اقتصاد ايران و چالشهاي 1403
زماني كه تورم حدود ۴۰ درصد است و ما حقوق را ۱۸ درصد افزايش ميدهيم، در واقع اقشار كارمند را بيش از ۲۰ درصد از تورم عمومي عقب مياندازيم كه اين مساله ميتواند روند چسبندگي طبقات متوسط به طبقات ضعيف را تشديد كند. لايحه بودجه ۱۴۰۳ چند نكته كليدي دارد.
زماني كه تورم حدود ۴۰ درصد است و ما حقوق را ۱۸ درصد افزايش ميدهيم، در واقع اقشار كارمند را بيش از ۲۰ درصد از تورم عمومي عقب مياندازيم كه اين مساله ميتواند روند چسبندگي طبقات متوسط به طبقات ضعيف را تشديد كند. لايحه بودجه ۱۴۰۳ چند نكته كليدي دارد. از نكات منفي آن بحث حقوق كارمندان و بازنشستگان است كه طبيعتا ميبايست متناسب با نرخ تورم افزايش پيدا ميكرد. نكته مثبت آن نيز موضوع قيمت نفت است كه تعيين ۶۵ يورو معادل حدود ۷۰ يورو منطقي به نظر ميرسد. در بخش درآمدهاي مالياتي نيز نقاط ضعف و قوتي ديده ميشود. درآمد نفتي در بودجه عمومي در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۹ درصد بود كه در لايحه ۱۴۰۳ به ۲۴ درصد كاهش يافته و در مقابل درآمدهاي مالياتي از ۵۰ درصد سال ۱۴۰۲ به ۶۱ درصد در بودجه عمومي سال ۱۴۰۳ افزايش پيدا كرده است. طبق قانون اساسي و تاكيد مقامات كشور، درآمدهاي مالياتي بايد بر اساس عدالت وضع شود كه حتما بايد در بودجه سال آينده مورد توجه قرار گيرد تا در حق موديان مالياتي اجحاف نشود.
اگر تعداد خريد و فروش كالايي بيش از حد باشد در آن بخش تورم ايجاد ميشود. در ايران كالاهايي مثل مسكن، خودرو، طلا و ارز دچار اين معضل شدهاند. كشورهاي توسعهيافته براي كنترل بازارهاي غيرمولد مثل مسكن، ماليات بر عايدي سرمايه را وضع كردهاند كه در ايران نيز بايد اجرا شود. در عين حال بايد مراقبت كنيم تا ماليات بر عايدي سرمايه نتيجه معكوس ندهد و خودش به عاملي براي تورم تبديل نشود. ممكن است فروشندگان، ميزان مالياتي كه بر مسكن تحميل شده را موقع فروش در نظر بگيرند و مبلغ ماليات را به خريدار فوروارد كنند. قانونگذار بايد ساز و كاري براي جلوگيري از اين اقدام بينديشد. با توجه به سنواتي كه خانهاي در اختيار يك فرد قرار دارد نرخ ماليات آن بايد تعديل شود. بدين صورت كه هرچه مدت زمان خريد تا فروش خانه بيشتر شود ماليات كمتري به آن تعلق بگيرد. به نظرم ميتوان به سازندگان مسكن تا سه سال تنفس مالياتي داد و بيش از آن منطقي نيست؛ زيرا اگر زمان بيشتري در اختيار سازندگان قرار گيرد ممكن است ماهيت فعاليت آنها به سفتهبازي و سوداگري سوق پيدا كند. تورم در واقع ماليات پنهان از مردمي است كه عامل آن نيستند، پس نبايد آنها را تنبيه مالياتي كرد. بهطور مثال كسي كه سال قبل آپارتماني را ۲ ميليارد تومان خريده و امسال قيمت آن تحت تاثير تورم به ۳ ميليارد تومان رسيده نبايد ماليات يك ميليارد تومان اضافي را بپردازد اما ماليات مازاد بر يك ميليارد تومان كه در واقع سود اضافه است را پرداخت كند.