شوق خدمت يا طمع قدرت
طي روزهاي گذشته ۸۱ نفر براي ثبت نام انتخابات رياستجمهوري به وزارت كشور مراجعه كردهاند. ليست بلند بالايي از مقامات لشكري و كشوري كه نشان ميدهد حالا بيش از هر زمان ديگري رقابت براي رسيدن به كرسي رياست دولت بالا گرفته است. اما سوال اينجاست اين همه استقبال از ثبت نام انتخابات رياستجمهوري توسط افرادي كه هر كدام به نوعي پست و مقامي در كشور دارند چه معنايي ميتواند داشته باشد.
طي روزهاي گذشته ۸۱ نفر براي ثبت نام انتخابات رياستجمهوري به وزارت كشور مراجعه كردهاند. ليست بلند بالايي از مقامات لشكري و كشوري كه نشان ميدهد حالا بيش از هر زمان ديگري رقابت براي رسيدن به كرسي رياست دولت بالا گرفته است. اما سوال اينجاست اين همه استقبال از ثبت نام انتخابات رياستجمهوري توسط افرادي كه هر كدام به نوعي پست و مقامي در كشور دارند چه معنايي ميتواند داشته باشد. اگر آقايان و خانمهاي ثبت نام كننده بر اين باورند كه به شوق خدمت وارد اين عرصه شدهاند كه بسياري از آنها همين الان هم امكان خدمت به مردم را در جايگاه كنوني خود دارند. از شهردار گرفته تا وزير كار و ... جالب اينجاست كه هر كدام از آنها در پستي كه امروز بر عهده گرفتهاند نتوانستهاند رضايت حداكثري مردم را جلب كنند. شهردار تهران كه همين چند وقت پيش با ارايه طرح ساخت مسجد در پارك قيطريه و بعد از حصار كشي در پارك لاله باعث شد تا كارزار بركنارياش از سوي مردم كليد بخورد حالا ميخواهد در جايگاه ديگري به مردمي خدمت كند كه حتي او را براي شهردار بودن كلانشهر تهران هم مناسب نميدانستند؟ اينكه برخي افراد با وجود شكايتها و گلههايي كه مردم از آنها دارند باز هم با اعتماد به نفس فراوان خود را كانديداي رياستجمهوري ميكنند تنها ميتواند يك پيام به همراه داشته باشد. انگيزه اصلا شوق خدمت به مردم نيست بلكه طمع قدرتي است كه متاسفانه اين روزها بسياري از مسوولان به آن آلوده شدهاند. از طرف ديگر وزير كاري كه طي دو سال تكيه زدن بر صندلي وزارت كار و رفاه اجتماعي حتي به اين فكر نكرده كه تامين رضايت نيروي كار در كشور بر هر چيزي ارجحتر است چطور انتظار دارد با اين همه نارضايتي كه كارگران از عملكرد او دارند به عنوان يك كانديداي رياستجمهوري بتواند آراي مناسبي را كسب كند. البته همانطور كه در مسند وزير كار توجه به نيروي عظيم كارگر را ناديده گرفته و نميداند كه بيش از ۷۰ درصد جامعه ايران را كارگران تشكيل ميدهند لابد خبر ندارد كه اين عدم جلب رضايت اين گروه عظيم يعني شكستي از پيش تعيين شده در انتخابات رياستجمهوري. نه وزير كار و نه شهردار تهران نميتوانند انتظار داشته باشند مردم آنها را براي مسندي حساستر و البته مهمتر انتخاب كنند. نتيجه واضح و روشن است. اگر وزير كار ميتوانست مسووليتهاي خود را به درستي انجام بدهد الان حقوق كارگران با تورم حاكم بر جامعه تا اين ميزان فاصله نداشت. وزيري كه حتي نميتواند قوانين را به درستي اجرا كند چطور قرار است در مسند رياست قوه مجريه عملكردي مناسب از خود ارايه دهد. شهرداري كه اظهارنظر شهروندان و اعتراض آنها به عملكردش را با جملههايي كه نشان از بي توجهي او به مردم دارد پاسخ ميدهد چطور انتظار دارد در جايگاه رييسجمهور مورد استقبال مردم قرار بگيرد. در نهايت بهتر است نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري اين همه طمع قدرت را به شوق خدمت ارتباط ندهند و صادقانه بگويند كه براي به دست آوردن اين جايگاه بيش از آنكه به فكر خدمت به مردم باشند به فكر افزايش قدرت خود هستند.