آخرالزمان بازار سرمایه
این روزها سوالات متعدد زیادی در ذهن سهامداران بدون پاسخ مانده و مهمترین آنها هم این است که دلایل منفیهای بیوقفه بازار چیست؟ یا اینکه چرا محدودیت دامنه نوسانی که وضع شد، مانع ریزش بورس نشد؟ اصلا این شرایط بحرانی تا چه زمانی ادامه دارد و اصلا راهحلی برای خلاص شدن بازار از این وضعیت وجود دارد یا خیر؟ شاخص کل فقط ۴.۵درصد از سقف سال ۹۹ پایینتر است و شاخص هموزن هم ۲۰درصد بالاتر از سقف سال ۹۹ خود! که واقعا این آمار خندهدار است و نشاندهنده وضعیت تاسفبار بورس!
این روزها سوالات متعدد زیادی در ذهن سهامداران بدون پاسخ مانده و مهمترین آنها هم این است که دلایل منفیهای بیوقفه بازار چیست؟ یا اینکه چرا محدودیت دامنه نوسانی که وضع شد، مانع ریزش بورس نشد؟ اصلا این شرایط بحرانی تا چه زمانی ادامه دارد و اصلا راهحلی برای خلاص شدن بازار از این وضعیت وجود دارد یا خیر؟ شاخص کل فقط ۴.۵درصد از سقف سال ۹۹ پایینتر است و شاخص هموزن هم ۲۰درصد بالاتر از سقف سال ۹۹ خود! که واقعا این آمار خندهدار است و نشاندهنده وضعیت تاسفبار بورس!
شاخص کل در معاملات روز دوشنبه هم به زیر 2 میلیون واحد نفوذ کرد و گل بود و به سبزه نیز آراسته شد و این تحت شرایط نوسان یک درصدی بود! اولینباری که شاخص این عدد را دیده مرداد 1399 یعنی 4 سال قبل بوده است، آخرینبار هم آبان ماه سال گذشته بوده و داستان نامه نرخ خوراک، واضح است که بورس در تنگنای فروش گیر کرده است و نه راه پیش دارد و نه راه پس، امروز ۵۰۷ میلیارد تومان خروج پول از بازار داشتیم و جالبی داستان اینجاست که خروج پول از صندوقهای درآمد ثابت هم داشتیم و آنهم مبلغ قابل توجه ۶۵۶ میلیارد تومان بوده! در این برهه زمانی خاص تقریبا از همه ابزارهای بازار سرمایه شاهد خروج پول هستیم! اما چرا؟ شاید ریسک جنگ را بیش از پیش احساس میکنند فعالین یا دلیل دیگری دارد؟ بورس ایران از ابتدای تاسیس تا به امروز کارایی اطلاعاتی خوبی نداشته و این موضوع بر کسی پوشیده نیست، اما جدیدا باتوجه به اتفاقات و رویدادهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک و اضافه شدن ریسک تعطیلیها به بازار مخصوصا این تعطیلیهای وقت و بیوقت و از طرفی کاهش دامنه نوسان به عنوان دمدستیترین ابزار برای مثلا حمایت از بازار که کار بسیار اشتباهی هست!! کارایی عملیاتی آن را هم گرفتهاند! معمولا زمانی باید دامنه نوسان کاهش پیدا کند که متولی بازار درصدد ایجاد لاین اعتباری با حجم قابلتوجه برای حمایت از تمامی نمادهای بازار باشد و با کاهش دامنه نوسان زمان بخرد برای خودش! ولی ما هر اتفاقی افتاده است سهامدار را گروگان میگیرم اینجوری بازار کارایی عملیاتی خودش را هم از دست میدهد و تکرار برای چندمینبار آنهم در ۵ ماه برای بازار مضر هست و همین امر خودش تشدیدکننده خروج پول هست از بازار!! هیچ کار مثبتی هم در این دو مرتبه کاهش دامنه نوسان برای حمایت صورت نگرفته! دقیقا همین دستکاریها شرایط کلی بازار را طوری رقم زده که قدرت تصمیمگیری دقیق و حساب شده را از فعالان گرفته .بازار به دو بخش سیاه و سفید تقسیم شده است، سهام یا در صف خرید قفل هستند یا در صف فروش که صف خریدها هم شدیدا شکننده! از طرفی حجم معاملات خرد هم روند فرسایشی میگیرد و هر روز نسبت به روز قبل کاهش پیدا میکند و دیگر خریدار وجود نخواهد داشت و بازار شدیدا حوصله سر بر میشود و خروج روزانه نقدینگی را در بازار داریم. اگر تصمیمی گرفته میشود به نظر درست گرفته شود! از طرفی صندوقهای اهرمی هم باتوجه به دامنه دو برابری نوسان نسبت به سهام و همچنین کارمزد معامله بسیار بسیار کمتر، مورد اقبال خریداران قرار گرفتهاند در این شرایط. حباب منفی این صندوقها هم مزید بر علت شده تا نوسانگیران و فعالان بازار معاملات خود را به سمت اهرمیها سوق دهند. اگر شرایط بحرانی هست بهنظرم کل بازار باید دامنه یکسان میگرفت و باید حجم مبنا افزایش پیدا میکرد. نه این مدلی که حمایتهایمان هم رانت محور هست. شرایط بازار سرمایه آخرالزمانی شده است و این بازار رو به فروپاشی است. کابینه جدید پیشنهادی هم مشخص شد و علیرغم بهبود نسبی تیم اقتصادی پیشنهادی بازار سهام توجهی به این مساله ندارد. در مجموع بازار سهام اساسا غرق در بدبینی شده است و نه تنها حاضر نیست به خاطر آینده خریدی انجام دهد، حتی تریدهای کوتاهمدت نیز تمایلی به مشارکت در بازار ندارند که آنهم به واسطه عدم حمایت و دخالت در دامنه نوسان است. امروز یکی از بدترین روزهای بورس در تاریخش بود و بازار با نزدیک 500 نماد صف فروش بسته شد. از طرفی ایرانخودرو بعد از مدتها قصد دارد برای فروش خودرو ثبتنام کند.
در این طرح جدید 24 هزار خودرو برای خریداران جدید ارائه خواهد شد و برای اینکه بتوان در آن ثبتنام کرد باید 230 میلیون تومان در حساب وکالتی بلوکه کرد. با فرض ثبتنام 500 هزار نفر در این رقابت میتوان خروج پول از صندوقهای درآمد را نیز توجیه کرد. پول داغ کماکان جولان میدهد و به دنبال فرصتهای سود خوب است و بازار سرمایه برایش اصلا جذاب نیست. کماکان در اقتصاد ایران از این فرصتها زیاد است و طبیعتا در این شرایط سرمایهگذاریهای ریسکپذیر مثل خرید سهام اصلا طرفدار ندارد. از طرفی هم علیرغم سیاست نرخ بهره بالا توسط بانک مرکزی و رساندن آن در بهار به بیش از 35درصد، سرعت رشد نقدینگی به کف خورده و یک برگشت تجربه کرده است. تجربه رشد ماهانه نقدینگی بیش از 2.5درصد در بهار با این سیاست نشان میدهد سیاست نرخ بهره بالا نتوانسته نقدینگی را به آن معنا کنترل کند و نه پول داغ را جذب کند. هزینه گزافی به بهای رکود پرداخت شده و این سیاست به نتیجه نرسیده است.