دلايل شكست ساختاري اقتصاد ايران در مهار تورم
در روزهايي كه يك بار ديگر در اقتصاد ايران نوسانات قيمتي در بازارهاي مختلف رو به سمت صعود گذاشته و نرخ ارز و بسياري از اقلام مصرفي و مورد نياز مردم بالا رفته است، گفتوگو در خصوص اين واقعيت كه عوامل موثر بر تورم كدام هستند براي افكار عمومي و تحليلگران واجد اهميت ويژهاي است.
در روزهايي كه يك بار ديگر در اقتصاد ايران نوسانات قيمتي در بازارهاي مختلف رو به سمت صعود گذاشته و نرخ ارز و بسياري از اقلام مصرفي و مورد نياز مردم بالا رفته است، گفتوگو در خصوص اين واقعيت كه عوامل موثر بر تورم كدام هستند براي افكار عمومي و تحليلگران واجد اهميت ويژهاي است. در اغلب موارد موضوعاتي چون رشد نقدينگي به عنوان گزاره اثرگذار بر تورم مورد تاكيد قرار ميگيرد، اما در مطالعهاي كه اخيرا بر مبناي دادههاي رسمي انجام شد، عوامل موثر بر تورم از منظري تازه مورد واكاوي و محاسبه قرار گرفت. هرچند رشد نقدينگي عاملي موثر بر تورم ايران طي هفت دهه اخير بوده است، ليكن عواملي ديگر هم بر تورم تاثيرگذار بوده است كه در سياستهاي مقابله با تورم بايد مورد نظر باشد. اين عوامل به شرح زير هستند:
رشد توليد: توليد در ايران شامل مجموعه توليدات چهار زيربخش خدمات، كشاورزي، نفت و صنعت است. به طوري كه رشد توليد از طرف عرضه كل اقتصاد تاثيري كاهنده بر توليد دارد. افزايش يك درصدي در توليد چيزي درحدود 10 صدم درصد تورم را كاهش ميدهد.
رشد نقدينگي: رشد نقدينگي تاثيري افزايشي بر تورم دارد. رشد نقدينگي از طرف تقاضاي كل اقتصاد موثر است. به طوري كه در تورم پايين يك درصد افزايش در نقدينگي موجب افزايش يك دهم درصد در تورم ميشود. ولي با افزايش تورم اين رقم افزايش مييابد. در تورم كنوني تاثيري معادل 25 صدم درصدي دارد.
رشد نرخ ارز: بدون ترديد رشد نرخ ارز، تاثيري مثبت بر تورم دارد. به طور متوسط افزايش يك درصدي در نرخ ارز، افزايش 15 صدم درصدي بر تورم دارد. تبلور رشد كسري بودجه بيشتر از دو كانال رشد نقدينگي و رشد نرخ ارز در اقتصاد ظاهر ميشود.
رشد انتظارات تورمي: انتظارات تورمي تاثيري مثبت بر تورم دارد.
انتظارات تورمي به معناي شكلگيري و پيشبيني جامعه از تورم در دوره آتي (مثلا يك فصل يا يك سال آينده) است.
مطالعات انجام شده در ايران حاكي از شكلگيري انتظارات به صورت تطبيقي (قويتر) و عقلاني است. بر اين اساس نتايج بررسي رابطه مثبت انتظارات تطبيقي تورم با تورم در ايران نشان ميدهد:
اول) تأثير انتظارات تورمي بر تورم مثبت است. به عبارت ديگر با افزايش انتظارات تورمي در ايران تورم افزايشيافته است.
دوم) با افزايش ارقام تورم در ايران (از تك رقمي تا بالاي 50 درصد)، تأثيرگذاري انتظارات تورمي بر تورم بيشتر شده است.
به گونهاي كه در تورم تك رقمي (برخي سالهاي دهه چهل و نيز دو سه سال ديگر از در دهههاي ديگر)، اگر انتظارات يك درصد افزايش مييافت موجب افزايش 46/0 درصدي در تورم شده است. لكن با افزايش سطح تورم اين ضريب تا 34/1 درصد تورم را افزايش ميدهد.
سوم) تأثير انتظارات بر تورم نامتقارن است. به عبارت ديگر هنگام افزايش انتظارات و نيز تورم، تأثير افزاينده انتظارات بر تورم (با ضريبي) بيشتر است، ولي در كاهش تورم، تأثير انتظارات بر تورم كمتر است.
چهارم) چون تأثير انتظارات تورمي بر تورم نسبتا شديد و ملموس است، لازم است عوامل موثر بر انتظارات تورمي كالبدشكافي و شناسايي گردد. در اين مسير ميتوان با كنترل انتظارات تا حد زيادي به كنترل تورم دست يافت.
پنجم) سياستهاي كنترل انتظارات قيمتي هرچقدر بلندمدتتر باشد، تاثيري بلندمدتتر بر كنترل تورم خواهد داشت.
مبتني بر اين توضيحات انتظارات قيمت در ايران بدون شكل تطبيقي و عقلاني شكل ميگيرد. هرچند نقش انتظارات تطبيقي به مراتب بيشتر است.
تاثير انتظارات از چهاردهم درصد در تورمهاي پايين شروع ميشود و به 8 دهم درصد در تورمهاي بالا ختم ميشود. از اين منظر تاثير انتظارات تورمي از دو مقوله قبلي بيشتر است.
خروج امريكا از برجام: خروج امريكا از برجام در دوره ترامپ، اثري افزايشي بر تورم داشته است. در اين دوره به طور متوسط تورم 25 صدم درصد افزايش داشته است. در اين مطالعه تاثير ادوار تجاري سياسي و انتخاب رفسنجاني، خاتمي، احمدينژاد و روحاني بر تورم مورد ارزيابي قرار گرفت. اقتصاد ايران تنها در دوره رفسنجاني تورمي افزايشي و معنادار را تجربه كرده است.
در جمعبندي ميتوان گفت طي دهه اخير روند تورم دچار شكست ساختاري شده است و سطح آن افزايش داشته است. دليل اصلي آن تحريمهاي شديد بر اقتصاد ايران بوده است، كه از هر دو طرف عرضه كل و تقاضاي كل بر تورم ايران تاثير گذاشته است. در اين نوشتار مهمترين عوامل موثر بررسي شد، هرچند عوامل كمي و كيفي ديگري هم قابل ذكر است.