اقتصاد، رفاه و هوش مصنوعي
تمام مكاتب اقتصادي تاكنون تلاش داشتهاند با طراحي نظريههايي، رفاه انسانها افزايش دهند. آنها با تغييرات در جبر و اختيار ذينفعان اقتصاد كه همان دولت و مردم هستند، نظريههاي خود را ارايه و از آن دفاع ميكردند.
تمام مكاتب اقتصادي تاكنون تلاش داشتهاند با طراحي نظريههايي، رفاه انسانها افزايش دهند. آنها با تغييرات در جبر و اختيار ذينفعان اقتصاد كه همان دولت و مردم هستند، نظريههاي خود را ارايه و از آن دفاع ميكردند. كشورهاي مختلف با سوگيري نسبت به هر يك از مكاتب، نتوانستهاند رفاه و آزادي كاملي را براي مردم خود رقم بزنند و چه بسيار كشورهايي كه تاريخ از فروپاشي و به فلاكت كشيده شدن زندگي مردم آن كشور گزارش داده است. تاريخ اقتصاد مثالهاي بيشماري از شكست انديشه اقتصادي كمونيسم در كشورهاي مختلف دارد و در جبهه مخالف، كشورهاي داراي اقتصاد آزاد در حال حاضر با دخالتهاي بيشمار دولتهايشان مواجه هستند يا راهبرد اتخاذي آنها باعث ايجاد رانتهايي براي شركتهاي بزرگ و قدرتمند شده است.شايد تعداد كشورهايي كه توانستهاند رفاه نسبي براي ملت خود ايجاد كنند از تعداد انگشتان يك دست هم فراتر نرود. يكي از نقاط ضعف اكثر قريب به اتفاق مكاتب اقتصادي اين است كه تصور ميشود با محاسبه شرايط، بازارها را پيشبيني كنند و همينطور تصور ميكنند كه ميتوانند ذهن مردم (مصرفكنندگان) را بخوانند. اين موضوع نيز در تاريخ اقتصاد به وفور يافت ميشود، اشتباههاي محاسباتي در اقتصاد تاكنون رفاه بسياري از مردم سراسر جهان را كاهش داده است.
با گذر زمان و در چند ده سال اخير، رشد پيشرفت علوم بسيار سرعت گرفته اما علم اقتصاد در اين سالها دچار تغييرات و پيشرفت خاصي نشده، شايد يكي از دلايل آن شبهعلم بودن آن است. تكنولوژي و فناوري در اين سالها در علوم مختلف نفوذ بسياري كرده، به ترتيبي كه در حال حاضر هوش مصنوعي توانسته در علوم و صنايع مختلف انقلابي برپا كند. شايد هوش مصنوعي با ارايه نظريههاي اقتصادي كارآمد براي هر كشوري به صورت جداگانه، با توجه به شرايط آن كشور بتواند به نزاع چند صدساله مكاتب اقتصادي مختلف پايان دهد. مكاتب اقتصادي كه تصور ميكنند، ميتوانند اقتصاد را پيشبيني كنند،افرادي را به اين كار ميگمارند كه با محدوديتهاي اطلاعاتي مختلفي سرو كار دارند و ممكن است تصميمهاي ذينفعانه براي گروه خاصي بگيرند يا حتي با سوگيريهاي خود تصميمات اشتباهي را اتخاذ كنند. لذا احتمال خطا در اكثر محاسبات وجود دارد و از طرفي با پيشرفت دنيا نيازها و احساسات مردم در حال تغيير مدام است و امكان پيشبيني تفكرات آنها توسط مغز انسان امري محال است.
ممكن است ورود هوش مصنوعي به اين حوزه بتواند با كمك انسان پيشبينيهاي بهتري از نيازهاي آتي بازار و شرايط اقتصادي انجام دهد. در آيندهاي نزديك مسلما هوش مصنوعي مشاوران اقتصادي حكومتها خواهند شد. با توجه به عدم مقبوليت مكتب بازار آزاد و پروپاگانداهاي موجود عليه آن مثل موضوع شكست بازار كه هيچگاه اتفاق نيفتاده و محبوبيت دخالت بيشتر دولتها در اقتصاد توسط اكثر حكومتها، انتظار اين است كه حداقل بشر بتواند با كمك هوش مصنوعي پيشبينيهاي جامعتري از آينده اقتصاد انجام دهد.