با سوآپ نمي‌توان هاب انرژي شد

۱۴۰۳/۰۷/۲۵ - ۰۰:۴۱:۳۸
|
کد خبر: ۳۲۳۰۳۹

آيا ايران به وسيله سوآپ ظرفيت‌هاي انرژي كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي آسياي ميانه قابليت تبديل شدن به هاب انرژي منطقه را پيدا مي‌كند؟ اين پرسش در شرايط فعلي كه بسياري از تحليلگران بدون ارزيابي‌هاي دقيق و منطقي استدلالي، سخن مي‌گويند، متفاوت به نظر مي‌رسد.

حمیدرضا صالحی

آيا ايران به وسيله سوآپ ظرفيت‌هاي انرژي كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي آسياي ميانه قابليت تبديل شدن به هاب انرژي منطقه را پيدا مي‌كند؟ اين پرسش در شرايط فعلي كه بسياري از تحليلگران بدون ارزيابي‌هاي دقيق و منطقي استدلالي، سخن مي‌گويند، متفاوت به نظر مي‌رسد. اما واقع آن است كه لازم است ابعاد و بخش‌هاي گوناگون موضوع به دقت مورد حلاجي و ارزيابي قرار بگيرد. پس از سفر اخير رييس‌جمهور به تركمنستان موضوع تبديل شدن ايران به هاب انرژي منطقه با ترانزيت و انتقال گاز روسيه و تركمنستان و حتي آذربايجان به كشورهاي حاشيه خليج فارس و ساير كشورهاي عربي در دامنه‌هاي وسيع مطرح شده است.البته اين يك اشتباه استراتژيك خواهد بود كه ايران تصور كند با انتقال انرژي و سوآپ انرژي ساير كشورها مي‌تواند به عنوان يك نقطه كانوني در تجارت انرژي منطقه بدل شود. نبايد فراموش كرد كه ايران رتبه دوم گاز جهان را در اختيار دارد. ضمن اينكه از نظر جغرافيايي و اقليمي هم وضعيت ايران چهار فصل است.

بنابراين ظرفيت‌هاي ايران در حوزه انرژي منحصر به فرد است و فاكتورهاي زيادي براي ايجاد ارزش افزوده دارد. در اين ميان،  ايران بايد با كشورهاي منطقه به تفاهم و تعاملي برسد كه آنها هم احساس برد داشته باشند. ديپلماسي تنش زداي دولت چهاردهم در اين زمينه، مي‌تواند بسيار كاربردي باشد. اما براي اينكه ايران به هاب انرژي بدل شود و بتواند نرخ انرژي را در بخش‌هاي گوناگون تعيين كند، بايد بتواند گلوگاه‌هاي انرژي را در اختيار بگيرد نه اينكه نقش انتقال دهنده صرف انرژي را ايفا كند! برخلاف تصوراتي كه اخيرا مطرح مي‌شود، سوآپ كردن انرژي ساير كشورها كمكي به ايران نمي‌كند، معتقدم در منطقه بايد از سوآپ كردن فاصله گرفت. حداقل سوآپ بايد به صورت محدود به كار گرفته شود. ايران بايد خريدار انرژي ساير كشورها باشد. هر كشوري كه فروشنده است، ايران بايد انرژي او را بخرد و هر كشوري كه خريدار و مشتري انرژي است، ايران بايد به او انرژي بفروشد. اين داد و ستد انرژي مي‌تواند در حوزه‌هايي چون برق، گاز، نفت، بنزين و...شكل بگيرد.  براي اين منظور ايران به يك بخش خصوصي قدرتمند در حوزه اقتصاد انرژي نياز دارد. بخش خصوصي كه توانايي تجارت انرژي در سطح گسترده را داشته باشد. اين در حالي است كه ايران به دليل تحريم‌ها و مشكلات مديريتي داخلي نتوانسته سهم خود را از انرژي منطقه و جهان برداشت كرده و نقش ويژه خود را ايفا كند. بسياري از كشورهاي همسايه ايران مانند عربستان، قطر،  كويت و امارات از ميادين نفت و گاز مشترك با ايران بهره‌برداري مي‌كنند بدون اينكه سهم ايران در اين معادله مد نظر قرار گيرد. برخي تصور مي‌كنند، سهم ايران دست نخورده باقي مي‌ماند. 

اما اينگونه نيست كه در ميادين مشترك سهم ايران باقي بماند و بعد از مدتي كه ايران آمادگي پيدا كرد و سرمايه به دست آورد از سهم خود استفاده كند، بلكه در غياب ايران، ديگران سهم ايران  را هم برداشت كرده و سود مي‌برند. اگر قرار باشد در ادامه هم ايران به جاي توليد، خريد و صادرات انرژي اقدام به سوآپ انرژي كند و نقش پل ارتباطي ميان كشورهاي مختلف را بازي كند، هرچند ممكن است منافعي مقطعي براي ايران به دنبال داشته باشد اما در بلندمدت كمكي به هاب انرژي شدن ايران  نمي‌كند. ايران به حداقل ۲۵۰ميليارد دار سرمايه‌گذاري در بخش انرژي نفت و گاز خود نياز دارد، بخشي از اين سرمايه بايد در حوزه توسعه و به روزآوري ساختارهاي انرژي به كار گرفته شود و بخشي از آن براي خريد تجهيزات و فناوري‌هاي مورد  نياز. نهايتا ايران بايد تلاش كند به هاب و كانون انرژي در منطقه بدل شود. براي دين منظور لازم است، ايران از هر طرفي انرژي بخرد و به هر كشوري و طرفي، انرژي بفروشد و نيازهايش را تامين كند. بدون ايجاد يك چنين كانون انرژي بدون ترديد صحبت كردن درباره تبديل شدن ايران به هاب انرژي منطقه، ريشه در واقعيت نخواهد داشت و بيشتر به يك روياي در دوردست شبيه است. ايران زمان زيادي را براي توسعه زيرساخت‌هاي انرژي خود از دست داده و اين اتلاف وقت، باعث استهلاك بنيان‌هاي انرژي در ايران شده است. در حال حاضر در ايران نرخ استهلاك سرمايه از سرمايه‌گذاري بيشتر شده است؛ روندي كه تداوم آن ايران را در رتبه بندي قدرت‌هاي انرژي جهاني در موقعيت نازلي قرار مي‌دهد.