نقش دولت ها در ایجاد تعادل اقتصادی
در شرایطی که اقتصاد ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، مهم است که بدانیم دولتها از چه طریقی میتوانند زمینه بهبود شاخصهای اقتصادی را فراهم سازند. رويكرد پولي میلتون فریدمن، نوبلیست اقتصاد پيشبيني ميكند كه يك مكانيسم تعديل خودكار (بدون سياست مصلحتي دولت) براي تصحيح عدم تعادلهاي موازنه پرداختها وجود دارد.
در شرایطی که اقتصاد ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، مهم است که بدانیم دولتها از چه طریقی میتوانند زمینه بهبود شاخصهای اقتصادی را فراهم سازند. رويكرد پولي میلتون فریدمن، نوبلیست اقتصاد پيشبيني ميكند كه يك مكانيسم تعديل خودكار (بدون سياست مصلحتي دولت) براي تصحيح عدم تعادلهاي موازنه پرداختها وجود دارد. هر تفاوتي بين ماندههاي حقيقي واقعي و مطلوب موجب عدم تعادل موازنه پرداختها ميشود. زيرا مردم سعي ميكنند ماندههاي پولي حقيقي را از طريق بازار بينالمللي كالا و اوراق بهادار بهدست آورند يا از دست بدهند. اين فرآيند تعديل که از طريق تراز پرداختها صورت ميگيرد، تا جايي ادامه مييابد كه تفاوت بين ماندههاي پولي حقيقي واقعي و مطلوب حذف شود. از تحليل فوق روشن است كه در مورد يك كشور كوچك كه سيستم نرخ ارز ثابت (قابل تعدیل) را در مقابل بقيه دنيا دنبال ميكند، عرضه پول اين كشور تبديل به يك متغير درونزا ميشود. با ثابت بودن ساير شرايط، كسري موازنه پرداختها منجر به كاهش ذخاير ارزي كشور و كاهش عرضه پول داخلي ميشود و برعكس. به عبارت ديگر، جايي كه مسوولان مجبورند ارز خارجي را با پول داخلي در قيمت ثابت بخرند يا بفروشند، تغييرات در عرضه پول نه فقط ميتواند ناشي از منابع داخلي (يعني اعتبار داخلي) بلكه همچنين ناشي از سياست مداخله در موازنه پرداختها جهت حفظ نرخ ثابت ارز خواهد بود. اتفاقی که در اقتصاد ایران افتاده است، بهویژه ورود دلارهای نفتی (بیش از هزار میلیارد دلار) از ابتدای دهه پنجاه و قریب به نیم قرن اخیر افتاده، افزایش روزافزون تقاضای کالاها و خدمات بوده است. نوع این افزایشها منجر به رشد واقعی اقتصادی نشده است. قبل از انقلاب از الگوی توسعه جایگزینی واردات استفاده شد. ماشینآلات و تکنولوژی در این راستا وارد شد، که هیچگاه به توسعه و گسترش صادراتی پایدار و با ثبات تبدیل نشد که ارزآوری لازم برای تامین اقتصاد داشته باشد. بعد از انقلاب نیز تا پایان جنگ اصلا فرصتی برای تامل در الگوی توسعه فراهم نشد. بعد از جنگ هم عملا به الگوی نیمبند جایگزینی واردات عمل شد. بدون اینکه به فرآیند توسعه اقتصادی در زنجیری از صنایع بالادستی و پاییندستی با مزیت نسبی فکر و عمل شود و مراحل توسعه اقتصادی به شرح: ورود تکنولوژی، جذب تکنولوژی، تغییر در تکنولوژی، و ایجاد تکنولوژی در عمل حاصل نشد. افزایش تقاضای جامعه هم عملا بر مبنای نظریه فریدمن در گشایشهای ارزی منجر به ورود کالاهای مصرفی شد و یا تکنولوژی تولید کالاهای مصرفی شد. ایده فریدمن هر چند در پکیج فکری این نوبلیست اقتصاد طراحی شده است، ولی درسی که به ما می آموزد این است که در تخصیص نیازهای جامعه، اگر الگوی توسعهای مناسب با ساختار اقتصادی طراحی نشده باشد، تقاضای بالقوه و بلندمدت جامعه با توسل به ذخایر داخلی و خارجی کشور، علاوه بر اینکه تورم های مستمر را به ارمغان می آورد، در شرایط تنگناهای ارزی کاهش ارزش پول ملی را به دنبال دارد و در شرایطی که الگویی توسعه همراه با الزاماتش در این مسیر طراحی و اجرا نشده، نهایتا ذخایر ارزی را اتلاف میکند. بنیه تولیدی ضعیف و غیرصنعتی را به یادگار میگذارد. در بلندمدت با کماهمیتتر شدن نفت در جهان و فقدان صنایع تولیدی با ثبات فقر و تولید پایین را به جای میگذارد. نتیجه: سرازیر شدن درآمدهای نفتی از 50 سال پیش موجب افزایش تقاضای کل و فشار بر ذخایر داخلی و خارجی شد. فقدان نگاه توسعهای و بر مبنای نظریه پولی فریدمن فشار مزبور موجب خروج مجموع درآمدهای ارزی شد، چرا که در جهت کالاهای مصرفی صرف شد و ارزآور نبود، چون گسترش تولید در جهت صادرات نبود. مجموع درآمدهای نفتی ایران بالغ بر 1116 دلار بوده است. چرا به توسعه اقتصادی دست نیافتیم؟ چین با یک سوم این عدد به دومین قدرت اقتصادی جهان رسیده است. زیرا به دستاوردهای علم اقتصاد توجه وافر نداریم.