چرا دولت جرأت جراحی قیمت بنزین را ندارد؟
مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران میگوید مصرف روزانه بنزین در سال جاری ۸ میلیون لیتر افزایش یافته که عدد بسیار بزرگی است. اما با این وجود برای بنزین در دولت راهکار غیرقیمتی در دستور کار است.
خیلی خوب. راهکارهای غیرقیمتی که در دستور کار دولت است چیست؟ احتمالاً سکوت و تماشا. بالاخره از عمر این دولت کمتر از یک سال و نیم مانده و چه دردسری است که وارد این ماجرا شویم؟
به گزارش اطلاعات، تقریباً هیچ آدم دلسوزی نیست که با شدت مصرف انرژی در ایران موافقت داشته باشد آن هم اگر بداند که میزان برخورداری طبقه ثروتمند جامعه از این خوان یغما 17 برابر طبقات فقیر و کم درآمد جامعه است. اما چرا جرأت انجام هیچ جراحی در این باره وجود ندارد؟ و همه به سکوت و تماشا میگذرانند؟
اکثر مردم هم میدانند که مصرف بالاست و قیمت پایین اما با افزایش قیمت برخورد دفعی دارند. آنها میگویند اگر دولت قیمت بنزین را واقعی کند پولش را که به ما نمیدهد. ما همین حال هم از انواع و اقسام گرانیها به تنگ آمدهایم و استمرار سه ساله تورم 40درصدی امان ما را بریده، فقط قیمت نان مانده و قیمت بنزین و گازوئیل که اندک دلخوشی باقی میگذارد برایمان که نیم نفسی بکشیم.
بخش دیگر ماجرا پیوند وثیقی است که بهای بنزین با بخش قابل توجهی از اشتغال پیر و جوان و دیپلمه و تحصیلکرده ما یافته است؛ اینکه هرکس در شرایط امروز اقتصادی به در بسته اشتغال میخورد در اسنپ و تپسی بخشی از چاله چولههای زندگی سختش را پر میکند. از طرف دیگر بیدلیل و بدون پیوست عقلی و علمی در افواه، رابطه مستقیمی بین بنزین و تورم ایجاد و در باور مردم هم جا انداختهاند یا جا انداخته شده در حالی که مصادیق فراوانی در نقض این مطلب وجود دارد. اما آیا مردم نادرست میفهمند که میگویند دولت هر چه را گران میکند، چیزی برای ما که کنار نمیگذارد؟ قدر مسلم چنین نیست. فهم و درک جامعه از بسیاری تصمیم سازان و تصمیمگیرندگان بالاتر است. در طول زمان و به تجربه دریافتهاند که تصمیمات نظام تصمیمگیری کمتر در مسیر منافع و رفاه آنان بوده است.
پس راهکار چیست؟ چه باید کرد که بیآسیب به جامعه کمبرخوردار و فقیر جامعه نظام حکمرانی بتواند بدون ایجاد دغدغه و نگرانی یا مقاومت اجتماعی گامهایی در مسیر اصلاحات ساختاری بردارد و به دولت و برنامههایش اعتماد کند؟
ناگفته پیداست که هیچ دولتی نمیتواند بدون جلب اعتماد مردم و بدون داشتن سرمایه اجتماعی مناسب، گامهای اساسی و بلند و درازمدت در مسیر توسعه بردارد. این یک نکته؛ نکته دیگر اما آستانه مقاومت منابع موجود و ثروت ملی برای استمرار روندهای معیوبی است که سرمایهها و ثروتهای ملی و بین نسلی و امکانات یک کشور را تلف میکند و سکوت و تماشا در این باره قطعاً خدمت نیست بلکه خیانت است.
در این مورد خاص هم آقایان لازم است عافیتطلبی و تأخیر و به عقب انداختن بحرانهای بزرگ و وانهادن آنها به آینده را به کناری نهاده و درباره راهکارهای غیرقیمتی که سالهاست درباره آن صحبت میکنند روشنگری کنند و به نحوی جلوی این اسراف بزرگ در هزینه کرد سرمایههای ملی عظیمی که میتواند به کار توسعه ملک و ملت بیاید را بگیرند که به قول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب ـ که البته در مثل مناقشه نیست ـ یعنی بدون آنکه به مردم به ویژه طبقات آسیبپذیر جامعه فشار دیگری بیاید و بیآنکه آنان را دچار نگرانی و تشویش کند، بیتفاوتی نسبت به مساله را کنار گذاشته و به این بیعدالتی آشکار در توزیع یارانه انرژی پایان دهند که یکی از این راهکارها تخصیص یارانه و بنزین به هر فرد به جای هر خودروست تا لااقل عدالت را رعایت کرده باشند.
راهکارهای فراوان دیگری هم هست. از برقیکردن خودروهای عمومی گرفته تا قطع یارانه دارندگان چندین خودرو، اصلاح مصرف بنزین خودروهای تولید داخل و ... به هر حال کاری باید کرد. امسال 6 میلیارد دلار برای واردات اختصاص میدهید، فردا و فرداها را چه میکنید؟ راهکارهای شما چیست؟ سکوت و تماشا؟