينكه دولت و رييس كل بانك مركزي به مردم، رسانهها و تحليلگران توضيحي در خصوص چرايي اين نزول ارايه كنند.
حدود 20درصد ارزش كلي ريال ايران تنها طي دو هفته اخير از ميان رفته است، بدون اينكه دولت و رييس كل بانك مركزي به مردم، رسانهها و تحليلگران توضيحي در خصوص چرايي اين نزول ارايه كنند. در واقع نرخ دلار كه در روزهاي ابتدايي بهمن ماه، حول و حوش 49هزار تومان قرار داشت، در روز دوشنبه 9بهمن به محدوده بالاي 58هزار تومان رسيده است. اين در حالي است كه دولت سيزدهم، مدتها براي اجراي سياست تثبيت جشن گرفته و دستاوردسازي ميكرد. اما ناگهان اين ثبات رنگ باخت و نرخ ارز در دالان نوسانات صعودي پي در پي قرار گرفت. نكته حيرتانگيز در اين ميان سكوت بانك مركزي و بيعملي رييس كل اين بانك در مواجهه با نوسانات است. معتقدم اگر بانك مركزي ميخواست ميتوانست به موضوع ورود كرده و با بازارسازي، فضا را تلطيف كند. بايد از رييس كل بانك مركزي پرسيد چرا در اين شرايط افسار ارز را رها كرده است تا در دالان صعودي قرار بگيرد؟ آيا تئوريای كه همواره در اينگونه موارد مطرح و اعلام ميشود كه دولت براي جبران كسري بودجهاش، با نرخ ارز بازي ميكند، حقيقت دارد؟ كارشناسان هنوز از خاطر نبردهاند كه رييس سازمان برنامه و بودجه مدتي قبل راهي بهارستان شد و در گفتوگو با برخي نمايندگان از كسري حدودا 30درصدي بودجه 1402و عدم تحقق بسياري از منابع پيشبيني شده خبر داد. آيا اين نوسانات ارزي تلاش دولت براي جبران كسري بودجهاش در ماههاي پاياني سال است؟ اگر اينگونه است، مردم و فعالان اقتصادي و سرمايهگذاران چه گناهي كردهاند كه بايد هزينه عدم بهرهوري، هزينههاي غيرضروري، معافيتهاي مالياتي غيرمتعارف و... را بپردازند. چرا دولت سياست تثبيت نرخ ارز را كنار گذاشته است؟ از سوي ديگر چرا دولت به برخي تحليلگران و رسانهها فشار وارد ميكند كه اخبار مرتبط با نوسانات ارزي را منتشر نكنند؟ يعني قصد دارند در يك فضاي راكد خبري، ايده آزادسازي نرخ ارز را دنبال كنند؟ بر اساس برآوردههاي قبلي كه بارها در همين ستون به آنها اشاره كردهام، متوسط نرخ دلار در سال جاري (1402) حدود 50هزار تومان است، البته اين نرخ ميتواند تا 55هزار تومان هم بالارود، اما تداوم افزايش نرخ ارز به محدوده 60هزار تومان و بالاتر بسيار عجيب است. براي سال آينده البته موضوع متفاوت است و تحولات بعدي، مشخص ميكند كه نرخها چه سمت و سويي پيدا ميكنند. سكوت بانك مركزي در اين ميان بسيار عجيب است، روساي بانك مركزي زماني كه نبايد صحبت كنند و بهتر است كه ساكت باشند، اظهارنظرهاي متعدد دارند، اما وقتي بايد به ميدان بيايند و چرايي بروز مشكلات را شرح دهند، روزه سكوت ميگيرند! برخي عنوان ميكنند اين نوسانات ممكن است به دليل تحولات منطقهاي باشد. اما سوال اين است كه چرا اين تنشهاي منطقهاي قبلا باعث نوسان نشده بودند. از آغاز مناقشه غزه و اسراييل، احتمال افزايش نرخ ارز وجود داشت اما بانك مركزي هر بار وارد بازار ميشد و نوسانات را مهار ميكرد. اما اينبار هيچ خبري از بانك مركزي نيست و مشخص نيست، چرا تلاشي براي ايجاد ثبات در بازار ارز صورت نميگيرد. ايران با اين تنشهاي منطقهاي خو گرفته است و به راحتي ميتواند آن را مهار كند. ضمن اينكه نه امريكا مايل است فضاي منطقهاي ملتهب شود و نه ايران، نشانهاي دال بر حركت به سمت تنش ارايه كرده است. اگر فرض بگيريم كه تئوري كسري بودجه واقعيت داشته باشد و اين نوسانات براي جبران كسري بودجه است، بايد پرسيد كه كدام عقل سليمي 20درصد ارزش پول ملياش را قرباني جبران كسري بودجه خود ميكند؟ آيا افراد و گروههايي در كشور هستند كه شوخي شوخي ارزش پول ملي ايرانيان را فداي هزينههاي جاري ميكنند؟ سوال مهمتر اين است كه مگر دولت جشن سياست تثبيت نرخ ارز را نگرفته بود؟ چرا در كمتر از 2هفته ارزش ريال از ميان رفته است. يعني شما ناگهان شب خوابيديد و صبح بيدار شديد و يكپنجم از همه داراييهاي نقدي خود را از دست دادهايد!
بر اساس برآوردها متوسط نرخ دلار در سال 1401، حول و حوش 34 تا 35هزار تومان است، تحليلهاي بعدي هم حاكي از آن بود كه نرخ دلار د محدوده 50هزار توماني براي سال 1402 باقي بماند. اما اين رقم در حال افزايش بسيار است. ما اطلاعي از وضعيت دروني سيستم نداريم و اين رييس كل بانك مركزي است كه بايد توضيح داده و وضعيت را دقيقا تشريح كند. اما اين روزها اگر سراغ رييس كل بانك مركزي را بگيريد، بيشتر در خيابان استانبول هستند. احتمالا چند دلال و سوداگر خردهپا را هم دستگير يا مجازات ميكنند تا به زعم خود ريشههاي بحران را خشك كنند. اما تجربه ثابت كرده كه ريشه بحرانهاي اقتصادي را بايد در نقاط ديگري جستوجو كرد. با بگير و ببند گرهي از هزار توي مشكلات باز نميشود.