مدرسههراسي و عوامل دخيل در آن
جدا شدن از محل امن براي هر انساني ميتواند چالش برانگيز باشد. رفتن به مدرسه هم براي بچههايي كه تا ديروز در محيط امن و گرم خانواده به سر ميبردند و حالا مجبورند چند ساعتي را از اين محيط فاصله گرفته و در جايي ناشناخته با حضور افراد ديگر سپري كنند ميتواند سخت باشد.
جدا شدن از محل امن براي هر انساني ميتواند چالش برانگيز باشد. رفتن به مدرسه هم براي بچههايي كه تا ديروز در محيط امن و گرم خانواده به سر ميبردند و حالا مجبورند چند ساعتي را از اين محيط فاصله گرفته و در جايي ناشناخته با حضور افراد ديگر سپري كنند ميتواند سخت باشد. برخي از بچهها به دليل حس كنجكاوي قوي كه دارند اين تغيير را به راحتي ميپذيرند و از آن استقبال ميكنند. برخي ديگر به اين دليل كه قبل از ورود به مدرسه هم محيطهاي اجتماعي را به مدد حضور در محل كار مادر يا پدر تجربه كردهاند با خيالي راحت وارد فضاي مدرسه ميشوند. اما هستند كودكاني كه هميشه حاشيه امن خود را در خانواده داشتهاند و حالا احساس ميكنند قرار است اين حاشيه امن از بين برود به همين دليل در روزهاي ابتدايي ورود به مدرسه ممكن است سخت با ديگران ارتباط برقرار كنند. اما مساله مهم اينجاست كه برخورد اوليا مدرسه در از بين بردن مساله مدرسه هراسي بسيار تاثيرگذار است. اينكه بچهها در روزهاي اول با عدم شناخت كافي وارد فضاي مدرسه ميشوند و به همين دليل هم ممكن است ترسهايي داشته باشند امري كاملا طبيعي است اما اينكه در طول زمان معلمان و ديگر مسوولان مدرسه و البته خانواده چه رفتاري با اين كودك انجام ميدهند تاثير بسزايي در ادامه يا رفع مدرسه هراسي او دارد. اينكه معلمان با رفتارهاي محبت آميز مدرسه را مكاني امن و پر از آرامش براي بچهها تعريف كنند و از طرف ديگر بتوانند ارتباطي دوستانه با آنها بر قرار كنند تاثير بسزايي در كاهش مدرسه هراسي بچهها خواهد داشت. از سوي ديگر رفتار والدين هم ميتواند در اين امر بسيار تاثيرگذار باشد. وقتي والدين مدام كودك را با بچههاي ديگر مقايسه ميكنند و از او توقع دارند كه مانند ديگر بچهها ترس را از خودش دور كند اين امر نه تنها باعث از بين رفتن حس ترس در آنها نميشود كه ممكن است به از دست رفتن اعتماد بچهها به خانواده بيانجامد. اين حس هراس از مدرسه اگر در همان سال اول از بين نرود ممكن است تا سالها همراه دانشآموز باقي بماند و همين مساله تاثير بسزايي در يادگيري و پيشرفت تحصيلي او داشته باشند. خانوادهها نبايد نمره را ملاك موفقيت فرزند خود در مدرسه قرار دهند ضمن اينكه معلم نيز بايد سعي كند در محيطي كاملا دوستانه اشكالات دانشآموزاني را كه كندتر از بقيه درسها را ياد ميگيرند بر طرف كند. مجموعه اين رفتارها باعث افزايش اعتماد به نفس دانشآموز و كم شدن ترس از مدرسه در او ميشود. مساله مهم اين است كه ما مدرسه را براي فرزندانمان و دانشآموزان مكاني پر استرس و خالي از شادي و آسايش نشان ندهيم. براي موفقيت در اين امر هم معلمان و مسوولان مدرسه بايد دقت نظر بسياري داشته باشند و هم نقش خانوادهها بسيار پر رنگتر از چيزي است كه تصور ميكنند. ايجاد حس امنيت در بچهها با حضور در محيط مدرسه نيازمند همكاري خانواده و اوليا مدرسه است.