نقش تنشهاي منطقهاي در نوسانات بازارها
تنشهاي منطقهاي تا چه اندازه در نوسانات موجود در بازارهاي داخلي كشور تاثير داشته است؟ آيا ريشه نوسانات ارزي ايران را بايد در مناقشات بيروني جستوجو كرد؟ اينها پرسشهايي هستند كه اين روزها در بسياري از محافل داخلي كشورمان طنين انداز شده است.
تنشهاي منطقهاي تا چه اندازه در نوسانات موجود در بازارهاي داخلي كشور تاثير داشته است؟ آيا ريشه نوسانات ارزي ايران را بايد در مناقشات بيروني جستوجو كرد؟ اينها پرسشهايي هستند كه اين روزها در بسياري از محافل داخلي كشورمان طنين انداز شده است. بسياري از كسبه و فروشندگان ايراني، اين روزها از ارائه كالا و جنس به مردم خودداري ميكنند، چرا كه نميدانند فردا قرار است با چه گزارههايي در بازارها روبهرو شوند. نميدانند دلار بالا ميرود و اگر بالا ميرود نميدانند تا چه نرخي قرار است رشد كند. اين ندانستنها و ابهامها باعث ميشود تا معاملهگران، دست از معامله بشويند و آينده نزديك را انتظار بكشند. به اين دليل است كه هم دلار و هم سكه بالا رفته و هم بورس با افت شاخص روبهرو شده است. هم خودرو با افزايش قيمت مواجه شده و هم بازار مسكن با تكانههاي قيمتي روبهرو شده! ناامني و نااطميناني باعث خروج و راكد شدن سرمايه شده و از سوي ديگر هم نظام عرضه و تقاضا در بازارهاي مختلف تغيير كرده است. به طور كلي يك اصل غيرقابل انكار در خصوص سرمايه وجود دارد كه در همه جهان به يك شكل بروز ميكند و آن اينكه، كبوتر سرمايه تنها بر بامهايي مينشيند كه در آنها امنيت وجود داشته باشد. مردم ايران بر اساس قوانين نانوشته در طول تاريخ معاصر همواره در برابر تنشها، التهابات و مناقشات، واكنشهاي مقطعي نشان دادهاند. مردمي كه با تورمهاي مستمر خو گرفتهاند، آموختهاند با بروز هر نوسان و تنشي بايد خود و سرمايه شان را از گزند بيارزش شدنها ايمن سازند. تجربه سالها و دهههاي قبلي نشان داده، هر زمان كه كشور در حوزه سياست خارجي تحولاتي را تجربه ميكند در همه شؤون اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي تاثير ميگذارد. امروز هم با يك چنين تحولاتي روبهرو هستيم. امروز حاشيه امنيت در حوزه سرمايهگذاري براي مردم عادي بسيار پايين است، مردم بلافاصله پس از هر نوساني، ريال خود را به دلار، طلا، خودرو، مسكن و ارز بدل ميكنند. وقتي يك چنين تقاضاهاي فزايندهاي در بازارهاي 5گانه اقتصادي شكل ميگيرد، نوسان ايجاد كرده و نرخ دلار را هم بالا ميبرد. بايد توجه داشت كه ايران و امريكا از ابتداي انقلاب در وضعيت مناقشه، تنش و درگيري ساكن قرار داشته است. زماني اين تنازعات افزايش پيدا كرده و مانند سال 67 حتي به مرحله رويارويي نظامي ميرسد و زماني هم به مرحله تنشزدايي و فروكش كردن مشكلات ميرسد و سندي مانند برجام از دل آن بيرون ميآيد. بنابراين اقتصاد ايران با تنشهاي منطقهاي غريبه نيست. امروز اما اسراييل در منطقه، سياستهايي را دنبال ميكند كه تنش را در منطقه در بالاترين سطح رسانده است.
نيروهاي مقاومت هم ناچار به مقابله با اين سياستهاي تنشزا هستند. البته ايران همواره اعلام كرده كه نيروهاي مقاومت از ايران دستور نگرفته و مستقل عمل ميكنند. در واقع حمايتهاي ايران به حمايتهاي تبليغاتي، فرهنگي و... محدود ميشود. نوع چالشي كه ميان ايران و امريكا وجود دارد با چالشهاي قبلي متفاوت شده است. اين تفاوتها باعث شده كه دو طرف با احتياط بيشتري در خصوص مسائل منطقهاي اظهارنظر كنند. با اين توضيحات گفتني است كه بخشي از نوسانات تورمي در بازارهاي داخلي كشور برآمده از انتظارات تورمي ناشي از سياستهاي خارجي است و بخشي از اين نواسنات و گرانيها هم ريشه در نظام تصميمسازيهاي داخلي كشور دارد. من نميدانم تا چه اندازه اين موضوع صحت دارد، اما بسياري از تحليلگران اقتصادي در داخل كشور معتقدند بخشي از نوسانات اخير ناشي از تلاش دولت براي جبران كسري بودجه است! اگر اين تحليلها، صحت داشته باشد، دولت از طريق بازي با نرخ ارز به دنبال تامين منابع مالي مورد نياز خود است. اينكه آيا اين نوع روشها براي تامين منابع، باعث بهبود شاخصهاي اقتصادي ميشود يا نه؟ موضوعي است كه اقتصاددانهاي كشور بايد به آن اشاره كنند.